eitaa logo
گلزار ادبیات
7.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
259 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌ و کارشناس ارشد ادبیات: عفت ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
دمی با حافظ مژده ای دل که دگر بادصبا باز آمد هدهد خوش ‌خبر از طرفِ سبا باز آمد برکش ای مرغ سحر نغمه‌ی داوودی باز که سلیمانِ گل از باد هوا باز آمد عارفی کو که کند فهم زبان سوسن تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد؟ مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من کان بت ماهرخ از راه وفا باز آمد لاله بوی میِ نوشین بشنید از دم صبح داغ‌دل بود به امّید وفا باز آمد چشم من در رهِ این قافله‌ی راه بماند تا به گوش دلم آواز درا باز آمد گرچه حافظ در رنجِش زد و پیمان بشکست لطف او بین که به لطف از در ما باز آمد شاخ نبات حافظ،دکتر برزگر خالقی، ص ۴۰۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نکاتی از غزل حافظ بیت ۱- صبا: نسیم صبحگاهی‌. هدهد: مرغ سلیمان که به فارسی پوپک و شانه‌به‌سر گفته می‌شود. سبا: شهری است در یمن که بلقیس ملکه‌ی آن بود و سلیمان او را به زنی گرفت. در شعر فارسی، معمولاً استعاره از دیار معشوق است. بیت۲- مرغ سحر: کنایه از بلبل. داوود: از پیامبران بنی‌اسرائیل که یازدهمین پشت یعقوب و پدر سلیمان است. اسم کتاب آسمانی او، زبور یا مزامیر است...داوود به خوش‌آوازی معروف است. سلیمان: پسر داوود و از پیغمبران و پادشاهان بنی‌اسرائیل است....او در سوریه یا شام می‌زیست. بیت۴- مردمی: جوانمردی و نیکی و مروّت. بت: استعاره از معشوق زیبا که عاشق، او را تا حد پرستش می‌پرستد. بیت۵- نوشین: شیرین و گوارا. شنیدن: استشمام کردن، بوییدن. دم صبح: نفس و نسیم صبح. داغ‌دل: سوخته‌دل، دل‌شکسته. بیت۶- چشم در راه ماندن: کنایه از منتظر ماندن. دَرا: درای، جَرَس، زنگ شتر، زنگی که به گردن شتر کاروان می‌بستند تا آهنگ حرکت را اعلام دارد. بیت۷- درِ رنجش زدن:کنایه از رنجیدن. برای شرح کامل نکات و معنی ابیات رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، ص۴۱۰ و ۴۱۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
توضیحاتی از غزل حافظ بیت ۱ - عید: مراد عید فطر در پایان ماه رمضان است. مواعید: جمع میعاد، وعده‌ها و قرارها. مرواد: فعل دعایی است، الهی از یاد نرود و فراموش نشود. بیت ۲ - مدت ایام فراق: اشاره است به مدت زمان روزه‌داری. حریفان: یاران یکدل و یکرنگ، دوستان هم‌پیاله و باده‌نوش. دل بر گرفتن: کنایه از رها ساختن و ترک کردن، چشم‌پوشی کردن. دل دادن: کنایه از راضی شدن و اجازه دادن. بیت ۳ - دختر رز: دختر انگور، استعاره از شراب. دَم : نفَس، مجازاً دعا. بیت۴ - مقدم: باز آمدن، وقت باز آمدن، جای قدم نهادن. بیت ۵ - تاراج خزان: غارتگری پاییز، باد سرد پاییزی که سبب ریختن برگها و گلها می‌شود. در این جا شاید مراد سخت گیری محتسب در مورد شراب خوردن باشد. رخنه یافتن: آسیب دیدن. بیت ۶ - چشم بد: چشم‌زخم. تفرقه: جدایی، پراکندگی. طالع نامور: بخت بلند و ارزنده، بخت نیک. دولت مادرزاد: نیک‌بختی و خوش‌اقبالی ذاتی و حقیقی. بیت ۷ - دولت: سعادت، بخت و اقبال. کشتی نوح: استعاره از جام شراب است که انسان را از حوادث روزگار می‌رهاند؛ همان گونه که کشتی نوح، مومنان و جانوران را از غرق شدن در طوفان نجات داد. برای مطالعه‌ی نکات دیگر و معانی ابیات ، رجوع کنید به ، ص ۴۷ و ۴۸. @golzareadabiyat
