eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه آرزویِ پَــر زدن با مَن پَــرَم با تو.. گریه های نیمه شب با مَـ
#مناجات_نامه ✨ خدایا اگر گناهانم زیاد بزرگ بوده ، رحمت تو از اینکه مرا شامل نشود بزرگتر است....🌱 پس به بزرگی رحمتت بزرگی گناهم را ببخشای و آن را در دنیا وآخرت مستور بدار. #شهید_محمد_حسین_سیف_الدینی_راد 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
..سحرگاهے دیگر به یاد فدائیان حسین (ع) #حاج_قاسم ! تو از ابتدا، از زمینیان نبودے؛ در آسمانِ چشمانت
به یاد آن '۱:۲۰ ای که حسین(ع) ، جسم ارباََ اربای نوکرش را به آغوش کشید..💔 حاج فاتح دلها ؛ خیلیامون می‌خواستیم پیاده روی امسال رو به نیابت از شما انجام بدیم..؛ اما حالا، ما جاموندیم و تو به اربابت رسیدی.🕊 سلامِ "بعید" ما دلشکسته ها رو هم به سیدالشهدا(ع) برسون.✋ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🎥 فیلم دیده نشده و قدیمی از شعرخوانی سر
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌱تشکیل گردان وسط عروسی شب عروسی یکی از نیروهایش ، با چند تن از همرزمان کنار هم نشسته بودند . علی نجیب نشست کنارش و پیشنهاد تشکیل گردان ۴۰۸ را به حاجی داد . حاج قاسم پذیرفت . همان جا هم گردان تشکیل شد و نیروهایش هم مشخص شدند . فرقی نمیکرد کجا باشد ، وسط عروسی هم گردان می چید . 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
💔 مہدےجان! براےرام‌ڪردن‌این‌دݪم‌ تنہا‌ فاݪ‌حافظ‌درمان‌اسٺ هرزمان‌هم‌ڪه‌بہ‌دݪش‌میزنم‌این‌بیت‌رامیخواند... مژده‌ اے دݪ ‌ڪه‌مسیحانفسۍمی‌آید ڪه‌ز انفاس‌خوشش‌بوےڪسۍ می‌آید. السلام علیک یا صاحب الزمان 🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌹 کوچه های دلت را به نام کن... بدان در کوچه پس کوچه های دنیا ، وقتی گم میشوی تنهایت نمےگذارد!!🌱 شهدا با معرفتند رفیقشان باشی شهیدت می کنند. 🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
من با شما خودم را شناختم ، و #خدا را...🌱 و جاده‌ای را که به سمت نگاه حسین (ع) می‌رود...🌸 #سالروز_شهادت 🌹 #شهید_محمد_علی_بذر_افشان #شهید_مهدی_ملاحسنی_ده_قاضی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔸دقایقی پیش..... روایتگری "حجت الاسلام هاشم پور" در گلزارشهدای کرمان🌹 🔻کان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گلزار_شهدای_کرمان ▪️ذکرمصیبت ابا عبداللّه الحسین (ع) ، توسط حجت الاسلام والمسلمین هاشم پور درکنار قبور مطهر #شهدا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه :۸۳_۸۲ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 <ادامه> با شروع جنگ تحمیلی هم این فرصت تقریبا از من گرفته شده بود؛ از جهتی ، خودم را هم دارای این صلاحیت نمی دانستم که کتابها را پاکسازی کنم. نمی دانستم چکار کنم ؛ خجالت می کشیدم به کسی بگویم تا کمک کند. روزی اتفاقا در همین فکر بودم که علی آقا وارد شد، از همان جلوی در تا چشمش به کتابها افتاد، گفت: «جواد، می خواهی کتابهایت را پاکسازی کنم؟» زبانم قفل شد؛ نمی دانستم چه بگویم.... قلب بزرگی داشت، پر از محبت. عرض کردم که یک بار سعادتی نصیبم شد و این دو تا چشم را گذاشتیم به طبق اخلاص. آن روز ها مجروح بودم و جلوی