eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 ادامه..... کمی بعد، علی آقا آمد و گفت: «حالا دیگر بچّه‌ها را می فرستی که جلوی را بگیرند؟ آخر ما کی هستیم؟ مگر خونمان رنگین تر از بچه‌های دیگر است؟» 😥 گفت و گفت و من تنها توانستم پشت سر هم بگویم :چشم، زبانم قفل شده بود. خلاصه راه افتادیم. نزدیک غروب، صف جماعت در کنار رودخانه شکل گرفت. اول فکر کردیم چون نماز شکسته است، زود تمام می شود؛ چون شبهای ، بچه‌ها سعی می کردند به محض غروب آفتاب حرکت کنند تا در نقطهٔ رهایی یا موضع انتظار جا گیر بشوند. ایستادیم به نماز. صف ها به هم فشرده بود و حدود دویست نفر از بچّه‌های گردان، نماز مغرب را شروع کردند. چه نمازی بود!👌 بیش از ربع ساعت طول کشید تا حاج آقا و بچه‌ها توانستند از رکوع بالا بیایند. هوا، هوای وصال بود. 🕊 به سجده رفتیم. تنها می داند بر قلب ما چه گذشت. کاش فیلمی از آن نماز تهیه می شد. نماز مغرب در آن شور و حال به یادماندنی تمام شد. حاج آقا گر چه خودش هم نمی توانست، به گریه و زاری التماس کرد که چون عازم هستیم، به شکلی از سجده بلند شویم. او می دانست رفتن به رکوع یا سجده همان... و بیتابی دل بچه‌ها هم همان! نماز عشا شروع شد. در صف ما علی آقا و برادرش و بیسیمچی ها بودند. به سجده که رفتیم، بوی عطر به مشامم خورد. نماز عشا هم در همان حال نماز مغرب تمام شد. بعد بچه‌ها دعا خواندند و آرزوی کردند. 🤲 خوب که نگاه کردم، دیدم در این جمع عاشقانه، همه هستند، معلم، دانشجو، محصل و...... چقدر با صفا! 👌 در همین حال دیدم....... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌙 خدای من.... انگار گرد مرگ روی شهر پاشیده،😔 انگارانسان دیگر زنده نیست بلکه مرده ایس
✨ کلاغ و طوطی هر دو زشت آفریده شدند! طوطی اعتراض کرد و زیباشد اما کلاغ راضی بود به رضای امروز طوطی در قفس است و کلاغ آزاد پشت هر حادثه ای حکمتی است که شاید هرگز متوجه آن نباشیم پس راضی باشیم😍 به رضای خدا 😇 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید "حاج قاسم سلیمانی"🌷 ♦️به روایتِ " زهرا رکن آبادی، دختر شهید غضنفر رکن
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃 رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل و باطل بگردد. 🔸کنار درس و مشق، گشت دنبال کاری تا لقمه حلال در بیاورد.😊 هتل کسری نیرو می خواست. 🔹هنوز یکی دو هفته نگذشته،به چشم همه آمد. رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون که بیشتر از چشمهایش به او اعتماد داشت. 🔸بعد انقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند، اما قاسم از قبلش هم رعایت میکرد. از همکارانش در هتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد.💔 ✍راوی: حجت الاسلام عارفی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#یا_صاحب_الزمان 🌹 بدون ترک گنه انتظار بی معناست... امید دیدن روی نگار بی معناست... تمام زنده دلی ه
🌱طاقتم تاب شد واز تو نیامد خبری😔 جگرم آب شد و از تو نیامد خبری😞 عاشقانی که مدام از فرجت💚 می خواندند عکسشان📸 قاب شد واز تو نیامد خبری 🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 🔸هم اکنون.... مادربزرگوار #شهید_پهلوان_زاده بر سر مزار #شهید_مقاومت ،حاج قاس
🍃دقایقی پیش حضور نیروهای انتظامی از مرکز اموزشی شهید باهنر در گلزار مطهر شهدا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
✨ شهادت یعنی: زندگی ڪݩ اما فقط براے‌خدا ! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 نمازهایت را #عاشقانه_بخوان. حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری، #تکرار هیچ چیز جز #نم
