eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
⚽️ خودش گل نزد! ⚽️ 《نوجوانی بود و سرگرمی هایش.. ناصر، کاپیتان تیم فوتبال‌مان بود و خیلی خوب بازی میکرد ؛ در عوض، فوتبال من تعریف چندانی نداشت!😞 یک روز حین بازی، جلوی دروازه کنار هم رسیدیم؛ تنها یک حرکت مانده بود تا تعیین سرنوشت آن مسابقه...! در حالیکه میتوانست خودش توپ را وارد دروازه کند،‌ در کمال ناباوری به من پاس داد!! با اینکه به خوبی می دانست ممکن است توپ را از دست بدهم. من نیز توپ را درون دروازه جای دادم تا به خوبی پاسخ این اعتماد کاپیتانم را داده باشم!😎 》 ☘ ☘ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🔘شهید آوینۍ: ، شاهدۍ بر باطن و حقیقت عالَمند؛ و آنانند که به دیگران ‌‌ ‌ ‌حیــات مۍبخشند! 🎆 🕊 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃بسم الله قاصم الجبارین🍃 🎥پخش زنده(لایو)از گلزار شہدا و مزار مطهر سپهبد حاج قاسم سلیمانی🌷🍃 ✅امروز حوالی ساعت۱۸ 🛑از صفحه سوم گلزار شهدا: @shohada_kerman.ir ✌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
روزهاے زند‌گیمان آنقدر ڪم هستند ڪه به آن دل نبندیم! ڪاش به این دل نبستن، زیاد فڪر میڪردیم و باور داشتیم اگر بیخیال شویم، " شهادت " ڪوچــڪ تریــن پــاداش الـهے ســــت! 🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
این روزهــا، بیشتر از هر زمان دیگرے به ابزارهاے مجازے ایمان آورده ایم! همین ڪه میتوانیم توسط آنها، چهل شب را در ڪنار دیگر افراد از سراسر ڪشور، به مزار برویم و زمزمه ڪنیم، خودش موهبت بزرگیست! چهل شبے ڪه سیمِ دلــ💔ــمان را به مزار و یار باوفایش وصل ڪردیم؛ چهل شبے ڪه به هر بهانه اے، ڪتاب دعایمان را دست گرفتیم و با وساطت ، یوسف زهرا(علیه السلام) و رفع مشکلات جامعه‌مان را طلب ڪردیم؛ و سرانجام در آخرین شب، صاحب مجلس ما را به حضور پذیرفت!😭 و چه مزدے بهتر از این؟!😍 «اللّـهُمَّ الرْزُقنِے شَفاعَـةَ الْحُسَـینِ یَومَ الْـوُرود» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای مرتضی حاج باقری 🔹صفحه ١٠۴_١٠٢ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🦋 ((صادقی و موسایی پور)) سال شصت و سه بعد از ، لشکر در خط مستقر شد. بین خط ما و عراق چهار کیلومتر آب بود، برای شناسایی مجبور بودیم از گرفتگی عبور کنیم و خودمان را به خط دشمن برسانیم. نفراتی که محمد حسین برای این کار در نظر گرفته بود، من بودم، موسایی پور، صادقی و یک نفر دیگر. حد نهایت ما هم خاکریزی از عراق بود که پایان آب گرفتگی منطقه شلمچه قرار داشت. شب چهار نفری سوار بر قایق به طرف خط دشمن حرکت کردیم. قرار بود در قسمتی از منطقه که چولان های زیادی🌱 داشت، توقف کنیم و بعد دو نفر از بچه ها خودشان را به عراقی ها برسانند. آن شب نوبت موسایی پور و صادقی بود. وقتی به چولان ها رسیدیم، قایق ها را وسط آن ها زدیم، وایستادیم. موسایی پور و صادقی که هر دو لباس غواصی به تن داشتند، از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی صبر کردیم؛⌚️ آن ها بر نگشتند! اول فکر کردیم شاید امشب کارشان طول کشیده است و اگر کمی منتظر شویم حتماً می رسند؛ اما وقتی تأخیرشان خیلی طولانی شد، فهمیدیم که اتفاقی برای آن ها افتاده است! قایق ها 🛶 را حرکت دادیم و تا آنجا که امکان داشت به دشمن نزدیک شدیم ،تا شاید بتوانیم اثری از آن ها پیدا کنیم؛ امّا فایده ای نداشت..!!😔 هیچ اثری نیافتیم. اطراف محل قرار را هم جستجو کردیم به این امید که شاید موقع برگشت، راه را گم کرده باشند؛ ولی آن جا هم هیچ خبری نبود. دیگر خیلی دیر شده بود و فرصت زیادی نداشتیم. وقتی کاملا از پیدا کردنشان ناامید شدیم، تنهایی به خط مقدم برگشتیم. محمد حسین که تا آن وقت دل نگران و ناراحت 😔منتظر ما ایستاده بود، با دیدن قایق ها سریع جلو آمد. من هر آنچه را که اتفاق افتاده بود، برایش تعریف کردم. چهره محمد حسین خیلی دَرهم شد.😥 هم ناراحت بچه ها بود و هم فکر کار. نمی دانستیم چه بلایی سر بچه ها آمده است... شان یک مصیبت بود و شان مصیبتی دیگر! قاعده بر این بود که اگر در محوری یکی از بچه های شناسایی، اسیر می شد؛ دیگر نباید روی آن محور کاری انجام می گرفت، چون خطر لو رفتن وجود داشت. همه نگران بودند!😰 محمد حسین با روشن شدن هوا، لب آب رفت و سعی کرد با دوربین 📼 اثری از بچه ها پیدا کند. ما را هم برای جستجو به طرف دیگری فرستاد. همه برای یافتن و بسیج شده بودند، اما حوالی ساعت ده🕙ناامید برگشتند. محمد حسین با تماس گرفت و او را در جریان قرار داد..؛ حاج قاسم به دلیل حساسیت موضوع، سریع خودش را به رساند. با محمد حسین داخل سنگری رفتند و مشغول صحبت شدند. وقتی که بیرون آمدند، دیدم محمّدحسین خیلی ناراحت است!😔 از او سؤال کردم : «چی شده؟!» گفت: «حاجی می گوید باید قرارگاه را خبر کنیم. بچه ها احتمالا اسیر شده اند، چون لباس تنشان بوده،احتمالا شدنشان ضعیف است.» گفتم:«خب!...حالا تو می خواهی چه کار کنی؟!» گفت: «هیچی! من به قرارگاه خبر نمی دهم.» گفتم: «محمد حسین!...حاجی ناراحت می شود.» گفت:«من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می کنم، فردا می گویم چه اتفاقی برایشان افتاده است!» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ⭕️روایت شنیدی از دیدار🎤العالم با در سیل فروردین ماه 🔹فاطمه بویرده، روایت دیدار خود با سردار شهید سلیمانی را اینگونه توصیف کرده است: 🔺چند روز قبل‌تر از این در ایام عید نوروز، روزها و شب‌های خیس و غرق شده در سیل🌊 را در خوزستان سپری می کردیم. خبری از عید نبود. نمی‌دانستم حواسم به خوزستان همیشه سرافراز باشد، که اکنون سیل بیرحمانه به جنگ نخل‌های سوخته در جنگ اش آمده بود یا حواسم به ارتباط های زنده‌ای باشد که دقیقه به دقیقه با شبکه داشتیم. 🔺در همین حال باخبر شدیم به منطقه آمده است؛ من باید با سردار سرافراز اسلام، مردی که نامش دشمن👊🏻 را به لرزه در می آورد مصاحبه می کردم. 🔺برای مصاحبه با سردار سلیمانی تلاش می کردم اما متاسفانه موفق نمی شدم؛برای مصاحبه با سردار هرجا میرفتیم، سردار آنجا را ترک کرده بود.😣 🔺مهمان یکی از مردم شریف شادگان به نام حاج عوفی شدیم، حاج عوفی در خانه اش را در این روزهای بحرانی برای همه باز کرده بود؛ «موکب امام حسن عسکری💚سپیدان» آنجا به مدت ده روز مستقر شده بود و به مردم سیل زده شادگان و خوزستان کمک رسانی می‌کردند، ۵ ساعت کنارشان بودیم،به من گفتند ما از سردار دعوت کردیم و سردار به نوکرای حسین💚 نه نمیگوید همینجا منتظرشان بمانید. 🔺غروب شد؛سرانجام خبر رسید سردار به موکب می آید؛ راه افتادیم، من از بس که به بن‌بست خورده بودم، گریه کردم.😢 🔺وسط جاده بودیم که تماس گرفتند و گفتند: سردار به موکب رسیده است. 🔺با سرعت خودمان را به موکب رساندیم لحظه ورودم، سردار را که دیدم با روی باز از گروه ما استقبال کرد، از او درخواست کردم، عذرخواهی کرد و به من گفت «دلخور نشو دخترم و رفت». 🔺با از مجاهدین برجسته عراقی مصاحبه گرفتم، اما از شدت گریه😭 حالم بد شد راه افتادم سمت ماشین و از آنها فاصله گرفتم که یکی از خادمان موکب به من گفت: «گریه نکن سردار انگشترش را به تو هدیه داده است». 🔺از خوشحالی سر از پا نمی شناختم ولی من طمع به مصاحبه دوخته بودم، گفتم نمی خواهم، با اخلاقی که از سردار انتظار داشتم به هدف می رسیدم، هدیه را رد کردم و گفتم من قول دادم به شبکه مصاحبه بگیرم.😞 🔺این را گفتم و به راه خودم ادامه دادم، که خودرو سردار توقف کرد و سردار سلیمانی با لحنی پدرانه😍 گفت «دخترم می‌شود گریه نکنی، حالا بگو چه بگویم» و من گفتم هرچه در حق این مردم باید گفته شود. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
