eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
171 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
با عارفان بزرگ ابوسعید ابوالخیر ابوسعید ابوالخیر، عارف بزرگ و چهره‌ی درخشان ادبیات عرفانی ایران در قرن ۴ و ۵ هجری قمری است. اسرار التوحید، جامع‌ترین زندگینامه‌ی ابوسعید و یکی از مهمترین متون عرفانی زبان فارسی است که علاوه بر زندگی ابوسعید، اطلاعات بسیار مهمی از زندگی عارفان دیگر را نیز در خود نهفته دارد. نویسنده‌ی این کتاب، محمد بن منوّر است که با سه واسطه نَسَبش به ابوسعید می‌رسد. او کتاب خود را در حدور سال ۵۷۴ هجری قمری نگاشته است. اینک حکایتی از اسرار التوحید: شیخ را گفتند: فلان کس بر روی آب می‌رود. گفت: سهل است، بَزَغی و صَعوه‌ای نیز برود. گفتند: فلان کس در هوا می‌پرد. گفت: مگسی و زَغنه‌ای می‌پرد. گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌شود. شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‌شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد، آن بوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخُسبَد و بخورد و در میان بازار، در میان خلق داد و ستد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد. لغات: شیخ: مراد شیخ ابوسعید ابوالخیر است. بزغ: وزغ، غوک، قورباغه. صعوه: پرنده‌ای بسیار کوچک. زغنه: جغنه، یکی از پرندگان شکاری. بخسبد: بخوابد. با تلخیص از کتاب یک فروغ رخ ساقی، برگزیده‌ی متون عرفانی در ادب پارسی، دکتر محمدرضا برزگر خالقی و مجتبی امیری، چاپ اول، موسسه‌ی نشر علوم نوین، تهران، ۱۳۷۶، ص۱۳- ۱۵. @golzareadabiyat
حکایتی در نگاه داشتنِ اسرار الهی از اسرار التوحید محمد بن مُنَوَّر روزی یکی به نزدیک شیخ ما آمد و گفت: آمده‌ام تا از اَسرار حق، چیزی با من بگویی. شیخ گفت: باز گرد تا فردا باز آیی. آن مرد برفت. شیخ بفرمود تا آن روز، موشی بگرفتند و در حُقّه‌ای کردند و سرِ آن حقّه محکم کردند. دیگر روز، آن مرد باز آمد. گفت: ای شیخ، آن چه دی وعده کرده‌ای، بگوی. شیخ بفرمود تا حقّه به وی دادند و گفت: زنهار! تا سرِ این حقّه باز نکنی. آن مرد بستد و برفت. چون با خانه شد، سودای آنش بگرفت که آیا در این حفّه چه سرّ است؟ بسیار جهد کرد که خویشتن را نگاه دارد. صبرش نبود. سرِ حقّه باز کرد. موش بیرون جست و برفت. آن مرد، پیش آمد و گفت: ای شیخ، من از تو سِرّ خدای تعالی خواستم، تو موشی در حقّه‌ای به من دادی! شیخ گفت: ای درویش، ما موشی در حقّه به تو دادیم، تو پنهان نتوانستی داشت؛ سِرّ حق - سبحانه و تعالی - بگوییم، چگونه نگاه توانی داشت؟ لغات: شیخ: منظور ابوسعید ابوالخیر عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری است. حقّه: قوطی. دی: دیروز. زنهار: آگاه باش، بپرهیز. بستد: گرفت. سودا: فکر، خیال. گلبانگ سربلندی، ص ۱۵۵ و ۱۵۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابوسعید ابوالخیر: یا رب به محمّد و علی و زهرا یا رب به حسین و حسن و آل عبا کز لطف برآر حاجتم در دو سرا بی منّت خلق، یا علی الاَعلا گذری بر مناجات و تحمیدیه و مناقب ائمه‌ی اطهار و معصومین(ع) در پهنه‌ی ادب پارسی(شعر)، به اهتمام غلامرضا حیدری، انتشارات سایه‌گستر، قزوین، ۱۳۸۱، ص ۱۰. