eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی چیزی نگفت😂😂 از ابوالقاسم حالت هر چه با مردم جفا کردم، کسی چیزی نگفت هر چه در کارم خطا کردم، کسی چیزی نگفت دسته‌گل بر آب اگر دادم، کسی حرفی نزد فتنه‌هایی گر به پا کردم، کسی چیزی نگفت چون به کاری دستیار از بهر خود می‌خواستم گر که شیطان را صدا کردم، کسی چیزی نگفت آب، گیرم آمد و فرصت به دستم اوفتاد هر چه از هر سو شنا کردم، کسی چیزی نگفت گر بساط حیله گستردم، کسی حرفی نزد ور دکان حقه وا کردم، کسی چیزی نگفت گر که خود دارا شدم، از من حسابی کس نخواست ور گروهی را گدا کردم، کسی چیزی نگفت هیچ دانی کز چه گشتم این چنین پر مدعا؟ چون که هر قدر ادعا کردم، کسی چیزی نگفت بعد از این هم کار خود را می‌کنم، چون پیش ازین هر چه بیجا یا بجا کردم، کسی چیزی نگفت ۵۰ /۱/۲۱ دیوان خروس لاری، حالت، ص ۶۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بزرگان ادبیات فارسی🌹🌹🌹 عبید زاکانی خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی قزوینی، متخلّص به عبید، شاعر و نویسنده‌ی مشهور ایران در قرن هشتم هجری است. او از خاندان زاکانیان است که خود به یکی از قبایل عرب که در صدر اسلام به قزوین مهاجرت کرده و در آن جا سکونت یافته‌اند، منتسَب می‌باشد. علاوه بر آن، زاکان مخفف زاچکان و آن نام یکی از روستاهای قزوین است. با وجود شهرت فراوان او، از زندگی‌اش اطلاع زیادی در دست نیست .ظاهراً ولادت وی، در پایان قرن هفتم یا آغاز قرن هشتم و وفاتش، بین ۷۶۸ تا ۷۷۲ هجری قمری بوده و مدتی در فارس، بغداد و کرمان اقامت داشته است. مدفن او را گروهی اصفهان و بعضی بغداد نوشته‌اند. عمده هنر عبید زاکانی، در لطیفه‌سرایی و نکته‌پردازی و طنز و انتقاد از اخلاق ناپسند مردم روزگار خود است. شوخیهای او، بیهوده نیست و هدفش این بوده که از آن به عنوان وسیله‌ی انتقاد و اصلاح و تربیت استفاده کند. طنز عبید، طنزی پرمحتوا و عمیق است. این عوامل به اضافه‌ی موفقیت او در ترسیم روزگارش و انتقادهای او از اوضاع اجتماعی حاکم، وی را در ردیف موفق‌ترین طنزپردازان تاریخ ادبی جهان قرار می‌دهد. او تنها شاعر طنز نیست؛ بلکه نیمی از دیوان وی، به آثار جدّی‌اش اختصاص دارد. مهمترین آثار منثور عبید، اخلاق الاشراف، ریش‌نامه، صد پند، رساله‌ی دلگشا و رساله‌ی تعریفات و معروفترین اشعارش، منظومه‌ی موش و گربه و مثنوی عشّاق‌نامه است. ابیاتی از عبید که در عبرت گفته است: ای عبید این گل صد‌‌برگ بر اطراف چمن هیچ دانی که سحرگاه چرا می‌خندد؟ با وجود گره غنچه و دل‌تنگی او حکمتی هست نه از باد هوا می‌خندد چون ثبات فلک و کار جهان می‌بیند به بقای خود و بر غفلت ما می‌خندد این هم نثری از رساله‌ی دلگشا: قزوینی در حالت نزع افتاد. وصیت کرد که در شهر، کرباس‌پاره‌های کهنه‌ی پوسیده‌ای بطلبند و کفن او سازند. گفتند: غرض از این چیست؟ گفت: تا چون منکر و نکیر بیایند، پندارند که من مرده‌ای کهنه‌ام؛ زحمت من ندهند. تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیح‌الله صفا، تلخیص از محمد ترابی، ج ۲، ص۱۹۷- ۲۰۰ و ۲۶۳- ۲۶۴؛ سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، دکتر پرویز ورجاوند، ج۲، ص۱۳۱۸- ۱۳۲۳ ؛ فرهنگ سخنوران و سرایندگان قزوین، ، سید محمود خیری، ص۱۵۹؛ گلچینی از دیوان عبید زاکانی، به کوشش مرحوم دکتر قاسم انصاری، مقدمه، ص ۱۰- ۱۴ ؛مشاهیر قزوین، مهدی نورمحمدی، ص۲۴۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آن نغمه‌ی جاودان از دکتر شفیعی کدکنی آن شاخِ گل سرخ، نپژمُرده هنوز وان شاهدِ حُسن، مانده در پرده هنوز وان نغمه‌ی جاودان که من می‌طلبم جامی است که کس به لب نیاورده هنوز طفلی به نام شادی، از همیشه تا جاودان، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۲۳۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه 📚📚📚 ماهی کامیون یخچال‌دار، از شمال رسیده بود. جلوی چشم جمعی از کارمندان، در کامیون را باز کردند و به تقسیم ماهی پرداختند. ماهی‌ها را در هم، توی نایلون‌های دسته‌دار می‌ریختند و با ترازو می‌کشیدند. رئیس با دو تن از معاون‌هایش، برای چند دقیقه‌ای آمد و سرکشی کرد. به کارگرها، خسته نباشید گفت. وقتی دید تبعیضی در کار نیست، خوشحال شد و رفت. اداره که تعطیل شد، دویست کارمند و کارگر، هر کدام نایلونی را که ده کیلو ماهی در آن بود، گرفتند و به خانه رفتند. به نظر می‌رسید چیزی از آن همه ماهی، به رئیس و معاونان، نرسیده است. درِ خانه که رئیس از ماشین پیاده شد، راننده‌اش با چابکی، صندوق عقب را باز کرد و بیست کیلو ماهی درشت را برداشت و به همراه رئیس، وارد خانه شد. داستان‌های رو‌به‌رو، مظفر سالاری، ص ۱۲۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
زمستان از مهدی اخوان ثالث سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه، جز پیش پا را دید نتواند که ره تاریک و لغزان است. وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورَد دست از بغل بیرون که سرما، سخت سوزان است. نفَس، کز گرمگاهِ سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم ز چشمِ دوستانِ دور یا نزدیک؟ مسیحای جوانمرد من، ای ترسای پیرِ پیرهن‌چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای... بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۴۴۰ و ۴۴۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مهدی اخوان ثالث 🌺🌺🌺
دشت جنون از شعریار امشب، دگر از شهر برون خواهم خفت مجنونم و در دشت جنون خواهم خفت ای دیده، بپالای به خون، بستر خاک کامشب، به میان خاک و خون خواهم خفت مشاعره‌ی جدید، صادقی اردستانی، ص ۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ارسالی شاعران و همراهان کانال🖤🖤🖤 با سپاس از ارسال‌کننده 👇👇👇🙏🙏🙏
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
🏴شهادت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام بر قلوب شیعیان تسلیت🏴 خودت زندانیِ زندانِ هارون وَ فرزندت اسیر بی وفایان دعایی کن برای قلب ِ شیعه دعا کن سر بیاید داغِ هجران ۸ اسفند۱۴۰۰ ✒️ ͜͡‌‌‌‌‌‌‌❥᭄ @najvayebaran