eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
در کارگاه قالی‌بافی از دکتر شفیعی کدکنی با سایه‌ام گذر بود، از کارگاه قالی قلبم فشرد و صبرم، گم شد در آن حوالی دیدم نشسته آن جا، در آن نَمورِ نَمگین خورشیدهای کوچک، با قامتِ هلالی گفتم: ببین که این دست، این دستهای کوچک چون می‌زند پر و بال، بر روی دارِ قالی خواهد که پر گشاید، وز این قفس برآید اما چگونه کوشد با نظم لایَزالی؟ در گوش کوچه روزی، گر شیونی برآرد از روزگار بیند، صد گونه گوشمالی در هر گِره که بندد، باغی شکفته خندد خَشما که باغبان راست، زان بهره خشکسالی خورشیدَکی ازین سان، اما مَدارِ عمرش روز و شبی است تاریک، زین گونه در توالی در این قفس چه باغی، این مرغک آفریده بی سعیِ باد و باران، با دستهای خالی: گل‌بوته‌ها و مرغان، شاد و شکفته هر سوی در جانبِ جنوبی، در ساحتِ شمالی بنگر در آن رخِ زرد، وان باغ و بوته‌ی وَرد تا پاسخیت باشد، در بُهتِ بی‌سوالی خواهم گر از ملالش، نقشی زنم ز حالش گیرد زبانِ شعرم، درماندگی و لالی ای کاش ز اخترانم، می‌بود واژگانی تا تیره‌روزی‌اش را، نقشی زنم مثالی تبریز، خرداد ۱۳۶۶. ورد: سرخ. طفلی به نام شادی، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۷۵ و ۷۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از ادیب پیشاوری گر تماشاگاه تو، جز کاخ و باغ و گاه نیست بیدلان را، جز به کوی دوست، نُزهتگاه نیست سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، محمد اسحاق، ص ۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عدس و ماش از پروین اعتصامی عدسی، وقتِ پختن از ماشی روی پیچید و گفت: این چه کسی است؟ ماش خندید و گفت: غرّه مشو زان که چون من زیاد و چون تو بسی است هر چه را می‌پزند، خواهد پخت چه تفاوت که ماش یا عدسی است همه را یک ره است اندر پیش گیرم اندر میانه، پیش و پسی است جز تو در دیگ، هر چه ریخته‌اند تو گمان می‌کنی که خار و خسی است زحمت من، برای مقصودی است جَست و خیز تو، بهر مُلتَمَسی است کارگر هر که هست، محترم است هر کسی در محیط خویش، کسی است فرصت از دست می‌رود، هُش دار عمر چون کاروانِ بی جَرَسی است هر پری را هوای پروازی است گر پرِ باز و گر پر مگسی است جز حقیقت، هر آن چه می‌گوییم های و هویی و بازی و هوسی است چه توان کرد اندر این دریا؟ دست و پا می‌زنیم تا نفسی است نه تو را بر فرار نیرویی است نه مرا بر خلاص، دسترسی است همه را بار برنهند به پشت کس نپرسد که فاره یا فَرَسی است گر که طاووس، یا که گنجشکی عاقبت، رمز دامی و قفسی است لغات: غره: مغرور. ملتمس: تقاضا، حاجت. جرس: زنگ کاروان. فاره: موش. فرس: اسب. سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، اسحاق، ص ۳۱ و ۳۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیله‌ی کفاش😂😂😂 سه مشتری، وارد دکان کفاشی شدند و هر سه کفش خواستند. کفاش برای هر سه نفر، سه جفت کفش مطابق دلخواهشان آورد. اولی گفت: کمی تنگ است و پا را فشار می‌دهد. کفاش گفت: چند روزی که بپوشید، باز می‌شود. خیالتان راحت باشد. دومی همین که پوشید، گفت: کمی گشاد است. کفاش گفت: چند روزی که بپوشید، همین که کمی باد و آفتاب بخورد، جمع می‌شود. سومی گفت: فعلاً اندازه است؛ اگر بعدها، تنگ و گشاد نشود. کفاش گفت: لطف کفشهای من، به این است که بعدها، نه تنگ می‌شود، نه گشاد و به همین اندازه می‌ماند. حاضرجوابیهای شیرین، میرخدیوی، ص ۳۹۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از مولوی این جهان،کوه است و فعلِ ما، ندا سوی ما آید نداها را صدا مثنوی معنوی، ج ۱، ص ۱۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی - علیه السلام - فرمودند: شتابنده‌ترین گناهان از حیث عقوبت، آن است که بر کسی که به تو ستم نکرده است، ستم کنی. غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۹۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اصطلاحات عرفانی📚📚📚 گاو حیوان معروف. سوره‌ای در قرآن به بقره موسوم است. نزد عارفان، کنایه از نفس اماره و رذایل اخلاقی است. نیز کنایه از کالبد گرفتار در وابستگی‌های مادی است. مولانا، با اشاره به داستان بنی‌اسرائیل و پرستش گوساله‌ی سامری گوید: گاوِ تن، قربانی شیر خداست گر تو را با او سرِ صدق و صفاست پیش گاوی سجده کردی از خری گشت عقلت، صید سِحرِ سامری با تلخیص از فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، دکتر سجادی، ذیل واژه‌ی گاو، ص ۶۷۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی نصیحت از دشمن پذیرفتن، خطاست؛ ولیکن شنیدن، رواست؛ تا به خلاف آن کار کنی که عینِ صواب است. حذر کن زان چه دشمن گوید: آن کن که بر زانو زنی دستِ تَغابُن گرت راهی نماید راست چون تیر از او برگرد و راهِ دستِ چپ گیر تغابن: زیان‌زدگی، مغبون شدن. گلستان سعدی، شرح دکتر احمدی گیوی، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۳۷۶ و ۳۷۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303