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک دوبیتی از ابوسعید ابوالخیر یا رب، چو به وحدتت یقین می‌دارم ایمان به تو عالم‌آفرین می‌دارم دارم لبِ خشک و دیده‌ی تر، بپذیر کز خشک و ترِ جهان، همین می‌دارم گنجواره‌ی سهیلی، ج ۲، ص ۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابوعلی سینا و ابوسعید ابوالخیر روزی ابوعلی سینا، به مجلس ابوسعید ابوالخیرِ عارف درآمد. بر زبان ابوسعید، سخن از طاعت و معصیت گذشت. بوعلی این رباعی را برخواند: ماییم به عفو تو تولّا کرده وز طاعت و معصیت، تبرّا کرده آن جا که عنایت تو باشد، باشد ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده ابوسعید، در پاسخ بوعلی فرمود: ای نیک نکرده و بدیها کرده وان گه به خلاص خود تمنّا کرده بر عفو مکن تکیه که هرگز نبُوَد ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده هزار نکته، مُستجیر، ص ۱۵۵ و ۱۵۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از ابوسعید ابوالخیر یا رب، مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و احسان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج به غیر خود مگردان ما را کاروانی از شعر، مهدی سهیلی، ج ۴، ص ۱۳۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک دوبیتی از ابوسعید ابوالخیر🦋🦋🦋 هم در رهِ معرفت، بسی تاخته‌ام هم در صف عالمان، سر انداخته‌ام چون پرده ز پیش خویش برداشته‌ام بشناخته‌ام که هیچ نشناخته‌ام کاروانی از شعر، سهیلی، ج ۴، ص ۱۳۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از ابوسعید ابوالخیر، عارف قرن ۴ و ۵ بس که جُستم تا بیابم من از آن دلبر، نشان تا گمان اندر یقین گم شد، یقین اندر گمان تا که می‌جُستم، ندیدم، چون بدیدم، گم شدم گم‌شده، گم‌کرده را هرگز کجا یابد نشان؟ تذکرة الاولیا، عطار، ج ۱، ص ۹۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عارفان بزرگ🌹🌹🌹 ابوسعید ابوالخیر ابوسعید ابوالخیر، عارف بزرگ و چهره‌ی درخشان ادبیات عرفانی ایران در قرن چهارم و پنجم هجری قمری است. پدر او مردی پیشه‌ور و در میهنه به عطاری (داروفروشی) سرگرم بوده است. ابوسعید در سال ۳۵۷ هجری در هرات متولد شد و آموزشهای ابتدایی را در میهنه فرا گرفت. در حدود سیزده سالگی، نوجوان ادیبی شده بود که مقدار زیادی شعر عربی و فارسی در حافظه داشت. در همین سالها به مرو رفت و پس از ده سال آموزش فقه، به سرخس آمد. وی از طریق لقمان سرخسی، با تصوف آشنا شد و تغییر حالت داد و به زهد و تربیت نفس پرداخت و به میهنه بازگشت و پس از هشتاد و سه سال، در سال ۴۴۰ هجری در زادگاهش درگذشت. اکنون مزار وی در میهنه و دشت خاوران واقع است که امروزه در خاک ترکمنستان قرار دارد. اسرار التوحید، جامع‌ترین زندگینامه‌ی ابوسعید و یکی از مهمترین متون عرفانی زبان فارسی است که علاوه بر زندگی ابوسعید، اطلاعات بسیار مهمی از زندگی عارفان دیگر را نیز در خود نهفته دارد. نویسنده‌ی این کتاب، محمد بن منوّر است که با سه واسطه نَسَبش به ابوسعید می‌رسد. او کتاب خود را در حدود سال ۵۷۴ هجری قمری نگاشته است. اینک حکایتی از اسرار التوحید: شیخ را گفتند: فلان کس بر روی آب می‌رود. گفت: سهل است، بَزَغی و صَعوه‌ای نیز برود. گفتند: فلان کس در هوا می‌پرد. گفت: مگسی و زَغنه‌ای می‌پرد. گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌شود. شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‌شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد، آن بوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخُسبَد و بخورد و در میان بازار، در میان خلق داد و ستد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد. لغات: شیخ: مراد شیخ ابوسعید ابوالخیر است. بزغ: وزغ، غوک، قورباغه. صعوه: پرنده‌ای بسیار کوچک. زغنه: جغنه، یکی از پرندگان شکاری. بخسبد: بخوابد. با تلخیص از کتاب یک فروغ رخ ساقی، برگزیده‌ی متون عرفانی در ادب پارسی، دکتر محمدرضا برزگر خالقی و مجتبی امیری، ص۱۳- ۱۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303