خداحافظی یکی از مریدان بایزید هنگام عزم سفر مکه🌺🌺🌺
یکی از مریدان بایزید بَسطامی که عازم حج بود، نزد بایزید رفت تا از او خداحافظی کند و همّت بگیرد. بایزید، او را دعا کرد و مرید به مکه رفت. پس از برگشتن، مجدداً نزد بایزید رفت.
بایزید پرسید: مکه رفتی و خانهی خدا را زیارت کردی؟ گفت: به مکه رفتم و خانه را دیدم؛ ولی خدا را ندیدم.
بایزید گفت: از این جا که رفتی و برگشتی، خداوند همواره با تو بود؛ تو ندیدی. هر که با پا به کعبه رود، خانه را زیارت کند و هر که با دل رود، خدا را زیارت کند.
بایزید بسطامی: از عارفان بزرگ قرن سوم هجری و ملقّب به سلطان العارفین.
همت گرفتن: دعای خیر و مدد خواستن.
سِرّ دلبران، ص۶۱.
#مکه
#بایزید_بسطامی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از سرزمین شعر و ادب
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📗147
📕📘حکمت و حکایت شماره (147)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
●●نقل است بایزید بسطامی از عرفای بزرگ از خانه به مسجد میرفت.
●● در بین راه خانمی از پشتبام، خاکستر منقل را به کوچه ریخت، غافل از اینکه بایزید درحال عبور است!
●●فردی که همراه بایزید بود، مشاهده کرد که بایزید میخندد!
●●گفت: او خاکستر بر سر شما ریخته است و شما میخندی؟
●●بایزید فرمود: این سر و صورتی که من میشناسم، سزاوار آتش است. به خاکستری اکتفا کردهاند، شاکرم خدا را.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📗#بایزید_بسطامی
📙 کانال ســـــــرزمین شعر و ادب:
┏━━━━━━┓
⠀ عضویت
┗━━━━━━┛
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