eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
165 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاعران معاصر🌹🌹🌹 حسین منزوی (۱۳۲۵ - ۱۳۸۳) او در زنجان زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند. آن گاه به تهران آمد و از دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت. سپس در رادیو تلویزیون مشغول به کار شد. شاعری غزل‌سرا و ترانه‌سرا بود. آرامگاهش در زنجان است. برخی از آثار منزوی عبارتند از: حنجره‌ی زخمی تغزّل، منظومه‌ی صفرخان، با عشق در حوالی فاجعه، با سیاوش از آتش، از کهربا و کافور، از شوکران و شکر، به همین سادگی، نگاه زیتونی، دودمان(اشعار تُرکی او)، این تُرک پارسی‌گوی(بررسی شعر شهریار). فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، دکتر داریوش صبور، ذیل منزوی، حسین. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دریا از حسین منزوی افسانه‌ی جویبار کوچک، زیباست یا قصه‌ی رودی که سراپا غوغاست؟ رفتن زیباست، نفسِ رفتن؛ اما نازِ قدمی که آرزویش دریاست گزینه‌ی اشعار حسین منزوی، ص ۱۷۰. https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاریکلماتور از پرویز شاپور 🌹روز بارانی، پرنده، دوش سیّار می‌گیرد. 🌹گلی که در سطل زباله بمیرد، به مرگ طبیعی نمرده است. 🌹ناودان، روزنه‌ی امید باغچه است. 🌹ابر، در ناودان گیر کرده بود. 🌹گل، صورتش را با شبنم شست و با اشعه‌ی خورشید، خشک کرد. 🌹قطار وقتی لی‌لی می‌کند، روی یک ریل راه می‌رود. 🌹زنبورعسلی که شیره‌ی خشخاش را می‌مکید، برای ترک اعتیاد، بستری شد. 🌹آسانسور پیر، از نردبان بالا می‌رود. 🌹به قدری حواس سایه‌ام پرت بود که دنبال شخص دیگری روانه شد. 🌹🌹🌹🌹🌹 قلبم را با قلبت میزان می‌کنم، کاریکلماتور، شاپور، ص ۸۴ - ۸۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نخل پرثمر از صائب تبریزی خواهی که دوستدار تو گردد جوان و پیر چون نخل پرثمر، به تواضع، خمیده باش گلچینی از اشعاد زبانزد فارسی، ص ۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک خاطره‌ی شیرین دست‌ها بالا چندی قبل، به علت بیماری در بیمارستان بستری شدم. یک روز صبح که تازه از خواب بیدار شده بودم، خانم پرستار به داخل اتاق ما آمد و گفت: لطفاً همه دست‌ها بالا. من که به خاطر بی‌خوابی شب گذشته، بسیار خواب‌آلود بودم، خیلی سریع هر دو دستم را بالا بردم. در همین لحظه، با خنده‌ی اطرافیان مواجه شدم. برای این که خانم پرستار برای گرفتن خون آمده بود و منظورش این بود که آستین‌ها را بالا بزنید. شادی‌های ماندگار، اصغر جدایی، ص ۶۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
روضه‌ی رضوان از حافظ هست امیدم که علی‌رغمِ عَدو، روز جزا فیض عفوش، ننهد بار گنه بر دوشم پدرم روضه‌ی رضوان، به دو گندم بفروخت من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟ نکات: علی‌رغم عدو: بر خلاف میل دشمن. پدر: کنایه از آدم. روضه‌ی رضوان: باغ بهشت. شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۷۴۰ و ۷۴۱، غزل ۳۴۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا