eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
صحبتِ ناجنس، آتش را به فریاد آورد آب در روغن چو باشد، می‌کند شیوَن چراغ (صائب تبریزی) دو قدم مانده به گل، ص ۱۰۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی - علیه السلام - فرمودند: خدا را به دل و دست و زبانت یاری کن؛ زیرا که خداوند سبحان، ضامن است یاری‌کننده‌اش را یاری کند. غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۱۸. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی💐💐💐 تجرید(خطاب به نفس) تجرید در لغت، تنهایی گزیدن و برهنه کردن است و در اصطلاح بدیع، آن است که شاعر، خطاب به نفس خود، چنان سخن گوید که پنداری مخاطب او شخص دیگری است. به عبارت دیگر، از خود کسی دیگر را انتزاع کرده، شخصی مستقل از خود فرض می‌کند. در این حالت"من" یعنی خود شاعر، "تو" یا "او" می‌شود. تجرید معمولاً در بیت یا بیتهای آخر شعر آورده می‌شود. سعدیا، مرد نکونام نمیرد هرگز مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند (سعدی) خاقانیا، خسان که طریق تو می‌روند زاغند و زاغ را صفت بلبل آرزوست بس طفل کآرزوی ترازوی زر کند نارنج از آن کند که ترازو کند ز پوست (خاقانی) بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۲۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیکویی 🌹🌹🌹 از شاهنامه‌ی فردوسی بیا تا جهان را به بد نسپَریم به کوشش همه دست نیکی بریم نباشد همی نیک و بد پایدار همان بِه که نیکی بُوَد یادگار همان گنج دینار و کاخ بلند نخواهد بُدَن مر تو را سودمند سخن مانَد از تو همی یادگار سخن را چنین خوارمایه مدار فریدون فرّخ، فرشته نبود به مُشک و به عنبر، سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن، فرشته تویی سپَردن: گذراندن، طی کردن. نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران، دکتر سید محمد ترابی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۲، ص ۱۵۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاخهای رو‌به‌رو🦋🦋🦋 از سید ضیاءالدین شفیعی امروز شاید، باید از خون گلو خورد نان شرف، از سفره‌های آرزو خورد بوی ریا، پُر کرده ذهن دستها را ای کاش می‌شد جرعه‌ای بی رنگ و بو خورد خشکیده چاه زمزم اما وحشتی نیست گر تشنه باشی، می‌شود از آبرو خورد خون‌لخته‌های گریه را، مردی خدایی در سالهای سخت، با آب وضو خورد او کهکشانی بود همزاد علی، آه امروز باید غبطه بر احوال او خورد شاید تمام حرفم این باشد: جماعت حقّ شما را کاخهای رو‌به‌رو خورد دادخواست، ص ۱۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایتی از بوستان سعدی📚📚📚 قبله‌ی دیگر یکی پرطمع، پیش خوارزمشاه شنیدم که شد بامدادی پگاه چو دیدش، به خدمت دوتا گشت و راست دگر، روی بر خاک مالید و خاست پسر گفتش: ای بابکِ نامجوی یکی مشکلت می‌بپرسم، بگوی نگفتی که قبله است سوی حجاز؟ چرا کردی امروز، ازین سو نماز؟ مبر طاعت نفس شهوت‌پرست که هر ساعتش، قبله‌ی دیگر است مبر ای برادر، به فرمانش دست که هر کس که فرمان نبردش، برَست... لغات: شد: رفت. دوتا: دولا. خاست: بلند شد. بابک: بابای دوست‌داشتنی. کاف آن، کاف تحبیب(دوست داشتن) است. کلیات سعدی، بوستان، باب ششم در قناعت، ص ۳۳۴ و ۳۳۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا