طنزی از رسالهی دلگشا، از عبید زاکانی
تهدید درویش 😂😂
درویشی به دِهی رسید. عدهای از بزرگان ده را دید که نشستهاند. گفت: چیزی به من بدهید؛ وگر نه به خدا قسم، با این ده، همان کاری را میکنم که با ده قبلی کردم.
آنها ترسیدند و هرچه خواسته بود، به او دادند. بعد از او پرسیدند: با ده قبلی چه کردی؟ گفت: از آنها چیزی خواستم؛ ندادند؛ آمدم این جا. شما هم اگر چیزی نمیدادید، به ده دیگری میرفتم.
گزیدهی رسالهی دلگشا، عبید زاکانی، به اهتمام سید ابراهیم نبوی، ص ۱۰۰.
#طنز
#عبیدزاکانی
#تهدیددرویش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303