eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
بیتی از مهدی سهیلی رود شو، مرداب بودن، مُردن است زندگی، در جنب‌و‌جوش و رفتن است لحظه‌ها و صحنه‌ها، سهیلی، ص ۱۰۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: بهترین پیکارها، پیکار با نفس است. غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۸۷. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیده‌ای از مثلهای فارسی📚📚📚 ۱ - یک "اسهد" بلال، بِه از هزار "اشهد" فصیح. (معروف است که بلال اذان‌گوی پیغمبر(ص) زبانش می‌گرفت و در اذان، اشهد را اسهد تلفظ می‌کرد.) ۲ - یک التفات قاضی، بهتر از صد گواه. ۳ - یک بله و هزار بلا! ۴ - یک جو آبرو و اعتبار، بهتر از صدهزار دِرهَم و دینار. ۵ - یک دوست بسنده کن که یک دل داری (امیرحسینی سادات) دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۰۵۸، ۱۰۶۴، ۱۰۶۶ و ۱۰۷۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باغ گل سرخ از محسن پزشکیان بگذر چو نسیم، در دماغ گل سرخ تا بشکفد از دَمَت، چراغ گل سرخ غمگین منشین که عاقبت خواهد رُست زین دشت ملال، باغ باغِ گل سرخ شش دفتر، مجموعه‌ی اشعار محسن پزشکیان، ص ۳۱۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه🍁🍁🍁 تلفن پسری کوچک پسر کوچکی، وارد مغازه شد. با اجازه‌ی صاحب مغازه، جعبه‌ی نوشابه را به سمت تلفن روی دیوار کشید و روی جعبه رفت تا دستش به شماره‌گیر تلفن برسد. کاغذی از جیبش درآورد و به شماره‌ای که روی کاغذ نوشته شده بود، زنگ زد. رفتار بزرگتر از سنّش، باعث شد که توجّهم را جلب کند. تمام مکالماتش را چون نزدیک بودم، می‌شنیدم. پسرک، پشت تلفن، بعد از سلام و احوال‌پرسی با یک خانم میانسال گفت: ببخشید خانم، شنیدم شما برای باغچه‌ی منزلتان، دنبال کارگر هستید؛ می‌توانم کمکی بکنم؟ خانم جواب داد: نوجوانی، این کار را برایم انجام می‌دهد؛ دیگر نیاز ندارم. پسرک گفت: می‌توانم خواهش کنم کار باغچه را به من بسپارید؟ خانم پاسخ داد: نه عزیزم. گفتم که پسری هم‌سن و سال خودت، این کار را برایم انجام می‌دهد. پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می‌دهید، انجام خواهم داد. خانم در جوابش گفت: از کار این فرد، کاملاً راضی هستم. پسرک، بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من علاوه بر کار باغچه، کارهای دیگر را هم برایتان انجام خواهم داد. مجدداً پاسخ خانم، منفی بود. پسرک، در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی تلفن را روی تلفن گذاشت. مغازه‌دار هم که صحبتهای او را شنیده بود، خطاب به پسرک گفت: از رفتارت خوشم آمد. باادب و کاری به نظر می‌رسی. دوست دارم کاری به تو بدهم. پسر جواب داد: نه آقا، ممنون. من کار دارم. مغازه‌دار با تعجب پرسید: مگر الآن دنبال کار نبودی و پشت تلفن، اصرار نمی‌کردی؟ پسرک با خنده گفت: من همان پسری هستم که برای این خانم کار می‌کند. فقط می‌خواستم عملکردم را بسنجم.( کاش ما هم عملکرد خود را بسنجیم و محاسبه کنیم!) زبان‌زد، عبداللهی، ص ۱۸۶ و ۱۸۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خوشمان می‌آید😂 از محمد معتمد ما هم از خانه و ویلا، خوشمان می‌آید همچنین از لب دریا، خوشمان می‌آید هر کسی دوست ندارد، نخورد، خود داند ما که از مرغ مُسمّا، خوشمان می‌آید گر سر سفره‌ی صبحانه مهیّا باشد عسل و شیر و مربّا، خوشمان می‌آید کارمندیم و عیال ار فکند بهرِ خرید کار امروز به فردا، خوشمان می‌آید با حقوق ار نرسیدیم به اقلیم رفاه از مزایای مزایا، خوشمان می‌آید رهنمون است به خواب خوش و رویای قشنگ زین سبب ما ز مُتکّا، خوشمان می‌آید گر چه هرگز نشود مشکل ما حل به شعار لیک از وعده‌ی زیبا، خوشمان می‌آید هر که دلخور شود از حرف حسابی، بشود ما که از طنز گل آقا، خوشمان می‌آید گر که نیلوفر نوخاسته‌ی طبع حقیر رَوَد از سرو به بالا، خوشمان می‌آید طنزنامه‌ی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۶۰ و ۶۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
برگ بی‌ درخت از دکتر شفیعی کدکنی گر درختی از خزان بی‌برگ شد یا کِرِخت از سَورتِ سرمای سخت هست امّیدی که ابرِ فَروَدین برگها رویانَدَش از فرّ بخت بر درختِ زنده، بی‌برگی چه غم؟ وای بر احوالِ برگِ بی‌درخت! سورت: شدت. هزاره‌ی دوم آهوی کوهی، ص ۲۴۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی جوانمردی حاتم طایی ز بنگاه حاتم، یکی پیرمرد طلب، دَه دِرَم‌سنگ، فانید کرد ز راوی چنان یاد دارم خبر که پیشش فرستاد تَنگی شکر زن از خیمه‌گفت: این چه تدبیر بود؟ همان ده درم، حاجتِ پیر بود شنید این سخن، نامبردار طَی بخندید و گفت: ای دلارامِ حَی گر او درخور حاجت خویش خواست جوانمردیِ آل حاتم کجاست؟ لغات: بنگاه: دکان، انبار. درم‌سنگ: هموزن درم، مثقال. فانید: شکر. تنگ: یک لنگه بار، بار چهارپا. طی: نام قبیله‌ی حاتم. طایی منسوب به آن است. حی: قبیله. درخور: سزاوار. کلیات سعدی، بوستان، باب دوم در احسان، ص ۲۷۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303