بلبل و گل
از حافظ
دیگر ز شاخِ سروِ سَهی، بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گُل به دور
ای گل، به شُکر آن که تویی پادشاهِ حُسن
با بلبلانِ بیدلِ شیدا، مکن غرور
از دست غیبت تو، شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی، نبُوَد لذّت حضور
گر دیگران، به عیش و طرب خُرّمند و شاد
ما را غم نگار بوَد مایهی سرور...
شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۵۷۹.
#بلبلوگل
#غیبتوحضور
#غموسرور
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خدا را مددی*
از حافظ
بلبلی، خون دلی خورد و گُلی حاصل کرد
باد غیرت، به صدش خار، پریشاندل کرد..
ساروان، بار من افتاد، خدا را مددی
که امید کرمم، همره این محمل کرد...
*حافظ، این غزل را در فوت فرزندش سرودهاست.
شاخ نبات حافظ، ص ۳۲۵.
#بلبلوگل
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303