4_5815419606075965871.mp3
8.55M
مرهم واسہ چشم ترم میخوام
حالِ دلم بده حرم میخوام
حال دلم خیلے بده💔
جا موندم از قافله بازم
#ڪربلایےنریمانپناهے
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
🔷️بِسمِ رَبِ الشُهَداء وَ الصِدیقین🔷️
🔸️خداوند در قران میفرماید:
وَلاتَحسَبَنَ الَذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا
آل عمران ۱۶۹
این یعنی #ابراهیم_زنده است.🌺
این یعنی صحبتهایمان را میشنود، دلتنگی هایمان را میبیند،
#غم هایمان را درک میکند و...
این یعنی میداند #بیحوصلگی هایمان به
سبب چیست؟🕯🦋
#ناراحتی هایمان از کجا منشا میگرد.این یعنی او زنده است!💯
💠سال های پیش بود با خودم عهد کردم او را برادر بنامم.😍این به این جهت بود که زنده بودنش را در زندگی ام درک میکردم و میدانستم او مانند یک #برادر از من مراقبت خواهد کرد.❣
💠سال ها بود که با عکسش زندگی میکردم قاب عکسشم را جلویم میگذاشتم و درد و دل میکردم.😭🌹
اما نمیدانستم من تنها نیستم!!!نمیدانستم ابراهیم لطفش شامل حال خیلی ها شده و خیلی ها به او برادر میگویند و او در حق خیلی ها برادری میکند..☺️🤲
ولی از حق نگذریم چه شهید #پهلوان_صفتی است..ما او را از یاد بردیم..!!،یاد او را به دست باد سپردیم ولی او ما را از
یادنبرده..📿
این ها را همهو همه به یک علت میگویم و آن هم دلتنگی است..
دلتنگی شهیدی که تا امروز #امید_برگشتش را داشتم ولی حالا میدانم تا همیشه پیش مادرش #حضرت_زهرا(س)می ماند..
وبه یاد #کانال_کمیل که ابراهیم کبوتر🕊 گمنامش هست و میماند.💕🌿
#شهدا_را_صلواتی_یاد_کنیم
#رفیق_آسمونیمن_شهیدابراهیمهادی
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
🌸به نام آنکه بی منت محبت میکند🌸
🍃دوستان شهدایی سلام🖐
شبتون بخیر باشه ان شاءالله 🍃
🌸فردا نهمین روز چله ، به نیابت خانم مهدوی پور میخونیم ان شاءالله به حق حضرت زینب س حاجت روا بشند🌸
🍀یادتون نره واس امام غریبمون هم دعا کنید🍀
🌼ان شاءالله عاقبت همه ی ما ختم به خیر وشهادت بشه 🌼
🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
#چله_زیارت_عاشورا
#روز_نهم
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
♥️(شهیدابراهیم هادی)♥️
ابراهیم که قدرت بدنی بالایی داشت 💪به دل دشمن می زد و با چندین اسیر بر می گشت.👀👊🏻 در آن اوضاعی که اول جنگ داشتیم🔫💣 و سلاح و مهمات به مقدار کافی نبود⚔ ابراهیم با اسرایی که می گرفت برای یاران خود سلاح جمع می کرد و در بیشتر عملیات ها بدون سلاح بود.🙃🤷🏻♂ می گفت وقتی عملیات آغاز شود به اندازه کافی سلاح روی زمین میریزد ...✋🌹
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
لبخند شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#متن_کلیپ
👇👇👇
🌟رامبد جوان
🦋ده ثانیه باید لبخند بزنی به تماشاچی توی خونه و رای بیاری.
🦋(این شما و این لبخندهای شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی)
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
یک معادله ریاضی زیبا؛
شاید تا بحال این سؤال براتون زیاد پیش اومده كه جمعه روز زوجه یا فرده؟ جواب حقیقی این پرسش اینه:جمعه نه فرده و نه زوجه. بلكه تركیب فرد و زوجه
یعنی روز "فر جه"
*اللهم عجل لولیک الفرج*
تعداد جمعه های یک سال 52 تاست.
و تعداد روزهای یک سال 365 روز.
💢بنابراین تعداد روزهای غیر جمعه
365-52=3⃣1⃣3⃣
‼‼ چه پیام زیبایی دارد.
یعنی ای مسلمان شیعه و ای منتظر ظـهور!! در روزهای کاری هفته باید کاری کنی که جزء این 3⃣1⃣3⃣ نفر باشی و آنگاه در روز جمعه منتظر ظهور باشی ان شاالله
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
یک ماه از مفقود شدن ابراهیم می گذشت. بچّه هایی که با ابراهیم رفیق بودند هیچکدام حال و روز خوبی نداشتند. هر جا جمع می شدیم از ابراهیم می گفتیم و اشک می ریختیم.
برای دیدن یکی از بچّه ها به بیمارستان رفتیم، رضا گودینی هم اونجا بود. وقتی که رضا رو دیدم انگار که داغش تازه شده باشه بلند گریه می کرد. بعد گفت: “بچّه ها دنیا بدون ابراهیم برا من جای زندگی نیست. مطمئن باشید من تو اولّین عملیات شهید می شم”.
یکی دیگه از بچّه ها گفت: “ما نفهمیدیم ابراهیم کی بود. اون بنده خالص خدا بود که اومد بین ما و مدّتی باهاش زندگی کردیم تا بفهمیم معنی بنده خالص خدا بودن چیه” یکی دیگه گفت: “ابراهیم به تمام معنا یه پهلوان بود یه عارف پهلوان”
پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید: ” چرا ابراهیم مرخصی نمی آد؟” با بهانه های مختلف بحث رو عوض می کردیم و می گفتیم: “الآن عملیاته، فعلاً نمی تونه بیاد تهران و… خلاصه هر روز چیزی می گفتیم.”
تا اینکه یکبار دیدم مادر اومده داخل اتاق و روبروی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریزه. اومدم جلو و گفتم: “مادر چی شده؟”
گفت:
من بوی ابراهیم رو حس می کنم. ابراهیم الآن توی این اتاقه، همینجا و… “
وقتی گریه اش کمتر شد گفت:
“من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده”.
مادر ادامه داد: “ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، می گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی گردم. نمی خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه”
چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی سی یو بیمارستان بستری شد.
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
سلام علیکم
جهت دریافت کد قرعه کشی این ماه به خادم قرعه کشی پیام دهید👇
@sardarekomeil
گلزار شهدا
سلام علیکم جهت دریافت کد قرعه کشی این ماه به خادم قرعه کشی پیام دهید👇 @sardarekomeil
سلام علیکم
جهت دریافت کد قرعه کشی این ماه به خادم قرعه کشی پیام دهید👇
@sardarekomeil
کانال گمنام کمیل
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•
#خاطرات_شهدا
🔻 خاطره ای از برخورد شهید ابراهیم هادی با یک معلول
🔅بخوانید:
💬حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.
گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.
🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
j๑ïท ➺
•♡| @Eitaa_007|♡•