🔰 او را «سردار آتش» مینامیدند ...
🔻فرمانده گمنامی که در کنار یار جهادی اش"شهید حسن تهرانی مقدم" با نبوغ و همت توانست توپخانه سپاه را راه اندازی کند.
➖اوج هنرنمایی او در عملیات والفجر ۸ با اجرای عملیاتی آتشبار متجلی شد و
قسمت اعظم یگانهای دشمن، قبل از
رسیدن به خط مقدم منهدم شدند.
🌷 این دلاور مرد عرصه مجاهدت ها سرانجام در حین عزیمت به خط مقدم جبهه در هشتم اردیبهشت ۱۳۶۶ در جریان عملیات کربلای ۱۰ در « ماووت » به فیض شهادت رسید.
#شهید_سردار_حسن_شفیع_زاده
#فرمانده_توپخانه_نیرویزمینیسپاه
➕ به گلزار شهدا وارد شوید ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⚘﷽⚘
پنجشنبه است...
وباردیگر
مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند...
دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند
و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند...
#پنجشنبه_های_عاشقی💔
#باز_پنجشنبه_ویاد_شهدا_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
👇👇
اﮔﺮ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻬﺪا و ﻣﺰاﺭ ﺷﻬﺪاﺳﺖ ....
اﺯ ﺳﺎﻋﺖ ۱۸ زیارت انلاین انجام دهید ⬇️
لینک هییت انلاین
⬇️⬇️
http://heyatonline.ir/heyat/120
اینستا
https://instagram.com/shohadaye_shiraz?igshid=18bw34gt43xwk
19.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃دستمو #رها نکنیا
🍃مارو #کربلا ببریا
🎤حاج #مهدی_توکلی
🎤کربلایی #محمدحسین_پویانفر
⏯ #نماهنگ
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#روضه
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#سلام_امام_زمانم 💚
صبح همچنان جای
خالی ات را نشانمان
می دهد ...
سلام حاضرترین
غایب زمین ...
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
هدایت شده از سربندهای گمشده
#دعای_ماه_رمضان
🔰 دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
🌹 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🔸 اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الی التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ علی محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.
🔸 خدایا، مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته و اعمال نیک هدایت فرما و حاجت ها و آرزوهایم را برآور، ای آن که نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست.
#بهار_قرآن
#بهار_دلها
#مهدوی_ارفع
╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_حاج_منصور_خادم_صادق*
* #نویسنده_بابک_طیبی*
* #کتاب_پایی_از_این_دست_تماشا*
* #قسمت_پنجاه_و_نهم*
اتوبوس های کاروان ایرانیان راه افتاد. در مسجدالحرام لباس احرام پوشیدند. «... لبیک لا شریک له..» باز هم خیلی چیزها حرام شد. نگاه به آینه، گرفتن ناخن ،دروغ گفتن، کشتن حیوان یا حشره و.... باز هم سفید،سفید یکدست. آنی و تنها آنی،در ازدحام، پیرزنی را دید که مو نمی زد با مادر. قبلا شنیده بود اگر حاجی، کسی را به شکل آشنایی یا دوستی در خانه خدا ببیند، او سال دیگر به مکه خواهد رفت. لحظه ای آقای چمن پرور به یادش آمد و اصرار او برای عوض کردن فیش به اسم مادر. صدای خوردن دست هایش بر میز آقای چمن پرور در گوشش پیچید: «مامانم سال دیگه زنده است خودش میره مکه ، من خودم مشکل...» هاله ای گنگ در هزارتوی ذهنش چرخید. اطمینانی سراپایش را گرفت.
دقایقی بعد، کاروان به صحرای عرفات، ۲۵ کیلومتری کعبه رسید.خیمه ها برپا شد کنار کوه جبل الرحمة که به روایتی قبر حضرت آدم در آن جاست. به عمود خیمه تکیه داد.
_کی خواب میره توی بیابون؟!
_حالو باید دعا...
صدای سوزناک مداح ایرانی، شب عرفات را پر کرده بود. منصور هم قطره ای بود از دریا. گوشه ای پاها را به بغل کشیده بود و گوش به صدا داشت و سر روی زانو. گاه سر بلند میکرد و در میان هم خوانی دعای اطرافیان، به ستاره ها زل می زد و به ماه. به خیمه ها که برگشتند، باز از خیمه بیرون زد. نیمههای شب بود. راه می رفت و با خودش حرف می زد. پدر و دیگران که دنبالش می گشتند، نمیدانستند او چرا بیرون زده و چه چیزهایی دارد می گوید و با که حرف می زند. نزدیکی های اذان صبح به خیمه که برمیگشت خیلیها خواب بودند.
فردا روز، آفتاب نهم ذی الحجه که عرفات را برشید ، باز دعا بود و سوز. سفید پوش های همه جای دنیا غروب که شد، صحرای عرفات را ترک می کردند تا شب را شش کیلومتر دورتر در مشعرالحرام بیتوته کنند. پدر جای خالی فرزند را حس کرد. هر چه گشت او را نیافت و با دیگران، نگران به مسئولین کاروان اطلاع دادند. مسئولین اطمینان دادند که پیدا می شود . نگرانی همراهان برطرف شد وقتی یکی از بچه ها گفت : منصور را دیده که چابک از پله های اتوبوس بالا رفته و روی سر اتوبوس نشسته.
مشعر هر کسی جایی گیر می آورد و چرت می زد، توی اتوبوس، کنار وسایل ،کف زمین. بعد وقت جمع کردن سنگریزه بود . آدم بود پشت آدم که دنبال سنگریزه می گشت. خم میشد و به دقت، از زمین بر می داشت یکی یکی. منصور گوشه ای دراز کشیده بود. «این همه سال ، این همه آدم ،یک صحرا هر چقدر هم که سنگریزه داشته باشد ،بالاخره تمام می شود ! پس راز این سنگریزه ها چیست؟! یعنی واقعاً با پرتاب کردن چند سنگریزه به نماد شیطان ، شیطان از نفس آدم میگریزد؟! اگر این گونه بود که هر که از این طرف می آمد حج، از آن طرف هم جواز بهشت را میگرفت... نه، رازی فراتر از این چیزهای صوری در آن خوابیده ، حدیث نفس اگر بگذارد ... »
هنوز مانده بود به اذان صبح که پدر صدایش کرد.
_پات چطوره؟!
_الحمدالله... هرچی خدا بخواد.
_من می خوام برم سنگریزه جمع کنم. چه کار می کنی؟!
_پام خیلی درد میکنه . میخواید شما برید به جای منم جمع کنین.
ادامه دارد....
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #روایتگری | احساس حقارت کردم!
🎙 روایت حاج حسین یکتا و تعبیر او از مجاهدتهای حاج عبدالله والی در مناطق محروم و خدمترسانی به محرومان بشاگرد
💬 امام خامنهای: آقای حاج عبدالله والی یکی از آدمهایی است که قطعا در تاریخ انقلاب و تاریخ کشور نامش خواهد ماند و به نیکی یاد خواهد شد. خداوند درجاتش را عالی کند.
🌷 ۸ اردیبهشت سالروز عروج حاج عبدالله والی
🌷🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#سیره_شهدا
🌷عملیات بیت المقدس بود. گردان ما قرار بود در منطقه فکه، یک عملیات ایذایی انجام بدهد و باعث انحراف نظر دشمن از سمت خرمشهر شود. نزدیک طلوع فجر بود که به منطقه مورد نظر رسیدیم و عملیات شروع شد و تا روز بعد ادامه یافت.
نکته ای که بیش از آتش سهمگین دشمن بچه ها را از پا انداخته بود، گرما بود و تشنگی...
آن هم در منطقه ای پوشیده از رمل که حتی سایه خاری هم وجود نداشت
. در آن جهنم که آتش دشمن و شعله های سوزان خورشید به تمام وجود ما احاطه داشت، هر قطره آب خود مرواریدی قیمتی بود.
در اوج درگیری با بعثیون حاج کرامت را دیدم، با لبهای خشکیده اش در بین اسرای عراقی که گوشه ای جمع کرده بودیم و آنها هم از تشنگی در امان نمانده بودند، می گشت و می گفت:
« من هو عطشان، من هو عطشان!»
به این ترتیب جیره ناچیز آب خود را هم با لب های خشکیده دشمنی که تا ساعتی پیش او را آماج تیر ها کرده بود تقسیم می کرد.
شهید حاج کرامت الله عزیزپور
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
12.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاج قاسم سلیمانی: با اطمینان میگویم، بعنوان یک فرزند شما؛ بعنوان یک سرباز مقام معظم رهبری و این ملت در این میدان عرض میکنم که هیچ تصمیمی از نظام بدون منافع ملی در هیچ کجا به مورد اجرا گذاشته نمیشود مگر [اینکه] منافع ملی در صدر آن است
#مرد_میدان
#سربازولایت
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#گزارش
بیست و هفتمین مرحله کمک های مومنانه
🌿🌿🌿🌿🌿
امام خامنه ای : *همه کمک کنند نهضت کمک مومنانه به #اوج برسد (رمضان ۱۴۰۰)
🔹🔹🔹🔹🔹
به لطف حضرت زهرا(س) و امام مجتبی( ع )و به عنایت شهدا در مرحله بیست و هفتم کمک های مومنانه:
۱. توزیع ۷۲ بسته معیشتی به ارزش هر بسته ۲۵۰ هزار تومان( مجموع ۱۵ میلیون تومان)
۲. ذبح دو راس گوسفند در روز ولادت امام حسن ع و توزیع بین ۶۰ خانواده (به ارزش ۶ میلیون تومان )
۳. توزیع ۹۸ غذای بسته بندی افطاری جهت نیازمندان جنوب شیراز(به ارزش ۳ میلیون تومان )
۴. توزیع ۷۵ عدد مرغ گرم (به ارزش ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان)
انجام گرفت
#به_نیابت_امام_زمان عج و شهدا
#نذرظهورمنجی_موعود عج
🔹🔸🔹🔸🔹
انشاالله مرحله بعد توزیع در دهه سوم ماه مبارک انجام می شود
بانیان خیر و کسانی که می خواهند سفره خود را با نیازمندان شریک کنند در این شرکت کنند
⬇️⬇️⬇️
شماره کارت جهت مشارکت 👇👇
6037997950252222
*بانک ملی . بنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام*
🔺🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز*
#مرکز_نیکوکاری_شهدای_گمنام شیراز*
چونڪه صبح☀️ آمدوچشمم بازشد
قلب من باچشم #تو همراز شد
غرق #رحمت می شود آن روزڪه
صبحــم با #یادتو آغاز شد😍
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🚩#ماه_مبارک
💠دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
#التماس_دعای_فرج
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75