اصطلاحات عرفانی توکّل در لغت، به معنای تکیه و اعتماد کردن است و در اصطلاح عارفان، عبارت از واگذاردن امور است به خداوند و تکیه کردن بر او و آرام گرفتن دل با او در همه حال. توکل، بالاترین مقام یقین و شریف‌ترین احوال مقرّبان است. خدای متعال فرماید: اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلین. خداوند، متوکّل را دوست خود شمرد و محبت خویش را شامل او کرد و نیز فرمود: و مَن یَتَوَکَّل عَلَی الله فَهُوَ حَسبُه یعنی متوکّلان را خدای کافی است؛ پس متوکل، از عباد الرحمان است و شامل وصف رحمت حق گردد و از بندگان است که به کفایت او مخصوص شده است. حافظ گفته است: تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش و به معنای توکل، چنین اشاره کرده است : تو با خدای خود انداز کار و دل، خوش دار که رحم اگر نکند مدّعی، خدا بکند با تلخیص از شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص۱۰۴۹ و ۱۰۵۰ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نکات مهم غزل حافظ بیت ۱ - گفته‌اند که حافظ این غزل را در پاسخ غزلی از شاه نعمت‌الله ولی، عارف معاصر خود و متوفّای ۸۳۲ سروده است به مَطلَع: ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم صد درد را به گوشه‌ی چشمی دوا کنیم کیمیا: اکسیر و مادّه‌ی مکمّلی که به وسیله‌ی آن، اجسام ناقص، کامل گردد. بیت ۲ - باشد که: امید است که. بیت ۳- معشوق: در این جا، مراد معشوق حقیقی، یعنی ذات حق است که از جمیع جهات، سزاوار عشق ورزیدن است. بیت۴ - رندی: لااُبالی‌گری و بی‌قیدی، رسوایی. زاهدی: تقوا و پارسایی. معرفت: شناخت و آگاهی. من یزید: چه کسی می‌افزاید؟ اصطلاحی است در حراج و معامله؛ یعنی چه کسی بر قیمت می‌افزاید؟ من یزید عشق: معامله و حراج عشق. آشنا: یار و دوست. در این جا،آشنای عشق است. بیت ۶ - حالی: حالا، اکنون. درون پرده: پنهانی و محرمانه. پرده برافتادن: ممکن است به روز قیامت اشاره داشته باشد؛ در آن روز که حقیقت هر چیز آشکار می‌شود. بیت ۷ - صاحب‌دلان: کسانی که اهل ذوق و معرفت و عشق‌ و عاشقی‌اند. بیت ۸ - اغیار: جمع غیر، نامحرمان و بیگانگان. روی و ریا: تظاهر و ریاکاری. بیت ۹ - یوسف: محبوب‌ترین پسر یعقوب است. او و ابن‌یامین از زنی به نام راحیل و ده برادر دیگر، از مادری جدا بودند .... . ترسیدن: بیم داشتن، مطمئن بودن و یقین داشتن. غیور: حسود. در این جا استعاره‌ی تَهَکُمیّه است؛ یعنی بی‌غیرت که کنایه‌ای به برادران یوسف دارد. پیراهن قبا کردن: پیراهن دریدن و چاک کردن. بیت ۱۰ - میکده: میکده و میخانه، در اصطلاح عرفان، باطن عارف کامل باشد که در آن شوق و ذوق و عواطف الهیه بسیار باشد و نیز به معنی عالم لاهوت آید و همچنین خانه‌ی پیر و مرشد کامل را گفته‌اند. زمره‌ی حضور: گروه حاضران و کسانی که دارای حضور قلب و جمعیت خاطرند. بیت ۱۱ - منعمان: بخشندگان و نیکوکاران. بیت ۱۲ - التفات: توجه و عنایت. برای اطلاع از شرح کامل لغات و ابیات، رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، ص ۴۵۹ - ۴۶۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غزلی از حافظ خستگان را چو طلب باشد و قوّت نبوَد گر تو بیداد کنی، شرط مروّت نبوَد ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی آن چه در مذهب ارباب طریقت نبود خیره آن دیده که آبش نبُرد گریه‌ی عشق تیره آن دل که در او شمع محبّت نبود دولت از مرغ همایون طلب و سایه‌ی او زان که با زاغ و زَغَن، شهپَر دولت نبود گر مدد خواستم از پیر مُغان، عیب مکن شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود چون طهارت نبوَد، کعبه و بتخانه یکی است نبوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود حافظا، علم و ادب وَرز که در مجلس شاه هر که را نیست ادب، لایق صحبت نبود نکات مهم: بیت ۱ - خستگان: مجروحان و دردمندان و آزردگان. بیداد: ستم. مروت: جوان‌مردی. بیت ۲ - مذهب: شیوه و روش، آیین. طریقت: در لغت، به معنای راه و روش و در اصطلاح عرفان، به مجموعه‌ی اعمالی گفته می‌شود که برای تصفیه و تزکیه‌ی روح سالکان انجام می‌گیرد تا سبب شناخت حق گردد؛ مانند ترک دنیا، دوام