اللهُّمَّ کُن لِوَلیّڪ...❤️ نجوایے اسٺ، بر زبان ما! اما قلبمان‌ به سٺون هاے دنیا، زنجیر شده اسٺ! دعایمان بوے بےدردے مےدهد؛ ڪهـ‌ بهـ‌ نمےرسد!🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
حضرت امام خامنه ای🍃 دوخصوصیت درارتش ماهست،که اگردرهرارتشی این دوخصوصیت باشد،جاداردبه شایستگی مباهات کند:🌱 ✏️خصوصیت اول این است که ارتش درکشورمادردل مردم جادارد🌹 ✏️خصوصیت دوم این است که شمابرای هدف مقدس ووالایی خودرامی سازیدوآماده می کنید✨ #روز_ارتش 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
#اندیشه_مطهری تمام کشورهای دنیانیروی دفاع رابرای کشور واجب ولازم میدانند. #ارتشی که وظیفه اش جلوگیری ازتجاوزاست ووجودش لازم وضروری است....🌿🍃🍃🍃 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃بسم الله قاصم الجبارین🍃 🎥پخش زنده(لایو)از گلزار شہداے ڪرمان🌷🍃 💠همراه با قرائت زیارت عاشور💫 🎶با صداے سردار دلہا✨ ✅امروز حوالی ساعت۱۸ 🛑از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو): @shohada_kerman.ir ✌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
💛• عِشـْـْـْق دَرْ ݪݕخݩڋِ ٺُ(:♡ خُݪاصِہ مےۺۊڋ ځۻږٺ عۺڨ...(:∞ تولدت مبارک آرامش دل💕 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌹بزرگواران ان شاءالله زیارت امروز به این صورت خواهد بود👇: ✅حدود یک ربع هر کدام از شما بزرگواران ڪه درخواست شرکت کردن در لایو را داشته باشید 🔴میتوانید حدود چند ثانیه در لایو حضور پیدا کنید🍃 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
#خاکریز_دلنوشته_ها☘ انتقامت راسخت خواهیم گرفت....👊 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای مرتضی حاج باقری 🔹صفحه ۱۰۷_۱۰۴ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🦋 ((صادقی و موسایی پور)) وقتی رفت، بچّه ها جستجو را از سر گرفتند، بعضی ها با دوربین توی آب را نگاه می کردند؛ بعضی سوار بر قایق🚣‍♂ تا جاییکه امکان داشت،جلو می رفتند. چند نفر هم در اطراف و کنار آن می گشتند. شب عده ای برای جستجوی دقیق تر، خودشان را به محل گم شدن بچّه ها رساندند، اما هیچ کدام از این کارها ثمری نداشت. من در این فکر بودم🤔که امشب محمدحسین چطوری می خواهد تکلیف همه را روشن کند! روز بعد صبح زود داخل محوطه مقر بودیم که دیدم از دور صدایم می کند. رفتم پیشش، با خوشحالی☺️گفت: «هم را دیدم، هم صادقی را.» گفتم: «کجا هستند!؟» گفت: «جایی نیستند، من توی خواب آن ها را دیدم.» گفتم: «خب!... چی شد؟» گفت: «دیشب خواب دیدم که اکبر موسایی پور و هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر خیلی نورانی تر از حسین بود، می دانی چرا؟!» گفتم: «چرا؟» گفت: «اگر گفتی؟» گفتم: «من نمی دانم..... خودت بگو!» گفت : «اکبر اگر توی آب هم بود ش ترک نمی شد،اما حسین این طور نبود؛ می خواند، ولی اگر شبی خسته بود و نمی توانست، نمی خواند. یک دلیل دیگر هم دارد، می دانی؟!» گفتم: «نه! نمی دانم.» گفت: «اکبر نامزد داشت؛ دنبال قضیه ازدواج رفته و به تکلیفش عمل کرده بود، ولی صادقی نه.» من با بی حوصلگی گفتم: «حالا اصل مطلب را بگو! چرا اینقدر سؤال و جواب می کنی؟! اینها که اهمیتی ندارد، بگو ببینم چه بلایی سرشان آمده است!؟» گفت: «دیشب توی خواب دیدم که اکبر آمده و گفت: «محمد حسین!...