💌 ڪــلام‌شهـــید : من نمیگویم معصوم است ولی ملتی که به امر به امر ولی فقیه اعتماد میکنند، خدا اجازه اشتباه به آن را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت میبخشد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌱دقایقی پیش حضور اقای کرمی مسئول #خبرگزاری پانا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
🌿در این شلــــوغے دنیــ🌏ـــا فراموشتــــان نڪردیم در شلوغـــــے قیامتـــــ فراموشمـــان نڪنید آے شہـــــداء ....❤️ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
4_6026022756204677276.mp3
11.52M
یار دلم...💔 همه کس و کار دلم... 🎙کربلایی محمد حسین پویانفر... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#کلام_شهید سردار شهید حاج #احمد_کاظمی: باید تلاش کرد به #کمال برسی باید تلاش کرد #تکمیل کرد باید
💫كاری كنيد كه وقتی كسی شما را ملاقات ميكند احساس كند كه يک را ملاقات كرده است. ✨شهيد باشيم تا شهيد شويم. 🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤|●• بہ قولِ استاد پناهیان:↓🍃 محبٺ بہ امامـ حسین عالےٺرین نوعِ محبته مثلا هر روز دستتو بزارےرو سینه‌ات✨ بگی سلامـ اربابِ خوبَم 🖤 صلے‌اللہ‌علیڪ‌یا‌ابا‌عبدالله ✋🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه :٧۵_٧۴ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 ادامه...... در همین حال دیدم علی آقا اشاره می کند. جلو رفتم و گفتم: «بفرمائید علی آقا!» گفت: «حمید آقا، شما بوی خوش عطری به مشامتان نخورد؟» گفتم: «چرا، موقع سجده!» اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: «آقا اینجا حضور داشتند. خوشا به سعادت این بچه‌ها.» 😭 سپس سکوتی طولانی کرد. دوباره موقع حرکت، سر صحبت را باز کرد وگفت: «چه سعادتی در این غروب ارزانی ما شد.» گفتم: « علی آقا، دستم به دامنت. من که لیاقت ندارم، تو را به خدا دیگر نگویید.» وسایل را آماده کردیم، نیمه های راه که یکی، دو کیلومتر به موانع دشمن مانده بود،نزدیک قلاویزان، بچه‌ها از آوردن نرده بام خسته شده بودند و می گفتند ما حاضریم خودمان به هر شکلی شده، از موانع رد بشویم و این نردبام بد بار را حمل نکنیم. 😥 وقتی علی آقا دید بچه‌ها اینقدر خسته شده اند، با اینکه یک بیسیم چندین کیلویی به پشت داشت، نردبام را از بچه‌ها گرفت و درست نزدیک میدان مین به زمین گذاشت. بچه‌های تخریب، آرام آرام، ضمن جمع آوری مین ها، به مواضع دشمن نفوذ کرده بودند. نزدیک یک کانال عراقی ها، علی آقا گفت: «حمید آقا، اجازه می دهید این نردبام را ببرم تحویل بچه‌های تخریب بدهم؟» گفتم: «علی آقا، شما الان کارتان این است که روی ارتباطات بیسیم کار کنید.» به برادرش اشاره کرد و گفت: « در حال حاضر، من در اینجا فایده ای ندارم. اخوی هم که هست، برای رضای اجازه بدهید کمکی به بچه‌های تخریب بکنیم که لااقل آمار کمتر بشود.» با اینکه از رفتن او می ترسیدم، قبول کردم. همین که رفت، سردار ..... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان سه شهید بزرگوار: و و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهدا با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @golzarshohada_admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨ کلاغ و طوطی هر دو زشت آفریده شدند! طوطی اعتراض کرد و زیباشد اما کلاغ راضی بود به
#مناجات_نامه ✨ وَلاتُبْعِدْنی مِنْکَ....🌱 خدایا منو از خودت دور نکن... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃 رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، ام
