eitaa logo
گلزار شهدا
5.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ ما در قبال ٺمام ڪسانے ڪه ڪج میروند مسئولیم؛ حق نداریم با آنها تند برخورد ڪنیم از ڪجا معلوم ڪه ما در انحراف اینها نقشے نداشته باشیم ؟!👌 🧡 ‌‌🔹🌱🔹🌱🔹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 نسیمی از میان چشمان من و لبخند شما گذشت باران گرفت ... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷با سید آمــدیم مرخصی... خانواده من در یکی از روستاهای اطراف بهبهــان بود. وقتــی رسیــدیم, دیــدم دخترم مریض اســت با هم بردیمش بیمارستانی در بهبهان... انجا شــنیدیم عــده ای بیرون از بیمارســتان در حال شعار دادن علیه انقلاب هستند. سید سـریع دوید و رفت داخل انها. وقتی برگشت پیراهنش پاره و ساعتش شکستــه بود. شهربانی همه را جمع کرد و برد کلانــتری. ما هم رفتیم.پدر ومادر کسی که سید را زده بود امدند برای گرفتن رضایت. سید رضایت داد. انها هم با قسم ما را بردند خانه خودشان. پـدر ضارب سریع برای سید یک لباس و یک ساعت خرید. سید قبول نکرد و به جای ان یک نخ ســوزن خواست. لباسش را همانجا دوخت و برگشــت... بعد از سید بود. از همان مـحله رد می شدم. دیدم روی دیوار نوشتــه بود سید عبدالحـسین ولے پور! 🌷🌱🌷 سیدعبدالحسـین ولی پور 🍃🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2790632006.mp3
13.49M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸 مجموعه صوتی " نیمه پنهان ماه" (روایتی از زندگی شهدا به زبان ) ✅ کتاب صوتی " " قسمت5⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده⭐️ 🇮🇷به شدت از ناحیه ساق پا مجروح شده و در تهران بستری شدم، یک هفته ای می گذشت و هنوز عملی روی پایم انجام نشده بود که برادرم امیر بی خبر رسید، زودکارهای عملم را انجام داد و بلافاصله عمل شدم. بعد از عمل از مسئول بنیاد خواست تا من را به شیراز منتقل کنند. مسئول هماهنگی با سه بلیط هواپیما به اتاق آمد. امیر گفت: چرا سه تا؟ - خوب یکی برای شما، دو تا هم برای مجروح! امیر یکی را پس داد و گفت: این بلیط و هواپیما برای مجروحین است، نه من که همراه هستم. هرچی من و مسئول بنیاد اصرار کردیم قبول نمی کرد. مثل همیشه حرف حرف خودش بود، می گفت پول این بلیط بیت المال است و سهم مجروحین جنگ نه من که همراه هستم. خودش یک شب زودتر با اتوبوس راهی شیراز شد. روز بعد که من با هواپیما به شیراز رسیدم، امیر در فرودگاه منتظرم بود تا من را به بیمارستان برساند! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
‍ 💢نماز اول وقت💢 بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد. حتی زمانی که در اوج کار و گرفتاری بود. معلم گفته بود: «بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه.» آمدیم داخل حیاط. صدای اذان از مسجد بلند شد. احمد رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: «احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای ازت امتحان نمی گیره و ...» می دانستم نماز احمد طولانی است. 🌷رفتیم کلاس برای امتحان. ناظم گفت: «ساکت باشید تا معلم سوال ها را بیاره.» خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. بیست دقیقه همینجوری داخل کلاس نشسته بودیم نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد. همه داشتند پچ پچ می کردند که معلم وارد شد. معلم با عصبانیت گفت: «از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!» بعد به یکی از بچه ها گفت: «پاشو برگه ها را پخش کن.» ✅هنوز حرف معلم تموم نشده بود احمد وارد شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی بعد از خودش را راه نمی داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم گفت: «نیری برو بشین.» ✅ احمد سرجایش نشست و من با تعجب به او نگاه می کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت خوانده بود و من ... خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه ی احمد. 