ناراحت نباشید! ما اسیر نشدیم و بر می گردیم.» گفتم: «اگر نشدند، پس چه جوری بر می گردند؟!» گفت: «احتمالا شده اند و جنازه هایشان را آب می آورد.» گفتم: «حالا کی می آیند؟!» گفت: «یکی شب دوازدهم می آید و دیگری شب سیزدهم.» گفتم: «مطمئنی!؟»🤔 گفت: «خاطرت جمع باشد.» شب دوازدهم من مدام به فکر حرف محمد حسین بودم و لحظه شماری می کردم. از سر شب لب آب 🌊 می رفتم و منطقه را نگاه می کردم. به این امید که خواب محمد حسین تعبیر شود و بچه ها بیایند؛ امّا خبری نبود که نبود. اواخر شب دیگر ناامید و خسته😞 داخل سنگر رفتم و خوابیدم. حوالی ساعت چهار صبح🕓با صدای زنگ تلفن صحرایی📞 از خواب پریدم. گوشی را برداشتم، مسئول خط بود. مضطرب و شتاب زده😥 گفت: «حاج مرتضی زود بیا اینجا!...یک چیزی روی آب به این سمت می آید.» به سرعت از سنگر خارج شدم و خودم را به لب آب رساندم. حاج اکبر، مسئول خط هم آنجا بود. محمد حسین هم لب ساحل منتظر ایستاده بود. مدتی صبر کردیم تا جسمی که روی آب بود جلو آمد، خودش بود، موسایی! اولین کسی که جلو رفت و به پیکر شهید موسایی دست زد‌؛"محمد حسین" بود. باورم نمی شد درست شب دوازدهم، همان طور که محمد حسین پیش بینی کرده بود. شب سیزدهم حوالی ساعت دو یا سه بود که صادقی هم آمد. پیکرش را موجهای آب 🌊 به ساحل آوردند. باور کردنش مشکل بود! اما خواب محمد حسین تعبیر شده بود و بالاخره تکلیف لشکر و آن دو نفر مشخص شد. 💠 را بر سر خود حکم نیست هر چه فرمان تو باشد آن کنند 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
⛈که می زند همه چیز تازه می شود حتی داغ نبودن تو 💔 🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ماجرای امضای🖋 بر کتاب جوان ترین مصطفی به قدری اهل مطالعه بود که 3 کتاب📚 همراه خود به برده بود و یکی از کتاب‌ها📖 درباره زندگی بود. همرزمانش تعریف می‌کردند وقتی سردار سلیمانی به محل اقامت آن‌ها رفته بود، مصطفی از او خواسته بود که کتابش را امضا🖌کند؛ ولی سردار خجالت 😓کشیده، او را بوسیده و گفته بود: «من دست شما را می‌بوسم. من باید از شما امضا بگیرم» و تشکر کرده بود که مصطفی با این سن کم به این عقیده رسیده است که مدافع حریم اهل بیت(ع) شود. پسر فوق العاده خندان😄 و خوش رویی بود تا جایی که وقتی در سوریه یکی از ماشین‌های "هامر" تروریست‌ها به غنیمت گرفته می‌شود، سوار آن می‌شود و در حال خنده عکس📸 انداخته و می‌خواسته به دشمنان بفهماند به آن‌ها غلبه کرده‌اند.✊🏻 این عکس📷 را به ما داده‌اند و آن را قاب کرده‌ایم. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
4_379257114159220800.mp3
1.52M
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 به عالـمے نفروشـم دمـی ز حالم را که انتظار فــ💚ــرج قیمتی ترین چیز است 💚 استادفرهـمند🎙 🙏🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
❤️ شـهـدا آنقـدر پشـت خط ماندند ... تا جوابشـان را داد ....! ...🌸🍃 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
✨دین داری...؛ یک روز و دو روز نیست! امـروز و فـردا و همیشه بـاید در امتثـال فرامینِ پروردگار استقامت کنی! هر روز باید با نفْست بجنگی آقا جان...✊🏻 | آیت الله حق شناس | 📿 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
: 💠بصیرت یعنی؟ یعنی : ✅شناخت زمان؛ ✅شناخت نیاز؛ ✅شناخت اولویت؛ ✅شناخت دشمن؛ ✅شناخت دوست؛ ✅شناخت وسیله هائی که درمقابل دشمن باید بکار برد؛ این شناخت ها "بصیرت" است. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman