عشق و آزادی
از یحیی دولتآبادی
عشق را سازم بر آزادی نثار
این سخن گفتا حکیمی بینظیر
شاهدی بشنید و آشفت و بگفت:
ردّ این گفتار باشد ناگزیر
دوست دارم دوست دارندم به جان
گر چه باشم بندهی فرمانپذیر
اردیبهشت و اشعار چاپنشده، دولتآبادی، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.
#عشق
#آزادی
#یحییدولتآبادی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بازی کودکان
از یحیی دولتآبادی
کودکان را نگر که در بازی
خویشتن را کنند تَرکهسوار
ترکه را زیر پای خود بینند
اسب تازیّ و مَرکبِ رَهوار
از چپ و راست، هر طرف تازند
پایشان، تا بیفتد از رفتار
جسم ما، ترکه است و جان، کودک
که ندارد از این سواری، عار
چون به سرحدّ عقل و رشد رسد
بازی کودکان نهد به کنار
اردیبهشت و اشعار چاپ نشده، دولتآبادی، ص ۸۴ و ۸۵.
#بازیکودک
#اسب
#جسموجان
#یحییدولتآبادی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مکر بداندیش
از یحیی دولتآبادی
مرا پیر دانای نیکوسرشت
دو اندرز بر لوح خاطر نوشت
سخن، جز به قدر ضرورت مگوی
به ویژه، برِ مُفسدِ فتنهجوی
مکن رازِ پنهانی خویش، فاش
ز مکر بداندیش، ایمِن مباش
اردیبهشت و اشعار چاپ نشده، دولتآبادی، ص ۱۱۶.
#مکربداندیش
#یحییدولتآبادی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303