🔰بیانات سردار حاج قاسم سلیمانی از امام خمینی (ره):
🔹خدمت امام و کاری که امام برای پایگذاری حکومت اسلامی کرد با "هیچ چیز قابل مقایسه نیست" .
🔹 برجستگی به همه ی علما داشت و "ماهیت بخشی و هویت بخشی به همه ی ارکان دین بود"
🔹 و این چیزیست که مقام معظم رهبری با خون و دل ازش مراقبت میکند و در همه ی نطق ها از امام برای پایگذاری حکومت اسلامی استنباط میکند.
🏴🏴🏴🏴🏴
سالروز ارتحال امام خمینی( ره) به همه عاشقان آن امام بزرگوار تسلیت باد
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🏴🏴🏴🏴🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ت💔ـــو
هزار سال است منتظرے
و من هنوز جای سرباز ؛
سربار بوده ام🥀 ...!
کسر همین یک نقطه،🍃
تعادل دنیا را به هم مےریزد...
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
🏴 حسن عبداللهزاده و محسن عباسی در تدمر سوریه به شهادت رسیدند
🔸حسن عبدالله زاده از نیروهای مستشاری ایران در سوریه به شهادت رسید. محسن عباسی هم همراه وی به شهادت رسید.
🔸 این شهیدان در مسیر تدمر به دیرالزور سوریه در کمین نیروهای داعش گرفتار آمده و بر اثر انفجار خودروشان به فیض شهادت نائل شدند.
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#مثل_شهیدان
صبح زود صبحانه می خوردیم و بعد بابا دستمان را می گرفت و راه می افتادیم .
فرقی هم نمی کرد چه انتخاباتی باشد. ریاست جمهوری ، شورای شهر ، مجلس ، خبرگان .
" *می گفت : رای دادن یک وظیفه است .یک عبادته .هرچی زودتر انجامش بدیم بهتره* "
#شهیدمدافع_حرم سید مهدی موسوی
#به_نیابت_از_شهدا_رای_میدهیم
#مشارکت_حداکثری
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
اﻣﺎﻡ ﺧﻤﻴﻨﻲ (ﺭﻩ) ﺩﺭ ﻛﻼﻡ #ﺷﻬﺪا:
🌹 #شهيد حجت الله آذر پيکان :
براى عزت و پيشرفت اسلام در همه ابعاد از امام خمينى بايد تبعيت كرد. فرمانهاى او مسلما و قطعا مورد رضايت امام زمان كه همان رضايت رسول الله و خداوند عزوجل حاصل است مىباشد. امام امت امروز عطيه و هديه خداوند است كه بملت ما ارزانى فرموده است و مىتوانيد در همه زمينهها براى ما اسوه و الگوى سازندگى و خود سازى باشد
🌷 #شهید غلام علی توحیدی:
ای ملت عزیز: همه ی شما را به تقوای الهی و در خط امام و اسلام بودن ، دعوت می کنم . فلاح و درستگاری شما را در جهاد علیه ستمکاران و ظالمان و حرکت در مسیر ولایت فقیه می دانم .
🌷 #شهيد محمدرضا عقيقي:
مبادا دست از دامان امام و ياران امام برداريد و پشت به اسلام و جمهوري اسلامي کنيد که آن وقت عذابي بر شما نازل مي شود که نه بر کوچکتان و نه بر بزرگتان به هيچ کدامتان رحم نخواهد نمود .
🌹🌱🌷🌱🌹
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_گلزارﺷﻬﺪا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_جلال_کوشا*
* #نویسنده_فاطمه_ملاحت(کوشا)*
* #قسمت_بیست_و_هفتم*
✔️به روایت محمدرضا توکلیان
نمیدانم چرا بته عمیقی با بچهها برقرار می کرد که اینقدر عاشقانه دوستش داشتند. با همه گرم و مهربان بود هنگامی که به چهره مصمم و پرنشاطش چشم می دوختیم، خونی تازه در رگهای مان جاری می شد.
همه بچه های اطلاعات و عملیات قسمتی از وجودشان را شهید جلال می دانستند و به یاد دارند که او از هر موقعیتی برای صیقل دادن قلب هایشان استفاده می کرد.
