eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2833865852.mp3
12.57M
🌹🌹🌹🌹🌹: 🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 6⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | آغاز ماه دعا 🔻 حضرت آیت ‌الله خامنه‌ای: « باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این‌] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است.» ۱۳۹۴/۰۲/۰۶ 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️ ❤️در قم طلبه بودم.یک واسطه چندین بار من را برای رزمنده ای خواستگاری کرده بود. از چند نفر تحقیق کردم، او را تائید کردند. اما تصمیم داشتم با یک طلبه ازدواج کنم تا با هم درس را ادامه بدهیم. اواخر بهمن‌ماه سال 1364 بود. خواب دیدم پشت در خوابگاه، آقایی با یک موتور پرشی ایستاده است. تا من را دید اشاره کرد و گفت: سوار شو! بی‌آنکه بپرسم شما که هستید من را کجا می‌خواهید ببرید، پشت سر ایشان سوار شدم. در نیمه‌راه متوجه شدم دیگر ایشان سوار موتور نیست و موتور بدون ایشان در حال حرکت است. به دفتر "آیت‌الله مظاهری" تماس گرفتم و با ایشان در مورد خواب صحبت کردم. کمی از من سؤال کرد، وقتی جریان خواستگارم را گفتم باحالتی گفتند، بسیار خوب و عالی است، در مورد ایشان شک نکنید و بپذیرید. چند روز بعد خبر دادند خواستگارم مجروح و در اصفهان بستری است. با همان واسط به دیدار ایشان رفتم، خودش بود همان موتور سوار، محمد دریساوی... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹شهید نوجوان ۱۶ ساله که مثل یک عارف پخته ۷۰ ساله با خدا مناجات کرده : 🔹 خدایا ! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت... 🔸 اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و در عین حال مزه اش را به تو می چشانم..! 🔹 پس خدا! برای خلاصی از این هوس ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست...! 🔸شهید محمود رضا استاد نظری ولادت : ۱۳۴۸/۲/۱۱ تهران شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ عملیات والفجر ۸ - فاو گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔹 نثار روحش صلوات 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🛑 🛑 ♦️ذبح قربانی روز اول ماه قمری ➖🔻➖🔻➖ به حمدالله ،در روز جاری، اول ماه رجب طبق رسم ماهیانه ، با توجه به مبالغ جمع آوری شده ، ۳ راس گوسفند ذبح و بین ۶۸ خانواده نیازمندان در حال توزیع میباشد 🔺🔺🔺🔺 شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر 🌷▫️🌷▫️ شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
اینم یه عکس قشنگ از ۳ تا گوسفند قربانی امروز😁 روز عید بهشون درجه دادن😂
🌷🕊🍃 شما ؛ رفتید ولی یادتان دستِ مرا رها نمی‌کند..! 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✍به روایت شهید ناظم پور: در منطقه پنوجین عراق مستقر بودیم. نیمه شب شنیدم، صدایی شبیه عبور یک کاراوان از پشت خاکریز می آید...📣 بچه های خمپاره انداز ارتشی کنار ما مستقر بودند. پیش فرمانده آنها رفتم و خواهش کردم تا یک خمپاره منوری بزند، تا منطقه روشن شود و علت صدا را مشاهده کنم. خمپاره انداز خواب آلود بود، به جای خمپاره منوری، خمپاره جنگی انداخت.💥☄ گفتم، من خمپاره منوری می خواهم دوباره بزن. باز خمپاره انداخت و باز هم جنگی!🧐 بار سوم که خمپاره جنگی انداخت بی خیال شدم، سر و صدا هم قطع شده بود...🔥💥 صبح وقتی هوا روشن شد با دوربین منطقه را کنترل کردم، از چیزی که می دیدم مو به تنم سیخ شد.😱😳 خمپاره های جنگی بدون گرا، دقیق روی ستون نظامی قافله دشمن که مشغول حمل انواع سلاح ها بودنداصابت کرده و همه بعثیون به درک واصل شده بودند...😳 عبدالعلی ناظم پور : فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی (عج) :شلمچه /کربلای5 🌹 🌷🍃🌷🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2833871148.mp3