📙عارفانه. 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 هم خودشان خاکی بودند هم لباس هایشان ..! کافی بود باران ببارد تا عطرشان در سنگرها بپیچد 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹بعد از عملیات بیت المقدس بود، می خواستیم به جبهه اعزام شویم، در پادگان امام حسین جمع شده بودیم. یک نفر بود خیلی فعال و در جنب و جوش بود. وقت نماز شد. سریع شروع کرد به جفت کردن کفش نماز گزاران. گفتم این کیه ؟ به منطقه رسیدیم. گفتند برادرانی که قبلاً در جبهه بودند و تمایل دارند وارد گروه شناسایی شوند دست بلند کنند. اولین نفر همین بنده خدا بود، که فهمیده بودم اسمش محمد قنادی است ، دست بلند کرد و گفت من! ما هم بلند شدیم. در واحد شناسایی گفتند چه کسی می تواند مین خنثی کند! باز اولین نفر محمد بلند شد و گفت من! با خودم گفتم این چرا همه کار بلد است! یک روز در عقبه یک گلوله توپ نزدیک ما خورد. از طرف قرارگاه برای بررسی آمدند. گفتند چه کسی می تواند از روی محل انفجار گرای توپ را پیدا کند که از کدام سمت آمده است. باز محمد دست بلند کرد و گفت من بلدم! من خنده ام گرفته بود گفتم واقعا این را هم بلدی؟ با خنده ای که همیشه بر لب داشت گفت بله. یک قیف درست کرد و وسط گودال انفجار رفت و گرای شلیک را پیدا کرد و موقعیت را به آن کسی که برای تحقیق آمده بود داد. واقعا یک نخبه همه فن حریف نظامی بود. محمد قنادی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
1_2790662531.mp3
13.55M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸 مجموعه صوتی " نیمه پنهان ماه" (روایتی از زندگی شهدا به زبان ) ✅ کتاب صوتی " " قسمت6⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🎊🎊🎊توجه توجه 🎊🎊 یک مسابقه خوب بمناسبت میلاد امام حسین (ع) 🎁🎁🎁🎁🎁 همراه با اهدای ۱۲کارت هدیه ۱۰۰ هزارتومانی به قید قرعه به برندگان مسابقه 🎈🎈🎈🎈🎈🎈 وارد لینک زیر بشوید و ۴ سوال آسان و راحت را جواب بدهید 😇😊 👇👇👇👇👇 https://formaloo.com/yvdhi 🚨ضمنا مهلت مسابقه تا ساعت ۱۲ روز پنجشنبه ۵ اسفند می باشد ... به بقیه هم خبر بدهید لطفا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ حاج قاسم سلیمانی:  باید نگاه کنیم ببینیم چه بذری در جامعه خودمون میکاریم؟ 🇮🇷 🍃🌷🍃🌷
⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده⭐️ 🌷از نظر سنی از اکثراً ما بزرگ تر بود و بزرگ ما بود. با این حال رفتار و منشش جوری بود که همیشه خودش را کوچک همه ما می دانست. بی آنکه وظیفه اش باشد و کسی از او بخواهد،کارهای سخت و طاقت فرسای تدارکاتی را به عهده می گرفت و انجام می داد. از پهن کردن و توزیع غذا، تا جمع کردن و شستن ظروف . این جور نبود که دنبال کارهای اطلاعات و شناسایی نباشد. در شناسایی در خطرناکترین جا ها جلو دار بود، در عقبه، در شستن ظرف ها پیش قدم. یک تنه به اندازه چند نفر کار می کرد. در مقر شهدای گمنام بودیم. دیدم امیر چهارزانو نشسته و به جایی خیره شده است. کنارش نشستم و کم کم از خستگی دراز شدم و سرم را روی پایش گذاشتم. چشمم روی هم افتاد. وقتی چشم باز کردم، دیدم دو ساعت تمام سرم روی پای امیر بوده است و خوابیده ام. شرمنده شدم. اما امیر با مهربانی فقط لبخند تحویلم داد. انگار دوست داشت همه جوره، در خدمت رزمندگان باشد و به آنها خدمت کند، حتی اگر این خدمت متکا شدن باشد! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ (ﻋﺞ ) اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و 🌷🌹🌷🌹 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روزاول ماه شعبان المعظم (روز‌ چهارشنبه ۳ اسفند ماه) ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ: 6037997950252222 بــنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام 🔺▫️🔺▫️ هییت شهداے گمنام شـــیراز* مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 نبودنت را ‏با ساعت شنی اندازه گرفته ام ‏یڪ‌ صحرا گذشته است ... 💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
علی اکبر در عمليات والفجر 2 در منطقه حاج عمران فرمانده گردان بود که به علت اصابت کاليبر در رانش بشدت زخمي شد. آتش دشمن زياد بود و تعدادي از بچه ها شهيد شدند و جاده بسته شده بود و هيچ وسيله اي که بتواند مجروحين رانجات دهند نبود خون زيادي از علی اکبر ميرفت و خدا مي خواست در آن عمليات اين سردار عزیز زنده بماند. هلیکوپتری آمد و فورا دوستانی که حال وخیمی داشتند از جمله علی اکبر را در برانکارد گذاشته و هنگامی که میخواستیم وارد هلیکوپتر شویم مقاومت میکرد و مدام می گفت مرا نبرید . به او گفتم مگر مرا نمي شناسي که اينطور اعتراض مي کني؟ گفت: بله مي شناسم ولي ديگران هستند ... » 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
1_2790690686.mp3
7.53M
☘داستان روزانه هر روز یک قسمت🌸 مجموعه صوتی " نیمه پنهان ماه" (روایتی از زندگی شهدا به زبان ) ✅ کتاب صوتی " " قسمت7⃣ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🎊🎊🎊توجه توجه 🎊🎊 یک مسابقه خوب بمناسبت میلاد امام حسین (ع) 🎁🎁🎁🎁🎁 همراه با اهدای ۱۲کارت هدیه ۱۰۰ هزارتومانی به قید قرعه به برندگان مسابقه 🎈🎈🎈🎈🎈🎈 وارد لینک زیر بشوید و ۴ سوال آسان و راحت را جواب بدهید 😇😊 👇👇👇👇👇 https://formaloo.com/yvdhi 🚨ضمنا مهلت مسابقه تا ساعت ۱۲ روز پنجشنبه ۴ اسفند می باشد ... به بقیه هم خبر بدهید لطفا
اعضای محترم کانال و محبان شهدا شرکت در مسابقه فراموش نشود♨️ ۲۴ ساعت دیگه پایان مسابقه هست🚨 حیفه ...تبرکی شهدا از دستتون نره 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌ها بیایید با خدا عهد ببندیم که خدایا ما قول میدیم که پای دینت وایسیم؛ تو هم به ما نظر کن! ما این راهو خودمون نمیتونیم بریما... - شب‌های بله‌برون - شلمچه ۱۳۹۷ 🔹هوای راهیان داریم 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید محمد حسین(امیر) مهدی زاده ⭐️ کادر ثابت جبهه بود و هر چند ماه، چند روز به مرخصـــی می آمد. پدر خیلی اصرار داشت، امیر پا گیر شهر شود. می گفت بیا برای خودت شغلی و کاری دست و پا کن، هر وقت عملیاتی بود برو و برگرد. اما امیر راضی نمی شد. مدتی هم گیر داد که امیر را زن بدهد، تا مسئولیت زن و زندگی او را از جبهه دور کند. امیر برای اینکه دل پدر و مادرش را بدست بیاورد به این راضی شد. مادر دختر یکی از آشنایان را نشان کرده بود. مقدمات جلسه خواستگاری انجام شد و به خانه آنها رفتیم. خانواده دختر امیر را خوب می شناختند. فقط برای ازدواج یک شرط گذاشتند: خروج امیر از سپاه! امیر یک کلام گفت: من سرم را برای سپاه گذاشته ام، تا زمانی که جنگ باشد من از سپاه و جبهه جدا نمی شوم! مراسم با همین حرف امیر تمام شد! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨سوال می کنند از جستجو اینترنت اجازه هست برای پیدا کردن جواب مسابقه ، استفاده کنیم 😊 میگیم بله برای همه آزاده 😉😉