ساختمان مخابرات نشسته بودم و با بینایی کمی که داشتم ، به بچه ها و علی آقا نگاه می کردم. آن روز ها چشمانم به شدت آسیب دیده بود و تحرک زیادی نداشتم. در همان حال آرزو کردم که کاش من هم می توانستم با این بچه ها والیبال بازی کنم. احساس تنهایی عجیبی می کردم. بعد از بازی، علی آقا آمد و دست انداخت گردنم و گفت: «جواد، وسط بازی می خواستم وِل کنم و بیایم، که دیدم علیزاده کنارت نشسته. تو بازی ، همه فکرم پیش تو بود.» با خودم گفتم: «خدایا این پسر چقدر آقا است!» آن روزها وقتی می دیدم از ناحیه چشم مشکل دارم از آنجایی که با قرآن اُنسی داشتیم، اگر روزی صدای تلاوت قرآن را نمی شنیدم، در عذاب بودم. آن زمان که به خاطر جراحت چشم نمی توانستم کلمات مبارک قرآن را ببینم، علی آقا چند آیه ای می خواند و من گوش می کردم. روزی گفت:«جواد، اگر کلمات بزرگ باشند، مثلا با ماژیک درشت نوشته بشوند، می توانی ببینی؟» گفتم:«بله!» لبخندی زد و گفت:«خیلی خوب شد،اگر از این عملیات زنده برگشتم، یک قرآن با خط درشت برایت می نویسم.» که قسمت نشد.... اما تا زمانی که افتخار داشتم در کنار ایشان باشم. مدام روزگارم متحول‌ می شد. در منطقه زبیدات که بودیم، یکی از بچّه ها تعریف کرد: - بعد از نماز جماعت دیدم علی آقا نشسته است و ذکر می گوید. بعد از ذکر ، نگاهی به انگشتان دستش کرد و گفت:«بد نیست ما هم یک انگشتری عقیق بخریم. ثواب دارد.» نماز و تعقیباتش که تمام شد، از مسجد بیرون رفت. جلوی سنگر مخابرات، برادر رزمنده ای به نام یوسف شریف که بعد ها به فیض شهادت رسید، یک انگشتری به دست گرفته بود و انتظار علی آقا را می کشید. وقتی علی آقا را می بیند.... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان سه شهید بزرگوار: و و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهدا با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @golzarshohada_admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨ خدایا اگر گناهانم زیاد بزرگ بوده ، رحمت تو از اینکه مرا شامل نشود بزرگتر است....🌱
✨ 🍃سی سال بود می‌گفتم؛ خدایا! چنین کُن و چنان دِه. چون به قدمِ اولِ معرفت رسیدم، گفتم؛ الهی! 🌱تو مَرا باش، هرچه خواهی کُن. امیدی به جز عفوت ندارم 💔🙏🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
💠«حضرت مهدی(عج)»: اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم. برای تعجیل در #ظه
چند سالی ... یوسف از جرم زلیخا، حبس شد حبس مهـ💔ـدی ... از گناه ما، هزاران ساله است 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🍁 تنها به زبان نگفتند «اِنّی حَربٌ لَِمَن حٰاربَکُم...» 🌙عاشورا را با تمام وجود درك کردند و مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُم دُونَ الحُسین عليه السلام» شدند معطل من و تو نمی ماند اگر سربازخدا نشوی دیگری می شود 🌷 🌷 🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#تابلو_نوشت🌠 #شهید_علی_اکبر_محمد‌_حسینی ✧ چند روزے مرخصے گرفت و به ڪرمان رفت.. وقتی برگشت، گفتم: چ