گاهی با بعضی ها نجوای خصوصی داشت که انسان احساس می کرد آینده را می بیند . آن روز با موتور از خیابان عبور میکردم چشمم افتاد به (شهید) محمود پذیرش که از کنار خیابان قدم زنان میرفت تازه از جبهه برگشته بود جلوی پایش ترمز کردم.
_کجامیری ببرمت؟!
_دارم میرم پیش جلال تو هم میایی؟!
_مگه از کار دستان برگشته؟!
_پاش شکسته!
خیلی وقت بود جلال را ندیده بودم. گفتم :سوار شد بریم.
تند پرید پشت موتور .گازش را گرفتم .کوچه پس کوچه های محله مسجد نو را پشت سر گذاشتیم. پیچیدم داخل کوچه باریک .جلوی در خانه ترمز کردم .محمود پیاده شد و در چوبی خانه را کوبید.
_سلام حاج خانوم آقا جلال تشریف دارند؟!
_نه نیستش رفته مسجد!
جلوی در مسجد توقف کردم آن چشمم افتاد به جلال که توی راهرو مسجد روی جعبه نشسته و کوچک و بزرگ دارد حلقه زده بودند.
با صدای ترمز موتور سرش به طرف در چرخید و با دیدن محمود لبش به خنده باز شد. غذایش را برداشت و میخواست از جایش بلند شود که محمود دوید طرفش. خود را انداخت روی پای جلال و پای گچ گرفته اش را گرفت توی بغل.
مهر و اشتیاق در دلشان زبانه میکشید. سر و صورت هم را غرق بوسه می کردند . اشک در چشمانم حلقه زده بود . مدتی چشم در چشم هم دوخته بودند. انگار یک رشته ناگسستنی آن دو را به هم پیوند داده بود همه را فراموش کرده و با یکدیگر نجوا می کردند.
نگاه مهربان جلال به من افتاد جلو رفتم و با هم دست دادیم با صدای گرم و دلنشین و لبخند بارانی اش روحم را صیقل داد . نخواستم رشته پیوندشان را از هم بگسلم . پس از صحبت کوتاه خداحافظی کردم و بیرون آمدم.
ادامه_دارد ...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
هدایت شده از سربندهای گمشده
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷مراسم چهلم حاج منصور بود. توی مراسم دیدم جوانی بلند گریه می کند و شانه هایش می لرزد. گفتم حاج منصور را می شناسی؟
گفت:سرباز فراری بودم. ما را گرفته بودن آورده بودن خدمت، ما را فرستادن خط آبادن، گردان خادم صادق. آدم گلی بود، عشق ما بود، دیدم این فرشته هست، آدم نیست، نه خواب داشت، نه استراحت داشت، نه مرخصی می رفت. با همه مهربون بود، پدر همه ما بود...
دیگر نتوانست ادامه دهد و باز زد زیر گریه. زجه می زد و بلند می گفت: یوبا یوبا...
یوبا به زبان و لهجه عربی معنی بابا می دهد. ادامه داد: خدمت من چند سال است تمام شده، بچه آبادانم، تازه فهمیدم ایشان شهید شده از آبادان آمدم براش.
راوی سردار حاج رسول نصیری
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠سیره شهیــــ❤️ـــــد
با یارے دوستان و خیرین مبلغے را جهت ڪمڪ به فقرا جمع آورے ڪرده بودیم. یڪ شب با تهیه ی بسته هاے مواد غذایے در حال توزیع در بین خانواده هاے نیازمندان بودیم. 🌹
به درب خانه ای رسیدیم ڪه در آن خانواده ای با دو فرزند معلول، پدرے بیمار و مادرے رنج دیده زندگے می ڪردند. پس از آنڪه بسته ی مواد غذایے را به دست آنها دادیم گفتند: اینها از طرف چه ڪسے است؟! گفتیم از طرف شهید فریدونے.❤️🌹
با شنیدن نام محمد، شروع به گریه و زارے ڪردند.😭😭
بعد از مدتے گریه هق هق ڪنان گفتند. محمد درهفته چند بار به ما سر میزد با ڪودڪانم بازے میڪرد و آنها را استحمام میداد. از وقتی محمد شهید شده، ڪارمان زار است. ما خوبی او را فراموش نمے ڪنیم...
🌸🌿🌸🌿
#شهید_مدافع_حرم_محمدمهدی_فریدونی
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 شهیدان را شهیدان می شناسند
مصاحبه خلبان شهید حسین نامنی که در عید ۱۴۰۰ گرفته شد و دیروز بر اثر سقوط هواپیما همراه خلبان شهید کیانوش بساطی به درجه رفیع شهادت نائل گردید
تا آخر گوش کنید
شادی روحشان صلوات
#شهدادریابیدمارا...
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
📌در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و...
🌷پیرو ولیفقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرتآقا سیدعلی آقا را تنها نگذارید
🌷نگذارید خونِ شهدا پایمال شود.
"شهید حسین معزغلامی"
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
در این سیاهی شهر
دل به نگاه شما بستهایم
حتی ثانیهای ، لحظهای
نگاهتان را رد نکنید ...
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_جلال_کوشا*
* #نویسنده_فاطمه_ملاحت(کوشا)*
* #قسمت_بیست_و_هشتم*
✔️به روایت ملاحت کوشا
سه ساله بودم . عمو جلال مرا در آغوش گرمش می گرفت و آهسته توی گوشم می گفت : می خوام گوش بابات رو ببرم .
من هم می زدمش . دست هایت را می گرفت و مرا سفت توی بغل می فشرد . وقتی می خواست تا سر کوچه هم برود ، می دویدم و انگشت اشاره اش را می گرفتم و می گفتم : منم میام ..
همراهش می رفتم .
_ملاحت عمو بیا ..
عمو جلال از انتهای اتاق نشیمن توی رختخواب صدایم می زد .نشستم مقابلش .محو تک تک اجزای صورتش شدم . رد باران بهار را در چشمان شفافش می دیدم و صدای نفس ها و بوی او را می شنیدم . عمویم بوی یاس می داد . با شور و حرارت به داخل چشمانش نگاه می کردم .
_می خوای یه شعر یادت بدم ؟
ذوق زده با چشم و سر و زبان بله می گفتم .
شروع کرد به خواندن .
_بابا رفته به جبهه ..
صدای دلنشینی در عمق جانم نفوذ می کرد . کلمات را یک یک به حافظه می سپردم .
انگشت کشید و انتهای اتاق را نشانم داد .
_برو اونجا ، کنار وایسا ، شعر را بلند بخون تا بقیه هم بشنون.
با شیطنتی کودکانه خواندم .
_عمو رفته به جبهه ..
عمو جلال از حرفم خنده اش گرفته بود . هنوز صورت خندانش را به یاد دارم . آرزویی به دلم مانده . کاش آن زمان که سرگرم بازی های کودکانه بودم یکبار خاک پوتین هایش را با اشک می شستم . دستش را می گرفتم و از توی کوچه پس کوچه های خاطرات کودکی می گذشتم .
✔️به روایت خواهرشهید
خستگی از صورتش می بارید . شیر آب حوض را باز کرد و دو دستش را زیر آب شست .دستی به سرش کشید و خاک و خل سرش را تکان .رفتم جلو .
_جلال میشه منو ببری خونه آن رو ببینم ؟!
سربالا کرد و با لبخند گفت : این خونه من نیست ! خونه من ۱در ۲ متر مربع هست . هرچه چقدر دلت خواست بیا اونجا .
ساکت شدم . چانه ام را بالا گرفت .لبخندی چاشنی صورتش کرد . متوجه تاول های آب کنده کف دستش شدم . دلم ریش ریش شد . دستی روی تاول ها کشیدم و نگاهی به چشمانش انداختم .
_آخه جلال از بس بیل زدی دستان تاول زده .
با انگشت تری زیر چشمم را گرفت
_این زحمت ها همش بی فایده است .این دست ها یک روز میره زیرخاک!
ادامه_دارد ...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