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌼ماجرای حضور سپهبد شهید قاسم سلیمانی در منزل ✍فرزند شهید همدانی در گفت‌وگو با «رادیو اربعین»: بعد از پدرم یک روز ایشان به صورت ساده و بی‌تکلف وآن هم تنها و بدون محافظ به منزلمان آمد. چند ساعت را با همدیگر بودیم و صحبت‌هایی شد. بعد در لحظه خداحافظی چند عکس📸 با همدیگر گرفتیم. فضایی صمیمی و دوستانه‌ای میان ما برقرار شده بود. پس از رفتن شهید سلیمانی همسر من به نکته‌ای اشاره کردند و گفتند وقتی از خانه ما رفت من همان حالاتی را که در پدر شما دیده بودم، همان محبتی که پدر شما به من داشت را در حاج قاسم دیدم. آن خنده‌های حاج قاسم را که دیدم یک لحظه پدر شما شهید همدانی را تصور کردم و فکر کردم که حاج قاسم همان پدر شماست. این موضوع و نگاه همسرم، نشان از قرابتی دارد که با همدیگر دارند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🕊 آقا وقتی دعای |شهادتـ|میکنم حس ݦيکنم تبسم میکنے ، میڴویے {{اندازهـ ات نیست هنوز}} آقا بہ سادگے های دلم نخند تنها دلخوشی ام همین است...ـ🍀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره:🌱 تمام شیعیان به منزله‌ی اولاد فاطمه (علیهاالسلام) هستند، ولی خدا می‌داند که چه کارهایی می‌کنیم که شاید سبب شود آن حضرت از ما و کار ما ناراضی شود.😔 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷 خاطره ای از گفتگوی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با #رهبر عزیزمان:🌱 یک‌بار آقا مرا صدا زدند و اشاره کردند که جلو بیا ، وقتی نزدیک رفتم، کتابی را که در دستان‌شان بود، باز کردند و عکس چند تن از #شهدا را نشان من دادند؛ شهید باکری، شهید باقری و شهید زین‌الدین.🌱 یکی از عکس‌ها، عکس خودم بود. آقا به من گفتند که عکس شما با بقیۀ عکس‌ها چه مطابقتی دارد؟ من هم از این‌که عکس دوران جوانیم بود، عرض کردم ما هم سن و سال بودیم. آقا فرمودند: آن‌ها وظایف خود را انجام دادند و رفتند.✨ مصلحت خداوند بر این بود که شما بمانید و باشید و کاری که چه بسا سخت‌تر از کار آن‌هاست، انجام دهید. اگر شما نباشید، چه کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🎥 متحول شدن یه دختر ... 👈 نمیدونستم فلسفہ #حجاب چیہ !! ❣خودم می دونم،شرمنده پلاکتم، 😔 💔 مدیون
‌علت ڪینه نظام سلطه از حجاب آن است ڪه افزایش هرزگے موجب کاهش مقاومت مےشود. 🔸 بےحجاب شدن هنر نیست؛✋ 🔹 غیرمحجبه در عالم زیاد است! ✅ این حجاب است که حرف تازه جهان امروز است! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه :۷۶_۷۵ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 ادامه...... همین که رفت، رمز شروع را گفتند. انتظارم شروع شده. هر چه می گذشت، بیشتر نگران می شدم. در آن حال بحرانی گفتم: « یا "فاطمهٔ زهرا"، سه روز نذر امانت تو، علی آقا را برسان.» هنوز این واگویه های ذهنی تمام نشده بود که دیدم علی آقا کنارم ایستاده است. بدون سؤالی گفت: «در خدمتم حمید آقا.» در همین حال، ده - پانزده نفر از بچّه‌های آموزش دیده، خودشان را به سیمهای خاردار رسانده و از روی آن به سمت دشمن پریده بودند. یادم است برادر یار رضوی، با یک جَست پرید آن طرف سیم خاردار. در همان حال هم ،تیراندازی کرد و دو نفر عراقی را زد؛ اما در شکاف کانال عراقی ها افتاد. چند ثانیه بعد، یک عراقی از سنگری بیرون آمد و یار رضوی را با رگبار گلوله به رساند. هیچ فرصتی نبود. از زمین و آسمان، آتش و گلوله می بارید. 💥 همراه علی آقا و بچه‌های دیگر، با پوتین به زیر مینها می زدیم و کنار می انداختیم. عراقی ها، مینها را از ترس عملیات بچه‌ها، همین جور کنار هم چیده بودن روی خاک. ما هم می دانستیم اگر این کار را نکنیم، با فشارهای هجومی که بچه‌ها می آوردند، شهادت اکثرشان حتمی است. با اینکه در حین ضربه های ما، ترکشهای زیادی به دست و پایمان می خورد، امّا از بس گرم درگیری بودیم، متوجه نمی شدیم. 😥 فقط می زدیم و جلو می رفتیم که ناگهان....... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman