26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه زیارت خاص
🚨الان
گلزار شهدای شیراز
قبر مطهر شهید امام زمانی
#شهیدعبدالحمیدحسینی
😭از دور زیارت کنید
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
⭐️اهل کوه و شکار بودم. آن بار هاشم هم با من به کوه آمده بود. یک بز کوهی دیدم،به آن شلیک کردم. به زمین افتاد. با هاشم کنارش رفتیم. زنده بود. استخوان پایش شکسته بود. خواستم ذبحش کنم،هاشم نگذاشت. گفت: این بز را به من ببخش.
او را با خودمان به خانه بردیم. نگهداری و مراقبت های هاشم از آن حیوان مجروح کم کم اثر کرد، زخم و شکستگی اش بهبود پیدا کرد و سلامتش را به دست آورد.
بز وحشی، اهلی هاشم شده بود، هر کجا می رفت، بز قدم به قدم همراهش می رفت...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#حسین_آرام_جانم💚🍃
هر جا دلٺ اسیر بلا شد بگو حسین
قلبٺ تهے زشور و صفا شد بگو حسین
نام حسین نسخہ درمان دردهاسٺ
دردٺ اگر بہ ذڪر دوا شد بگو حسین
#درمانگرے_ڪار_شماسٺ❤️
#کربلامیخواهم...
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃
#سلام_امام_زمانم💚
آفتاب رویت
روشنی بخش دل
هر مومن است
ڪاش چشم شیعیان
روشن شود با دیدنت
#السلام علیڪ یابقیه الله🌼🌿
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحون_مهدوی 💚
#عاقبتتون_شهدایی🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭕️ #به_مناسبت_روزشیراز⭕️
☝️از خیابان #شهــداےشیــراز آرام آرام در حال گــذر بودم!
🌸 در اولــین کوچـہ کہ #پرچــم یا مهدے داشــت #شهــیدعبدالحمیــد
حسینے را دیدم....
عبــدالحمید با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامــم را صـــدا زد!
گفت: اگہ یک #قــدم به طرف امــام زمان عج بردارے امــام صــد قدم بہ طرف شمــا مے آید! !
چه کردی...چــند قدم بہ طرف امــام زمانت بر داشتے؟؟
جوابــی نداشــتم؛ســر به زیر انداخــته و گذشــتم...😔
🌸دومــین کوچــہ #شهـــید محــمد اسلامے نســب ؛
پرچم ســبز #یازهــرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حـــال و هـــوای عجیبے رقـــم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
محـــمد آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشـــم توسل بود به ائمــہ اطــهار بخصــوص #حضرت_زهرا بود..
چه کردے؟
جوابے نداشتم و از #شـــرم از کوچه گذشــتم...
ولے مےدیدم کہ تــا نــام #بے بے حضـرت زهــرا (س) را بــرد #اشکــش جارے شد ...😔
🌸به سومین کوچـــه رسیدم!
#شهیدعلــےکسايے ...
به صدایی ملایـــم،اما محکم مرا خواند!
گفــت: #قـــرآن و #نهــج_البلاغه در کجای زندگــے ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستــــم جواب دهم!
مے دانستــم خودش #استــادقرآن و #نهج_البلاغة هســت...زندگی این از تولد تا شهادت در غدیر رقم می خورد..
با چشماني که گوشــه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتـــم...
🌸به چهارمین کوچــه!
کوچـــہ #شهیدمحــمدابراهیمے...
مثل عکسهایــش ، لبخنــد بر روے لب داشــت
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفــت : با چــة کسانے تــا حالا ارتباط داشتے
گفتم : ارتباط؟...خجالــت کشیــدم چیزے بگویمـ....
با خنده زیبایــش ادامہ داد: اصــل #ارتباط با خداســت !!!
گفت اگر #واجــباتـــ را انجــام دادي، #نمازت را ســـروقت خواندے، #محرمــات را ترک کردے در زندگے پیروزے وگـــرنہ بقیــہ کشکــہ!
همچــنان که دستــانم در دســتان شهیــد بود!
عرق شرم از این شهید بر صورتم نشست . از او جدا شـــدم و حرفے برای گفــتن نداشتــم...
🌸به پنجـــمین کوچه و #شهـــید خـادم صادق رسیدم...
صداي نجـــوا و #مناجـــات شهــید می آمد!
حاج منصــور ...
...#دعــاے کمیــل مے خوانــد....
چقــدر با اخلاص می خواند
حضورم را متوجـــه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوے ام...
از دعــا خواندنـــم
گذشتــم...از امر معروف میگفت و تکلیف هر انسان
و فهمیدم چقدر من بی عمل هستم ....😔
🌸ششمین کوچه بہ نام شهیــد عباس دوران..
با جذبہ بــود..ـ
خودش یہ عده را جمــع کرده بود
مشغول تــدریس بود!!!:
مــبارزه با #هواے_نفس،نگهـــبانے #دل، #پرواز بہ سوے پرودگارو #شجــاعت در راه دین...
کــم آوردم...
من کجا ..#شاگردے او کجا!! ...
گذشتـــم....
🌸هفتمین کوچه انگار مثل زینبیہ بود!
بلـــه؛
#شهید عبداللہ اســکندرے...
کنار اوهم #شهیــد شیبانے، همه مدافعــان حرم بودند ...
عکــس هاے عزیزانشان در دستشان بود....
یکے پدر ، یکے مادر، یکے همســر
چشمم به عکس فرزند #شهید علمدارے افتاد ...
دختر بدون پدر چہ حالے دارد ؟!
میخواستــند بگویــند: مـا تو این دوره و زمانہ از همہ چیزمــان #گذشتــیم ....
تو چہ کردے؟
از کم کارے ام شــرمنده شــدم و گذشتم...
😔😔
دیگر ادامہ نــدادم....
از #حـــرف تا #عمــــل!
فاصله زیــــاد بود...
دیگـــر پاهــایم رمـــق نداشت!
افتــادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
🇮🇷 شهر #شیراز کوچه های زیادی دارد
با یاد #شهدای غریبی که همچنان ناشناخته اند
#فقط یک جملہ در ذهن دارم : #شهــداےغریب_شهرم... شرمنده ام!!!
#تمـــام
🌷🌺😭😭🌺🌷
🔴 *از کوچه پس کوچه های دنـــیا!
بی شهدا،نمے تــوان گـــذشت...*
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
*ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ*
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹اسماعیل خیلی با محبت بود و بیشتر از همه ما نسبت به مادر محبت داشت. اگر مادر خواب بود و ما بازی می کردیم، مرتب می گفت آرام، مادر خسته است، مادر سر درد دارد... مادر خواب است.
مادر راضی نمی شد اسماعیل به جبهه برود، اسماعیل یک ماه به دست و پای مادر افتاد تا راضی به اعزامش شود.
🔹روزی که به جبهه می رفت، خیلی سفارش مادر را کرد و یک کلام گفت: مادر را اذیت نکنید، حواست به مادر باشد!
اسماعیل 15 اردیبهشت سال 61، در عملیات بیت المقدس شهید شد.
🔹بیش از ده سال از شهادت اسماعیل می گذشت. همه برادر و خواهر ها ازدواج کرده و دنبال خانه و زندگی خودمان بودیم. یک روز یکی از همرزمان جبهه ام، با من تماس گرفت. بعد از احوال پرسی، پرسید برادر تو شهید شده است!
گفتم: بله!
گفت: اسم برادرت اسماعیل بود؟
گفتم: بله!
گفت: دیشب خواب دیدم در گلزار شهدای شیراز قدم می زدم، کنار قبری سیدم که رویش نوشته بود "شهید اسماعیل محمدابراهیمی". ناگهان قبر باز شد و شهید از آن بیرون آمد و کنار من نشست. کمی با هم صحبت کردیم. از آن دنیا پرسیدم. گفت هر چه در مورد اجر و پاداش شهدا گفته اند حق است و حقیقت.
پرسیدم آیا کاری هست که حسرت انجام آن در این دنیا برایت مانده باشد؟
گفت: آره، دوست داشتم، بیشتر در این دنیا عمر می کردم تا به مادرم بیشتر و بیشتر خدمت کنم!
وقتی این خواب را برایم نقل کرد، یاد آخرین وصیت و توصیه اش افتادم. شرمنده شدم و فهمیدم این خواب پیامی برای من است که بیشتر مراقب مادر باشم!
🌷🌱🌷
#شهید اسماعیل محمدابراهیمی
#شهدای فارس
#سالروزشهادت
🌷🌱🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨اینجا شیراز سومین حرم اهل بیت ع⬆️⬆️ در روز ۱۵ اردیبهشت روز شیراز😔
هنوز خون شهدای حرم شاهچراغ (ع) در این شهر جوشان هست...
و روز شیراز ...
و متولیان فرهنگی و ورزشی شهر ...
💢مسابقه دو ومیدانی مختلط با پوششهای خلاف شرع و قانون در جوار حافظیه شیراز😳
🚨این بی قانونی و بی توجهی مسؤلین تا کجا ادامه دارد ؟!!!
⚠️وقتی متولیان فرهنگی برای برگزاری مراسمات مذهبی و یادواره شهدا دم از بی بودجه ای می زنند ولی برای نمایش عریان زنان در این شهر بودجه ها سرشار هست ...
🚨خطاب به متولیان فرهنگی شیراز :
در هفته شیراز، جایگاه شهدای غریب شیراز ، در کجای برنامه های شما جای داشت ؟؟؟؟؟
♨️خواهشا شیراز را به سومین حرم اهل بیت ع تبدیل نمایید....
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
نشر تا بدست مسؤلین این شهر برسد
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙صدای #شهید عبدالحسین برونسی در عملیات رمضان
وقتی کارتان گیر میکند.....امام زمان عج را به مادرش قسم بدید
👌خیلی شنیدنیه
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️
🌹بحبوحه انقلاب بود. مخالفت هاي مردمي عليه رژيم به اوج خود رسيده بود. هاشم با زيركي قبل از شروع کلاس ها بر سر در راهروي دبيرستان نوشت: «مرگ بر شاه».
ناظم با عصبانيت وارد كلاسمان شد. گفت: كدام لعنتي چنين كاري كرده؟
ترس را كه در چشم بچه ها ديد، قوت قلب پيدا کرد. بادي در سينه انداخت و محكم ادامه داد «جاويد...»
منتظر کلمه شاه شد. اما خبري نشد. بلند تر تكرار كرد «جاويد...». صداي محكم و بلند هاشم در كلاس پيچيد: «فقط خدا جاويده». مشتش را بالاي سرش گره كرد، فرياد کشيد: «مرگ بر شاه».
قبل از اينكه زنجير پران ناظم به هاشم برسد، هاشم از پنجره كلاس بيرون پريد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#من_حسين_خرازى_هستم!
「🌷」به دفتر فرماندهى لشکر مراجعه نمودیم به اطاقى هدایت شدیم و از افراد حاضر در آن اطاق سراغ فرمانده لشكر را گرفتیم و در همين حین اذان ظهر از بلندگوی مقر لشکر پخش شد، آن فرد حاضر گفت: برویم نماز اول وقت را بخوانیم آنگاه فرمانده با شما صحبت خواهد كرد.
「🌷」به اتفاق شخص مورد نظر به مسجد رفتیم و نمازمان را با جماعت خواندیم و سه نفری به فرماندهى برگشتیم که در مسیر راه بچه هاى بسیجى احترام خاصى به برادرى كه با ما بود می كردند به طبع قضیه ما فكر می كردیم چون ما غریبه هستیم به ما احترام میكنند.
「🌷」پس از برگشت به اطاقى كه منتسب به فرماندهى بود رفتیم و پیرمردى که مشغول سفره پهن كردن بود و ناهار را کشیدند و ناهار رابه اتفاق خوردیم بعد از آن فرد ناشناس گفت: فرمایشتان را بفرمایید!
「🌷」....عرض كردم: با فرمانده لشکر حاج حسین خرازى كار داريم. تکرار کرد: بفرمایید! باز ما تكرار كردیم با حاج حسین كارداریم و براى سومین بار با لبخند زیبا گفت: من حسین خرازى در خدمت شما هستم!
مردان خاكى، افلاكى اند....!!
#یادشهداباذکرصلوات
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb