قطعهای از انوری
چنار و کدوبُن
نشنیدهای که زیر چناری، کدوبنی
برجَست و بردوید بر او بر، به بیست روز
پرسید از چنار که: تو چند روزهای؟
گفتا چنار: عمر من افزونتر از دویست
گفتا: به بیست روز، من از تو فزون شدم
این کاهلی، بگوی که آخر ز بهرِ چیست؟
گفتا چنار: نیست مرا با تو هیچ جنگ
کاکنون نه روز جنگ و نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وَزَد بادِ مهرگان
آن گه شود پدید که نامرد و مرد کیست!
لغات:
کدوبن: بوتهی کدو.
کاهلی: سستی، تنبلی.
داوری: قضاوت.
باد مهرگان: باد پاییزی.
کیمیای سخن، ص ۳۸.
#انوری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سفر🌺🌺🌺
از اَنوَری اَبیوردی
سفر، مربّی مرد است و آستانهی جاه
سفر، خزانهی مال است و اوستاد هنر
درخت اگر متحرّک شدی ز جای به جای
نه جور ارّه کشیدی و نه جفای تبر
به شهر خویش درون، بیخطر بُوَد مردم
به کانِ خویش درون، بیبها بُوَد گوهر
لغات:
جور: ستم.
جفا: ظلم.
بیخطر: بیارزش. واژهی خطیر به معنای باارزش و مهم، از همین ریشه گرفته شده است.
کان: معدن.
گنجوارهی سهیلی، ص ۶۹.
#سفر
#انوری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
انوری و سرقت شعرش🌺🌺🌺
انوری شاعر معروف، روزی در بازار بلخ میگذشت. شخصی را دید که به خواندن قصاید وی مشغول است و مردم، او را تحسین میکنند. انوری پیش رفت و گفت: ای مرد، این اشعار از کیست؟ گفت: از انوری است.
انوری گفت: تو انوری را میشناسی؟ گفت: چه میگویی؟ من خود انوریام. انوری بخندید و گفت: سرقت شعر را شنیده بودم؛ ولی تا کنون نشنیده بودم که شاعر را بدزدند!
گلشن لطائف ۱، ص ۱۵.
#انوری
#سرقت_شعر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابر و گل
از انوری
با گل گفتم: ابر چرا میگرید؟
ماتمزده نیست، بر کجا میگرید؟
گل گفت: اگر راست همیباید گفت
بر عمر من و عهد شما میگرید
چهل چراغ، شکوری، ص ۱۸۸.
#انوری
#ابر
#گل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303