eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 همیشه به فقراکمک میکرد.میگفت:هیچ فقیری رادست خالی برنگردان! بعداز شهادتش،فقیری آمده بودپشت در.همه خانه را زیرو رو کردم چیزی درخانه نداشتیم .با خودم گفتم چطور به اوبگویم چیزی نداریم! ناگهان لحاف ها راریختم،بینش مقداری پول بود،باخوشحالی100تومنش رابه فقیردادم 🌱🌷🌱 جعفرتقی زاده 🌹🌱🌹🌱🌹 : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
که زمان شهادت و محـل قبر خود را نشــان داد.... 🌷🌹 🌷روز خاکسپارے شهیـد موزه بود. اکثر بچه هاے قدیم لشـکرجمع بودن... با حاج عبدالله به حسینیه گلزار شهدا تکیه داده بودیم. گفت فـلانی, این آب خورے رو می بینے؟ (و به اب خوری کنار مزار شهیدسپاسی اشاره می کرد.) گفتم :خــوب؟ گفت: هفته دیگه, جاے اون یه شهید دفن می کنید؟ گفتم کی؟ گفت:حاج عـبدالله رودکی!😳😳 گفتم :خواب دیـدے خیـر باشـه!😊 به چند نفر دیگه هم سپــرد. هفته بعدشد. شب خوابی دیدم که مطمئن شدم, خبــر بدی در راه است. تا خبرشهادتش امد. بعد هم گفــتن از تهران آمــده اند تا پیــکر حـاج عبدالله را ببــرن تهران.., بهشت زهرا! سریع خــودم را رساندم و با عصبانیت گفتم :مگــه نشــنیده اید امام فرمودند ملاک وصیت شهدا است! گفتن بله! گفتم: هفته پیش به من گفت کجا دفن شود, به چنــد نفر دیگر هم... چه جایے بهتر از کنار مجــید سپاسے! 🍃🌷🍃 حاج عبدالله رودکی 🌷🌱🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌹 داشت وضو می گرفت |بهش گفتم : عبدالحسین الان برا ی چی وضو می گیری ؟ ﮔﻔﺖ : ﻣﻴﺨﻮاﻫﻢ ﺑﺸﻮﻡ ﺧﻴﺎﻟﻢ ﺷﻮﺧﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ .. ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ : 18 ﺧﺮﺩاﺩ 60 , ﺁﺑﺎﺩاﻥ 🌱🌷🌱🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷 👈به همه دوستان توصیه می نمـایم که را سرلوحه کار و حرکت خود قرار دهند ✔️چرا که راه آنان، ، ائمه و امام (ره) است. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✒️ او یک مرد کامل بود و من فقط به عنوان یک همسر در کنار او نبودم، بیشتر مانند دو رفیق بودیم، ما با هم دوست بودیم و حتی فراتر از این‌ها، او معلم من بود. من با او بزرگ شدم و با او بال و پر گرفتم تا حدود سال ۸۳ که خدا به ما نوید داد که زهرا خانمی در راه است. زهرای ما در ۲۳ بهمن سال ۸۴ به دنیا آمد و زندگی ما را با همه سختی‌هایی که داشتیم خیلی شیرین کرد. ستار حدود ۶ صبح از خانه می‌رفت بیرون و حدود ساعت ۸ شب برمی‌گشت. با آن شرایط سخت، اما زندگی را خیلی دوست داشتیم و خوش بودیم و همان دو سه ساعتی که در کنار هم بودیم به اندازه سال‌ها ارزش داشت، آنقدر که ذوق و شوق داشتیم و عاشقانه زندگی می‌کردیم. زهرا که به دنیا آمد کل زندگی ما عوض شد. بهترین لحظه زندگی ما همان لحظه بود که ستار وارد بیمارستان شد و پارچه‌ای را که دور زهرا پیچیده شده بود کنار زد و گفت بوی بهشت را از زهرا شنیدم. او تمام عشق و محبتش را با دیدن زهرا ابراز کرد. خودش همیشه می‌گفت وقتی زهرا به دنیا آمد انگار هیچ چیز دیگری در دنیا برایم معنا نداشت، فقط زهرا بود. تا سال ۸۸ که خدا آقا ابوالفضل را به ما هدیه کرد، خودش همیشه می‌گفت عشقم زهرا و جانم ابوالفضل. او زندگی را در کار و خانواده خلاصه کرده بود و محبتش را از هیچ کس دریغ نمی‌کرد. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 🌱🌷🌱🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
.... 💢شهید ارتشی که صدام را تحقیر کرد...💢 🌷صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت:به هر جوجه کلاغ (خلبان ) ایرانی که بتواند به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد. تنها ۱۵۰ دقیقه پس از این مصاحبه صدام،علی به همراه شهید عباس دوران و شهید علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند! در یک مستند جنگی، معاون نیروی هوایی امریکا خطاب به صدام گفت: آسمان ایران عقابهایی همچون علی خسروی و عباس دوران دارند باید خیلی مواظب بود! 🌹🌱 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
شبها نمازشب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرآنمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره ذاریات بخونیم ﺑﻌﺪ ﻫﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ اﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺳﺒﺐ ﻧﻮﺭاﻧﻴﺖ ﺷﺐ اﻭﻝ ﻗﺒﺮ ﻣﻴﺸﻮﺩ 🌹 💐 ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﻴﺪ صلوات 🌹🌱🌹 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠راز عدد 6⃣ و شهیدمدافع حرم فاطمیون از شیراز 😳😳 🔶 : 1⃣ : میلاد امام صــادق ع (‌ششمین امام شیعیان) 2⃣ فرزند خانواده 3⃣ :ایام شهادت امام صادق ع (امام ششم شیعیان) 4⃣ : ششمین قبر در ردیف شهدای مدافع حرم فــاطمیون شیراز 5⃣ اسمش همنام: امام ششم شیعیان 🌷🌱🌷 🌹🍃🌷🌱🌹 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
♻️بمناسبت یادواره شهید فدایی امام زمان عج ،پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت، 💠ارتباط قلبی اش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و می گفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمی دارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را می شنید به عنوان احترام بلند می شد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه می کرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج) ».  🌹 مرحله دوم عملیات بیت المقدس آن طوری که خودش دوست داشت «با تنی تب دار، لبی تشنه و ترکشی که توی حلقومش خورده بود» شهید شد. 🌷 ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷🌱🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🚨ﻣﺎﺟﺮاﻱ ﺗﺪﻓﻴﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻓﺪاﻳﻲ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺩﺭﺷﻴﺮاﺯ 💠شهيد عبدالحميد حسيني حدود ﻳﻚ سال محافظ من بود.  وي که عضو رسمي سپاه شيراز بود، در نزديکي مسجد ﺟﻮاﺩاﻻﻳﻤﻪ (ع) در منطقه هفت تنان شيراز ساکن بود. 💠  ايشان حالات معنوي خاصي داشت و به خصوص با امام زمان (عج) خيلي مأنوس بود. به خاطر دارم وقتي براي مرخصي از جبهه به شهر آمده بود سخناني در مسجد درباره توجه و عنايات خاص امام زمان (عج) به جبهه ها و رزمندگان براي مردم بيان کرد که همه را مجذوب خود نمود.  💠از جمله می گفت من اين را مطمئن هستم آقا می آيند و رزمندگان تشنه ما را به هنگام شهادت سيراب می کنند. 💠ايشان در آخرين مرحله اي که با من تماس داشتند در وصيت شفاهي به من نام 9 نفر از جمله اينجانب، پدرش، آقاي (سردار)  مينايي و شش نفر ديگر را که اسامي شان را به خاطر ندارم ذکر کرد و به مادرش هم گفته بود در ساعت ۹ شب مرا دفن کنيد و فقط اين ۹ نفر به هنگام تدفين دور قبر من باشند. 💠وقتي با عده اي که براي مراسم دفن آمده بودند نماز شهيد را خوانديم همه به جز اين ۹ نفر طبق وصيت نامه از قبر فاصله گرفتند و از دور شاهد دفن ايشان شدند. 💠من ابتدا به داخل قبر رفتم و لحظاتي در آن خوابيدم و براي ايشان دعا کردم.  سپس برخاستم و در قبر ايستادم تا از پدر ايشان و چند نفر ديگر که جسد شهيد را به داخل قبر سرازير می کردند جسد را تحويل بگيرم و درون قبر قرار دهم. 💠وقتي پيکر شهيد به من سپرده شد خدا شاهد است هيچ احساس وزني از اين جسد نکردم. پيکر شهيد خيلي سبک بود و گويي در حالت بی وزني قرار دارد.  💠در همين لحظه که غرق در اين واقعه عجيب بودم ناگهان صداي فرياد ﻳﻜﻲ اﺯ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ را شنيدم که با صداي بلند نام امام زمان (عج) را صدا میکرد. ايشان بعد به من گفت در همان لحظه که پيکر شهيد را به دست شما دادند من به چشم خود ديدم آقايي نوراني (که علائم خاصي را از ايشان ذکر میکرد)  وارد قبر شد و جسد را تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بي اختيار نام امام زمان (عج) را فرياد زدم. در آن لحظه به خود من هم حالت معنوي عجيبي دست داد که پس ازآن و تا هم اکنون هرگز نظير آن جذبه معنوي را در خود احساس نکرده ام. 💠وقتي متوجه اين حضور نوراني و مقدس شدم همان طور که در قبر ايستاده بودم به افرادي که بالا و اطراف قبر ايستاده بودند گفتم همه با هم دعاي فرج امام زمان (عج)  را بخوانند. سپس صورت شهيد را درقبر باز کردم و بر روي خاک لحد قرار دادم. چهره شهيد خيلي نوراني بود و به خوبي محل اصابت ترکش به گلوي او پيدا بود. 💠 آن طور که شنيده ام عده اي که پي به اين مسأله برده و می برند بر سر مزار اين شهيد در دارالرحمه شيراز می روند و براي برآورده شدن حاجات خويش به اين شهيد متوسل می شوند. راوی: آیت الله سيد علي اصغر دستغيب منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم) 🌷🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
✒️ او یک مرد کامل بود و من فقط به عنوان یک همسر در کنار او نبودم، بیشتر مانند دو رفیق بودیم، ما با هم دوست بودیم و حتی فراتر از این‌ها، او معلم من بود. من با او بزرگ شدم و با او بال و پر گرفتم تا حدود سال ۸۳ که خدا به ما نوید داد که زهرا خانمی در راه است. زهرای ما در ۲۳ بهمن سال ۸۴ به دنیا آمد و زندگی ما را با همه سختی‌هایی که داشتیم خیلی شیرین کرد. ستار حدود ۶ صبح از خانه می‌رفت بیرون و حدود ساعت ۸ شب برمی‌گشت. با آن شرایط سخت، اما زندگی را خیلی دوست داشتیم و خوش بودیم و همان دو سه ساعتی که در کنار هم بودیم به اندازه سال‌ها ارزش داشت، آنقدر که ذوق و شوق داشتیم و عاشقانه زندگی می‌کردیم. زهرا که به دنیا آمد کل زندگی ما عوض شد. بهترین لحظه زندگی ما همان لحظه بود که ستار وارد بیمارستان شد و پارچه‌ای را که دور زهرا پیچیده شده بود کنار زد و گفت بوی بهشت را از زهرا شنیدم. او تمام عشق و محبتش را با دیدن زهرا ابراز کرد. خودش همیشه می‌گفت وقتی زهرا به دنیا آمد انگار هیچ چیز دیگری در دنیا برایم معنا نداشت، فقط زهرا بود. تا سال ۸۸ که خدا آقا ابوالفضل را به ما هدیه کرد، خودش همیشه می‌گفت عشقم زهرا و جانم ابوالفضل. او زندگی را در کار و خانواده خلاصه کرده بود و محبتش را از هیچ کس دریغ نمی‌کرد. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌱🌷🌱🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
💢بمناسبت یادواره شهیدان جوانمردی، امروز، در 💠حسن خیلی شوخ بود. محال بود با حسن باشی و غم و غصه و ناراحتی در وجودش یا اطرافیانش ببینی. عملیات بیت المقدس ۷ بود. لبه خاکریز نشسته بود و سر کرده بود توی یک کاغذ و چیزی می نوشت. گفتم: حسن چی کار می کنی! خندید و گفت: وصیت می نویسم! گفتم: پاشو، این کارها به تو نیمده! خندید و گفت: نه دیگه، خسته شدم. این عملیات آخره! اما انگار بار دنیایی خودش را بسته بود... چند روز بعد در شلمچه شهید شد. 💠بدن مطهرش مثل برادرش رضا مدتی مفقود شد، مثل برادرش بی سر بود و مثل برادرش با دست های مادر توی قبر آرام گرفت... حسن جوانمردی فارس 🌷🌱🌷🌱🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