غزلی از شمس مغربی🦋🦋🦋
آفتاب روی یار
با تو است آن یار دائم، وز تو یک دم دور نیست
گر چه تو مهجوری از وی، او ز تو مهجور نیست
دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او
کآفتاب روی او، از دیدهها مستور نیست...
جنّت ارباب دل، رخسار جانان دیدن است
در چنین جنّت که گفتم، زنجبیل و حور نیست
گر تو را دیدار او باید، برآ بر طور دل
حاجت رفتن چو موسی، سوی کوه طور نیست...
محمد شیرین مغربی، مشهور به شمس مغربی، شاعر و عارف قرن هشتم هجری است.
دیوان مولانا شمس مغربی، تصحیح صادق علی، ص ۸۴.
#شمس_مغربی
#عارف
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غزلی از شمس مغربی
رسم عاشقان 🌺🌺🌺
پا ز حدّ خویشتن، بیرون نمیباید نهاد
گر نهادی پیش از این، اکنون نمیباید نهاد
فعل ناموزون را، موزون نمیباید شمرد
قول ناموزون را، موزون نمیباید نهاد...
عاشقان را جز رسوم خلق، رسمی دیگر است
بهر ایشان، رسم دیگرگون نمیباید نهاد
چون شناور نیستی، بر گِرد هر جیحون مگرد
بیشنایی، پای در جیحون نمیباید نهاد
ای کلیمِ دل، ز طور خویش، پا بیرون منه
از گلیم خویش، پا بیرون نمیباید نهاد
عشق و حُسن دوست را، لیلی و مجنون مظهرند
تهمتی بر لیلی و مجنون، نمیباید نهاد...
مغربی، اسرار بحر بیکران را بیش از این
از زبان موج، بر هامون نمیباید نهاد
دیوان مولانا شمس مغربی، ص ۱۰۴ و ۱۰۵.
#شمس_مغربی
#رسم_عاشقان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303