11.45M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 7⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️ ❤️محمد بعد از مجروحیت در والفجر8، در بیمارستانی در اصفهان بستری بود، از همان بیمارستان با پدر و مادرش که از شیراز برای ملاقاتش آمده بودند برای خواستگاری به نجف آباد آمد. تا وارد شدند، اذان مغرب شد، بی هیچ حرفی، جانمازش را گوشه حیاط پهن کرد و به نماز ایستاد. بحث به مهریه رسید. محمـد ‌گفت: مهریه عندالمطالبه است، من چیزی مهریه می‌کنم که بتوانم پرداخت کنم! دائی‌ام که به‌عنوان بزرگ‌تر آمده بود گفت: اینجا رسم است که مهریه دختر را سنگین می‌گیرن، علاوه بر سکه و طلا باید خانه و زمین و باغ هم در مهریه باشد! محمـد گفت: من الآن فقط یک سکه دارم، ولی به احترام پنج‌تن آل عبا پنج سکه مهرت می‌کنم، آن هم بعد براتون جور می‌کنم! گفتم: شما به هرچی می گن راضی باش، من وقت عقد می بخشم! گفت: من اهل دروغ و کلک نیستم، هرچی امشب بنویسن، همان را باید بدم. به 14 سکه راضی شد تا خانواده ام هم راضی شوند. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
بَعد اَز شَهنشهِ نَجفُ شاهِ ڪـَربَلا دَر طالِعم نِوشتِه خدا، عبدِ سامِرا ✋🏻 (ع) 🥀 🏴 🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 کاش می دانستم به چه می اندیشی💭 كه چنین گاه به گاه میسرانی بر چشم غزل داغ می سرایی از لب شعر مستانه آه كاش میدانستی به چه می اندیشم كه چنین من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم با شما ترجمه عشق خدا♥️ را دیدم 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 🌿اسمش افشین بود. گفت از این اسم خوشم نمی آید،سوسولیه! ترکیب هایی از اسم محمد و دوازده امام نوشت و ریخت داخل یک ظرف و قرعه انداخت. بار اول محمد هادی آمد، بار دوم و سوم هم. از آن روز نامش شد محمد هادی.🌹 🔹و چه زیبا مناجات می کرد: خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در دنیا خسته شده ام. خدا یا می خواهم گناهانم به وسیله رنج کشیدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطر تو، پاک گردد. خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم. خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم.   http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
1_2833864476.mp3
11.1M
🌹🌹🌹🌹🌹: 🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 8⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم آخرین حضور حاج قاسم سلیمانی در سامرا و غبار روبی حرم امام هادی علیه‌‌السلام ‌ 🏴سالروز شهادت هادی جهانیان، حضرت امام علی بن محمد النقی تسلیت باد. 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️ 🇮🇷محمـد می‌گفت دوست دارم زندگی‌ام را در کنار حرم امام رضا(ع) شروع کنم، به آرزویش هم رسید. هر بار وقتی‌که محمـد زیارت‌نامه را می‌خواند، همراه بانوای زیارت، اشک از چشم‌هایش جاری می‌شد. روز آخرکنار پنجره فولاد گفت: مو از روزی که پا به جبهه گذاشتم تابه‌حال جز در زمان‌های مجروحیتم جبهه را ترک نکرده‌ام. بارها تا مرز شهادت پیش رفتم و شهید نشدم، بعد فهمیدم چون دینم کامل نیست خدا شهادت منو قبول نمی‌کنه. با مهربانی ادامه داد: حالا که ازدواج کرده ام فکر می‌کنم دینم کامل شده است و مانعی برای شهادت پیش روی من نیست. تو هم راضی باش و برایم دعا بکن. بی‌اختیار اشک از چشمانم جاری‌شده بود.با مهربانی اشک‌هایم را پاک کرد و گفت: تو توی مسئله شهادت مو می‌خواهی این‌طور برخورد کنی؟ مو خیلی آرزوی شهادت دارم و دوست دارم شما هم زینب‌وار در مسئله شهادتم برخورد کنید. راضی نیستم گریه کنی، راضی نیستم در شهادت مو کسی گریه شما را ببیند... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
