سخنی از بوستان سعدی
اگر مردِ عشقی، کمِ خویش گیر*
وگر نه، رهِ عافیت پیش گیر
مترس از محبّت که خاکت کند
که باقی شوی، گر هلاکت کند
نروید نبات* از حُبوبِ* دُرُست
مگر حال بر وی بگردد نخست
تو را با حق آن آشنایی دهد
که از دست خویشت، رهایی دهد
* کمِ خویش گرفتن: خود را نادیده انگاشتن.
* نبات: گیاه.
* حبوب: جمع حَبّ، دانهها.
کلیات سعدی، بوستان، باب سوم: در عشق و مستی و شور، ص ۲۹۲ و ۲۹۳.
#عشقومحبت
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303