دریا
یک رباعی از حسین منزوی
افسانهی جویبار کوچک زیباست
یا قصهی رودی که سراپا غوغاست
رفتن زیباست؛ نفسِ رفتن اما
نازِ قدمی که آرزویش دریاست
همچنان از عشق، مجموعه شعر حسین منزوی، به کوشش محمد فتحی، چاپ سوم، انتشارات آفرینش، ۱۳۸۹، ص ۱۷۱.
#دریا
#رود
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
انواع رمان از نظر معنا و ساختار📚📚
۱ - رمان پیکارِسک
رمانی است که غالباً طبقهی متوسط را با لحنی آمیخته به هَجو و طنز و شوخی تصویر میکند و اغلب شرح زندگی آدم خانهبهدوش و ماجراجویی از طبقهی تهیدست است که با مسخرگی و کلاهبرداری، امرار معاش میکند.
این نوع رمان که اولین بار در اسپانیا رواج یافت، غالباً پیرنگ و ساخت محکمی ندارد و از رویدادهای به هم پیوسته شکل میگیرد.
شخصیت اصلی آن پیکارو، با گروهها و طبقههای مختلف جامعه معاشرت میکند و در زندگی آوارهی خود، با همه سنخ آدمی روبهرو میشود و همه را هَجو میکند. در واقع شیوهی زندگی او، دست نویسنده را در انتقاد کردن و به مسخرگی گرفتن همه چیز، باز میگذارد و به همین دلیل، این نوع رمان، همیشه خندهآور بوده است. از آن جملهاند رمانهای دُن کیشوت از سروانتس و حاجی بابای اصفهانی از جیمز موریه.
هجو: بدگویی، عیبجویی.
ادبیات داستانی، میرصادقی، ص ۴۲۱ و ۴۲۲.
#انواع_رمان
#رمان_پیکارسک
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بلبل آن بِه که فریب گل رعنا نخورد
که دو روزی است وفاداری یارانِ دورنگ
(وحشی بافقی)
دو قدم مانده به گل، ص ۱۹.
#بلبل
#گل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غزلی از شمس مغربی🦋🦋🦋
آفتاب روی یار
با تو است آن یار دائم، وز تو یک دم دور نیست
گر چه تو مهجوری از وی، او ز تو مهجور نیست
دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او
کآفتاب روی او، از دیدهها مستور نیست...
جنّت ارباب دل، رخسار جانان دیدن است
در چنین جنّت که گفتم، زنجبیل و حور نیست
گر تو را دیدار او باید، برآ بر طور دل
حاجت رفتن چو موسی، سوی کوه طور نیست...
محمد شیرین مغربی، مشهور به شمس مغربی، شاعر و عارف قرن هشتم هجری است.
دیوان مولانا شمس مغربی، تصحیح صادق علی، ص ۸۴.
#شمس_مغربی
#عارف
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
قدر مادر ❤️❤️❤️
از مهدی سهیلی
شبی در عالم تنهایی خویش
درِ دل را به غمها باز کردم
در آن خلوتسرای بیکسیها
خدا را دم به دم آواز کردم
به یاد مادرم، اشکی فشاندم
غم دیرینه را آغاز کردم
شنیدم نالهی مادر که میگفت:
تو را با گریهها دمساز کردم
چو قدرم را ندانستی، ز دستت
به سوی آسمان، پرواز کردم
گنجوارهی سهیلی، ج ۲، ص ۳۱۲.
#مادر
#قدر_مادر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ذرّه را تا نبُوَد همّت عالی، حافظ
طالب چشمهی خورشید درخشان نشود
شاخ نبات حافظ، ص ۵۲۶.
#حافظ
#همت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
بندهی خدا ، ایمان ندارد؛ مگر آن که همسایهاش از مزاحمت او، امنیت داشته و مصون باشد.
مستدرک سفینه البحار، ج ۲، ص ۱۴۹.
#همسایه
#ایمان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303