عــــــــــشقند…♡'! آن‌ عـــــاشقانـــــے ڪــــــہ خـــــواستند گـــــمنام‌ بـــــمانند🌱 و پلاڪــــــــــشان‌ را از گـــــردنشان‌ ڪـــــندند امـــــا عڪـــــس‌ امـــــام‌ را از سینـــــہ نڪـــــندند✨ هوایتان دارد ای .... 🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 میهمانی لاله های زهرایی 🔹گرامیداشت شهدای عملیات کربلای ۵ و صفرعلی ولی زاده و محمدرضا خارستانی 🌹 💢 با سخنرانی حجت الاسلام گودرزی 💢 حاج حسن پورحسن💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۶ بهمن ماه/ از ساعت ۱۶* 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 ھوایَت می زنَد بر سـَر... دلَم دیوانـه می گردد چه عطری در ھوایـَت ھَست؟! نمیـدانم،نمیدانـم... پنج شنبه ویاد شهدا با ذکر صلوات💐 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰بعد از کربلای ۴ خیلی گرفته و ناراحت بود می گفت اسلامی نسب به السابقون پیوست و ما جا ماندیم. می گفت شاید در فرمانده گردان ها من از همه پرسابقه تر باشم. اما جا ماندم, شاید گناه عظیمی کردم که خدا مرا قبول نمی کند. می خواستیم ۴۸ ساعت به شیراز برگردیم. گفت من نمی آیم. من خجالت می کشم زنده به شیراز برگردم. این ناراحتی بود تا شب کربلای ۵. گفت تو آماده ای؟ گفتم برای چی؟ گفت من دیگر خودم را آماده کرده ام, این بار می خواهم جواب قاطعانه ای به دشمن بدهم, من خودم را اماده کرده ام... صفرعلی ولی زاده 🌷🌱🍃🌷🍃🌱 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_2833863383.mp3
12.13M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 📗کتاب صوتی ‌قسمت 9⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🌷🕊🍃 قرارهمیشگی بی قرارها.... دلتنگ که بشوی...دیگر شده ای دیگر نمی‌شود کاریش کرد هرچه خودت را به آن راه هم بزنی ... می بینی انگاری نمی شود که نمی شود دلت تنگ شده است بد هم تنگ شده است... مثل مادران باز پنجشنبه ویاد شهدا با ذکر 📿 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از سردار شهید محمد دریساوی⭐️ 🌷به اتفاق جمعی از رزمندگان جهت گذراندن دوره تخصصی شنا به تهران رفته بودیم. یک روز جمعه فرصت را غنیمت شمردیم و با محمـد برای گردش به خیابان ولی‌عصر(عج) تهران رفتیم. از میدان ولی‌عصر به سمت میدان فاطمی پیاده در حال حرکت بودیم. از کنار یک کیوسک مطبوعاتی رد می‌شدیم که صدای اذان ظهر از رادیو داخل کیوسک بلند شد. با چشم دنبال پیدا کردن مسجد در امتداد مسیر بودم که یک‌لحظه متوجه محمـد شدم. چفیه‌اش را کنار کیوسک پهن کرده، جانمازش را روبه‌قبله گذاشته و تکبیره‌الاحرام می‌گوید. متوجه نگاه عابران پیاده شدم که با نگاهی خیره به محمـد نگاه می‌کنند. با آرامش خاصی نمازش را می‌خواند. نمازش، در میانه خیابان ولی‌عصر(عج)، در کنار آن جمعیتی که در حال رد شدن بودند، همان نمازی بود که در تنهایی و یا در جماعت از او دیده بودم. در نمازش متوجه کسی و چیزی جز خدا نبود. نمازش که تمام شد، چفیه‌اش را جمع کرد و دور گردن انداخت 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید