هدایت شده از علیرضا تیموری
آفرینش 🌏🌏
به نام خدایی که وال آفرید
به مرغ هوا هم دو بال آفرید
به دشت و دمن غیرِ شیر و پلنگ
مرال آفرید و غزال آفرید
به جسم بشر دست و پا ، چشم و گوش
دهان ، معده ، روده ، طحال آفرید
یکی موی پر پشت و مشکی بداد
یکی را ولیکن چو زال آفرید
انار و موز و سیب و لیموی ترش
و نارنگی و پرتقال آفرید
به روی زمین دشت و صحرا و باغ
سپس جنگل و هم جبال آفرید
به تفریح مردان تهران نشین
ذغال آفرید و شمال آفرید
به شاعر جماعت بجز ذوق و شوق
تغزل بداد و خیال آفرید
گل نسترن ، رازقی ، ارغوان
رز و نرگس و پامچال آفرید
جهان تا شود پر ز نقش و نگار
به شهر هرات او کمال آفرید
چو بشمارد عمر بشر را خدا
شب و روز و هم ماه و سال آفرید
به شب های تار همه بیدلان
گهی بدر ، گاهی هلال آفرید
به یعقوب بعد از چهل سال هجر
رسانید یوسف ، وصال آفرید
بشر بود آسوده تا اینکه حق
ز جنس خودش یک عیال آفرید
از آن روز ، روز خوشی او ندید
زنش را شبیه سوال آفرید
کجا رفت آن یل چه شد یال او
بشر را خدا در ملال آفرید
بشر داشت آرامشی بی مثال
زن آمد ، سپس قیل و قال آفرید
خدا تا کند امتحان این بشر
حرام آفرید و حلال آفرید
علیرضا تیموری
آیینهای برای صداها🌹🌹🌹
از دکتر شفیعی کدکنی
آیینهای شدم
آیینهای برای صداها
فریاد آذرخش و گلِ سرخ
و شیههی شهابیِ تُندر
در من
به رنگ همهمه جاری است.
آیینهای شدم
آیینهای برای صداها
آن جا نگاه کن
فریاد کودکان گرسنه
در عطر اودکلن
آری، شنیدنی است، ببینید:
فریاد کودکان.
آن سو به سوگِ ساکتِ گلبرگها
وَزان
خُنیای نایِ حنجرهی خونیِ خزان.
آیینهای شدم
آیینهای برای صداها.
آیینهای برای صداها، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۴۶۵ و ۴۶۶.
#فریاد_کودکان
#سوگ_گلبرگها
#آیینه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنانی از عارفان📚📚📚
وقتی بدان که میکردند، ریا میکردند؛ اکنون بدان چه نمیکنند، ریا میکنند.
(فُضیل عیاض، قرن دوم هجری)
☘☘☘
توبهی عوام، از گناه است و توبهی خواص، از غفلت.
(ذوالنّون مصری، قرن دوم و سوم هجری)
☘☘☘
هر گاه که بنده خالص شود، از بسیاری وسواس و ریا نجات یابد.
(ابوسلیمان دارانی، قرن دوم و سوم هجری)
☘☘☘
تذکرة الاولیا، عطار، تصحیح دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۰۱، ۱۵۲ و ۲۷۸.
#سخنان_عارفان
#ریا
#توبه
#خالص_شدن
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از حافظ
غلام همّت آن نازنینم
که کار خیر، بی روی و ریا کرد
من از بیگانگان، دیگر ننالم
که با من هرچه کرد، آن آشنا کرد
شاخ نبات حافظ، ص ۳۱۵.
#حافظ
#کار_خیر
#بیریا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
به راستی که این نفس، بسیار فریبدهنده است. اگر به او اطمینان پیدا کنی، شیطان تو را به سوی ارتکاب حرامها و گناهان میکشد.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۲۶.
#نفس
#حرام
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی📚📚📚
۱ - نه دزد باش، نه دزدزده؛ نه ظلم کن، نه ظلم بپذیر.
۲ - نه دست دارم به سر زنم، نه پا دارم به در زنم.
۳ - نه سرم را بشکن، نه گردو به دامنم بریز!
۴ - نه هر که پادزهر دارد، زهر باید خورَد.
۵ - نیش قلم، تیزتر از تیغ دو دَم است.
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۹۵۵، ۹۵۷، ۹۶۲ و ۹۶۶.
#مثل_فارسی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درد 🦋🦋🦋🦋🦋
از حمیدرضا شکارسری
درد بسیار است، اما آشنا با درد نه
رنگی از لبخند، روی چهرههای زرد نه
می شود شعری سرود از روزهای گرم عشق
میشود، اما در این بیغولههای سرد نه
جامهای بر شاخههای لختمان میخواستیم
آه، اما جامهای از برگهای زرد نه
سکهای حتی نمیارزد در این جا حرف ما
سفرهی نامرد، رنگین است، اما مرد نه
کاش میشد عشق را یک بار دیگر لمس کرد
میشد آن دم، چهرهها را خندهباران کرد، نه؟
غزل اجتماعی معاصر، ج ۳، ص ۱۵۲۳.
#درد
#مرد
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اوبونتو
یک پژوهشگر انسانشناس، در افریقا، به تعدادی از بچههای بومی، یک بازی را پیشنهاد کرد. او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت: هر کسی زودتر به آن برسد، آن میوههای خوشمزه را برنده میشود.
هنگامی که فرمان دویدن داده شد، آن بچهها، دستان هم را گرفتند و با یکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند. وقتی پژوهشگر، علت این رفتار آنها را پرسید و گفت: در حالی که یک نفر از شما میتوانست به تنهایی همهی میوهها را برنده شود، چرا از هم جلو نزدید؟ آنها گفتند: اوبونتو.* به این معنا که: چگونه یکی از ما میتونه خوشحال باشه در حالی که دیگران ناراحتند؟
*اوبونتو، در فرهنگ ژوسا، یعنی من هستم، چون ما هستیم.
پندهای قندپهلو ۳، ص ۵۸.
#خوشحالی
#ناراحتی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303