eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
160 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان یک مثل💐💐💐 میخش را بکوب سرِ زبان بنده! به مزاح: از سخنی که گفته‌ام، یا کاری که کرده‌ام، سخت پشیمانم. ملانصرالدین، پیاده از دِه به شهر می‌رفت. چون نیمی از روز گذشت، گرسنه شد. زیر درختی کنار گندمزار نشست و شکم‌گیره‌ای را که زنش در خورجین نهاده بود، بیرون آورد و گشود. هنوز لقمه‌ای به دهان ننهاده، سواری ناشناس در رسید. او چنان که رسم مردم ماست، بفرمایی گفت و سوار می‌بایست نوش جان یا گوارای وجودی گفته، بگذرد؛ که آن مختصر، یک تن را نیز کفاف نمی‌داد؛ اما به جای آن، بی‌درنگ عنان کشید و گفت: ردّ احسان، گناه است. از استر پیاده شد؛ به این سو و آن سو، نگاهی کرد و چون نقطه‌ای ناکاشته نیافت که حیوان را از چریدن محصول، دور نگه دارد، پرسید: میخ طویله‌ی قاطرم را کجا بکوبم؟ ملانصرالدین که از آن تعارف نامعقول خویش، سخت پشیمان شده بود، گفت: بکوبش سرِ زبان بنده! کتاب کوچه، تالیف احمد شاملو، حرف ب، دفتر دوم، ص ۱۴۰۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303