ذکر، توجه به مبدا، دوام طهارت و ... . ارباب طریقت: بزرگان و سالکان راه عرفان. بیت ۳ - خیره: تیره و تاریک. آبش نبرد: اشکش خشک نشده باشد. نیز ایهامی دارد به : آبرویش نرود. بیت ۴ - دولت: بخت و اقبال، سعادت و خوش‌بختی. مرغ همایون: مرغ خجسته و مبارک، هما. استعاره از عارفان و اولیای الهی. زغن: زاغ گوشت‌رُبا، پرنده‌ای است از دسته‌ی بازها که به آن، موش‌گیر نیز گفته‌اند. در این جا، استعاره از افراد پست و فرومایه. شهپر:شاه‌پر، بزرگتربن پر در بال پرندگان که پرواز با آن انجام می گیرد. بیت ۵ - پیر مغان: پیر طریقت، کسی که در وادی سلوک، به مرحله‌ی کمال رسیده باشد و بتواند خامان را دستگیری کند، انسان کامل. شیخ : پیر و مرشد. صومعه: عبادتگاه راهبان. در شعر حافظ، به معنای مطلق عبادتگاه به کار رفته است. معنای مصراع دوم: از زاهدان ریایی که در صومعه ساکنند، کمک نخواه که نمی‌توانند تو را به مقصود برسانند. بیت ۶ - طهارت: پاکی. کعبه و بتخانه: رمز ایمان و کفر است. عصمت: پاک‌دامنی، دور داشتن از گناه و آلودگی. بیت ۷ - ورزیدن: اندوختن و حاصل کردن. صحبت: مصاحبت و همنشینی. برای شرح کامل رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، ص ۴۸۶ و ۴۸۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاخ نبات در دیوان حافظ چیست؟🌺 شاخ نبات در لغت: آن چه به صورت شاخ در کوزه‌های نبات بر رشته‌ها بسته شود، شاخه‌هایی از نبات بلورین که درون کاسه‌ی نبات بندند. در نظر عوام، نام معشوقه‌ی حافظ بوده که عاقبت او را به عقد خود درآورده؛ اما دلیل محکمی در این مورد وجود ندارد و نباید توقع داشت که این گونه جزئیات امور زندگی را تذکره‌نویسان ایران نوشته باشند. شهرت شاخ نبات به معشوق حافظ، ظاهراً از این بیت او در غزل ۱۸۳ گرفته شده است: این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند و نیز در غزل ۳۹ گوید: حافظ، چه طُرفه شاخ نباتی است کِلک تو کِش میوه، دلپذیرتر از شهد و شکّر است در واقع، شاخ نبات همان شعر شیرین حافظ و وصفی برای قلم اوست. همان طور که در غزل ۴۰۴ گوید: کِلک حافظ، شکرین میوه نباتی است، بچین که در این باغ، نبینی ثمری بهتر از این کلک: قلم، قلم نی. شاخ نبات حافظ، ص ۹۹ - ۱۰۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اصطلاحات عرفانی نظر توجه و دقت در امور و حقایق موجودات است و نیز توجه حضرت حق تعالی است بر سالک راه حق و همچنین توجه بنده است به حق تعالی. خواجه عبدالله انصاری می‌گوید: نظر دو است: نظر انسانی و نظر رحمانی. نظر انسانی، آن است که تو به خود نگری و نظر رحمانی، آن است که حق به تو نگرد و تا نظر انسانی از تو رخت برندارد، نظر رحمانی به دلت نزول نکند. (کشف الاسرار، جلد ۸، ص ۷۵. به نقل از پرتو عرفان، ص ۸۵۵) عنایت و توجه معشوق به عاشق را نیز نظر گفته‌اند؛ چنان که حافظ فرماید: به جان، مشتاق روی توست حافظ تو را در حالِ مشتاقان، نظر باد شاخ نبات حافظ، ص ۱۰۷۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غزلی از حافظ یاری اندر کس نمی‌بینیم، یاران را چه شد؟ دوستی کی آخر آمد؟ دوستداران را چه شد؟ آب حیوان تیره‌گون شد، خضر فرّخ‌پی کجاست؟ خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد؟ کس نمی‌گوید که یاری داشت حقّ دوستی حق‌شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟ لعلی از کانِ مروّت برنیامد سالهاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟ شهرِ یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد؟ شهریاران را چه شد؟ گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند کس به میدان در نمی‌آید، سواران را چه شد؟ صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عَندَلیبان را چه پیش آمد؟ هَزاران را چه شد؟ زُهره سازی خوش نمی‌سازد، مگر عودش بسوخت؟ کس ندارد ذوقِ مستی، میگساران را چه شد؟ حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش از که می‌پرسی که دورِ روزگاران را چه شد؟ نکات غزل: بیت ۲ - آب حیوان: آب حیات، آب زندگانی. فرخ‌پی: مبارک و خوش‌قدم. اشاره است به خوش قدم بودن خضر که از هرجا می‌گذشت، آن جا سرسبز و باطراوت می‌گشت. گل: گل سرخ. خون چکیدن از شاخ گل: کنایه از پرپر شدن گل است. بیت ۴ - لعل: سنگ قیمتی سرخ رنگ. کان: معدن. گذشتگان، معتقد بودند که تابش خورشید و تاثیرات باد و باران، سنگ را در معدن، تبدیل به لعل می‌کند. بیت ۶ - توفیق: تایید الهی و کامیابی در کارها، یکی شدن خواست بنده با خواست و قضای الهی. کرامت: بزرگواری و بخشندگی، کار خارق‌العاده. سواران: چوگان‌بازان، دلاوران. بین گوی و میدان و سواران، آرایه‌ی تناسب یا مراعات نظیر است. بیت ۷ - مرغ: پرنده. عندلیب: بلبل. هزار: بلبل. هزاران را چه شد: ایهام دارد: ا - بر سر بلبلان چه آمد؟ ۲ - بر سر صدهزار گل چه آمد که نتوانستند مرغان را به نغمه‌سرایی وادار نمایند. بیت ۸ - زهره: ناهید، از سیاره‌های منظومه‌ی شمسی است. در شعر فارسی، نوازنده و خُنیاگر فلک است و از نظر منجمان، زهره، سعد اصغر و مشتری، سعد اکبر است. عود: نام سازی، بربط. عودش بسوخت: اشاره است به این رسم مطربان که هنگام توبه، ساز خود را می‌سوزاندند. جهت اطلاع کامل از معانی لغات و ابیات، رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، ص ۴۰۰ - ۴۰۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
توضیح نکات مهم غزل حافظ بیت ۱ - مردم دیده: مردمک چشم. ذاکر: یادکننده، دعاکننده. بیت ۲ - احرام بستن: قصد و نیت کردن. دلِ ریش: دل آزرده و مجروح. بیت ۳ - طایر: پرنده و مرغ. سدره: درخت سدر یا کُنار است بر آسمان هفتم که مُنتهای اعمال مردم و نهایت رسیدن علم خلق و جبرئیل است و هرچه ورای آن است، متعلق به عالم غیب است و تنها خدا آن را می‌داند و هیچ کس از آن نگذشته است مگر پیامبر اکرم (ص). در قرآن آیات ۱۳ - ۱۶ سوره‌ی نجم بدان اشاره شده است. طایر نیست: در حال پرواز و جستجو نیست. بیت ۴ - قلب: سکّه‌ی تقلّبی. نیز ایهام دارد به میان دل. نقد: سکه‌ی طلا و نقره. نقد روان: ایهام دارد: ۱ - سیم و زر رایج. ۲ - جان و روح. بیت ۵ - قاصر: کوتاه. بیت ۶ - روان‌بخشی عیسی: جان بخشی عیسی که اشاره است به معجزه‌ی حضرت عیسی که مرده را زنده می‌کرد. روح‌فزایی: جان‌بخشی. بیت ۷ - سودا: عشق. داغ: مَجاز از درد و رنج عشق. و به قرینه‌ی دل، به سُویدای دل اشاره دارد که نقطه‌ای است سیاه در مرکز دل و در عرفان، محل شهود الهی است. بیت ۸ - روز اول: روز نخست، روز ازل. زلف: در اصطلاح عرفانی، به معنی تجلی جلالی در صُوَر جسمانی و صفات خداوندی است. و نیز زلف را به کثرت تشبیه کرده‌اند و برخی، زلف را جذبه‌ی الهی گفته‌اند. بیت ۹ - خاطر: فکر و دل. برای شرح کامل نکات و ابیات، رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۱۸۰ - ۱۸۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابیاتی از حافظ🌺🌺🌺 به خواری منگر ای مُنعِم، ضعیفان و نحیفان را که صدر مجلسِ عشرت، گدای ره‌نشین دارد چو بر روی زمین باشی، توانایی غنیمت دان که دوران، ناتوانی‌ها، بسی زیرِ زمین دارد بلاگردان جان و تن، دعای مستمندان است که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه‌چین دارد؟ لغات: منعم: توانگر و مالدار. نحیف: ناتوان. صدر: بالا. عشرت: عیش و خوشی. بلاگردان: دفع‌کننده‌ی درد و بلا. خوشه‌چین: فقیری را گویند که بعد از درو شدن و جمع‌آوری محصول، خوشه‌های باقی‌مانده را برای خود جمع کند، گدای سر خرمن. برای اطلاع از شرح کامل غزل و ابیات ، رجوع بفرمایید به شاخ نبات حافظ، ص ۲۹۱ - ۲۹۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303