💎 با بچه های توی آب بودیم که یک مار آمد به طرفمان.😥 رو کردم به احمد آقا و گفتم : « احمد آقــا ! مار می‌خواهد ما را بزند؛ چه کار کنیم؟ » احمد آقا گفت: نه! کاری به ما ندارد، حرکت کنید. مار آمد تا دومتریِ ما و خیره شد به ما. کمی که جلوتر آمد، احمد آقا با انگشت زد روی آب و گفت: بــرو.. مار برگشت توی خشکی و رفت زیر یک بوته خوابید. ما که از آب آمدیم بیرون، مار دوباره برگشت توی آب..! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 دقایقی پیش ✨نزدیک اذان ظهر،حاج مهدی آیینه از مداحان کاشان، در کنار مزار مطهر شهیدان حاج قاسم سلیمانی وحسین پورجعفری، دلهای زائرین را راهی کربلا💔 کرد... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
شهدا عاشـ❤️ـق اند معشوقشان خداست شاگرداند معلمشان (ع)است معلم اند... درسشان شـ💔ـهادت است مسلح اند سلاحشان است مسـ🕊ـافرند،مقصدشان لقاءالله است... مستحکم اند،تکیه گاهشان ست... 🍃 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌻☘ . . این دورے و دوستے دارد به درازا میڪشد! این فراق...💔 دارد سخٺ میگذرد! این امروز و فرداها دارد زیــاد میشود... این دݪتنگے..! امان از این دݪتنگے...! اللهم‌الرزقناحرم💫 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
Mehdi Rasooli - Khasteh Shodam.mp3
5.99M
🎙 شرمنده ایم آی شهدا🍂 آخر جاموندیم ازشما😔 ‌در هیاهوے این شہرِ آلودہ هوا !🌫 ڪه نه دستت به می‌رسد😔 نه به 🥺 نه به 😥 و نه حتے به قم !!😭 دنج تریݩ جا .. براے پر ڪردن خلاء قلبت❤️ همیـݩ جاست .. جایے ڪنار شـــــہدا ... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه :۸۵_۸۳ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 <ادامه> وقتی علی آقا را می بیند، با عجله پیش می رود و می گوید: «این انگشتری مال شماست.» علی آقا اول قبول می کند؛ اما بعد از اصرار و پافشاری یوسف شریف ، انگشتری را می گیرد. شریف می گوید:«این انگشتری را پیرزنی در جیرفت به من داد و گفت که این را به یکی از رزمندگان بدهم؛ چه کسی بهتر از شما؟ این انگشتری اما به خاطر طبع سخاوتمند علی آقا دست به دست گشت تا به علی حاجبی و برادر کریمی رسید که بعداً تعریف کرد که این انگشتری در سپاه ساری گم شد که گم شد. ناشناس آمد و ناگهان ناپدید شد.... خدا می داند که بزرگوار و مظلوم بود. به یاد دارم از بینِ ما دوتا قرار شد علی اقا به عنوان بیسیم چی در منطقه عملیاتی مهران بماند و من برگردم. معمولاً قبل از عملیات ، همۂ رزمنده ها همدیگر را بغل می کنند و خلاصه شور حالی دارد؛ لحظات وداع، یاران گریه می کردند و همدیگر را می بوسیدند، از هم حلالیت می طلبیدند، تقاضای شفاعت می کردند، می گریستند و خلاصه شور و حالی بود. بچه ها می دانستند علی اقا بسیار مؤمن و پاک است؛ به همین خاطر بیشتر بچّه ها او را در بغل می گرفتند و از او تقاضا می کردند که اگر شهید شد، شفاعتشان کند. علی آقا که همیشه خودش را کوچک ترین می دانست؛ اظهار تواضع می کرد و می گفت: «ما کی هستیم که شفیع شما باشیم» و حرف هایی از این دست. یک بار هم وقتی همۂ رزمنده ها به دورش جمع شدند و تقاضای شفاعت کردند، برای بالا بردن روحیه بچّه ها گفت: «من قول نمی دهم؛ چون آدم بد قولی هستم.» با این حرف گل لبخند بچّه ها شکفت. خلاصه، این شهدا، رفتند و با باقیات عمل صالح و نوع نگاهشان به دنیا، گفتند که ما در خودمان دقت کنیم. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman