🔴نماز یکشنبه های ذیقعده فراموش نشود
#التماس_دعای_فرج
🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از استاد شهید حاج علی کسائی⭐️
🌷پدر ما، مرحوم حاج محمد کسائی، در بازار وکیل کسا( عبا) فروشی داشت. خودش همیشه یک عبا روی دوش و یک شب کلاه سفید هم روی سر داشت. مورد رجوع مردم بود و مسئله و حدیث می گفت.
پدرمان از مداحان معروف شیراز بود و بعد از سخنرانی های شهید آیت الله دستغیب زیارت و دعا می خواند.
علی، شب عید غدیر سال 1334 به دنیا آمد و به همین مناسبت نامش علی شد. ایام محرم و صفر، منزل ما مراسم روضه خوانی برپا بود، بسیاری از روحانیون معروف شهر و هیاتی های شیراز شرکت می کردند.
مادر می گفت پدر هر وقت منبر می رفت و می خواست روضه علی اصغر بخواند، قنداقه علی را بلند می کرد و با قنداقه علی، روضه حضرت علی اصغر(ع) می خواند...روضه هایی که سال ها بعد، با حنجره پاره علی، در زندگی اش تکمیل شد...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | واکنش آیتالله خامنهای وقتی برای اولین بار پیشنهاد رهبری پس از امام را شنید!
🔹امام خمینی(ره):من آیتالله خامنهای را بزرگش کردم و او را میشناسم.
🔹آغاز ولایت ولی امر مسلمین جهان ، امام خامنه ای گرامی باد
🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹 #مراسم *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹
💢و گرامیداشت سردار شهید سید محمد تقی موسوی
🔹با #سخنرانی : حجت الاسلام قدوسی
💢 #بامداحی: کربلایی سید محمد موسوی
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۱۸خرداد / از ساعت ۱۷
🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔺🔺🔺
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
مبلغ باشید
🌷🕊🍃
گاهی از خیال من گذر میکنی…
بعد اشک میشوی…
رد پاهایت خط میشود
روی گونه ی من
چقدر خوبه که هستی
چقدر خوبه که
یادت
عطرحضورت
همیشه با منه❤
#شهید_ابراهیم_هادی🥀💔
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
2⃣ 3⃣ روز تا عیدالله الاکبر، #عید_بزرگ_غدیر باقی مانده است...
✅ اَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ اَوَّلُ مَنْ عَبَدَ اللَّهَ مَعى.اَمَرْتُهُ عَنِ اللَّهِ اَنْ یَنامَ فى مَضْجَعى، فَفَعَلَ فادِیاً لى بِنَفْسِهِ.
✅ #علی اولین نمازگزار و پرستش کننده ی همراه من است ، از جانب #خدا به او دستور دادم تا (در شب هجرت) در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند .
📚فرازی از بخش سوم #خطابه شریف غدیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ #غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#سیره_شهدا
🔰کنار سفره نشسته بودیم. توی ظرف جلو مرتضی یک تکه گوشت بزرگ بود. چشمم به مرتضی بود، تا این گوشت را دید بلند شد و بیرون رفت. بعد از غذا رفتم توی خطش و گفتم چرا گوشت را نخوردی؟
گفت خیلی دلم کشید. توی دلم گفتم شاید یکی دیگر هم توی دلش این گوشت را خواست و چشمش روی آن باشد. رفتم بیرون تا هم نفس خودم را #تنبیه کنم، هم اگر کسی آن را می خواهد بخورد.
🔰 خط زبیدات بودیم. تو سنگر نشسته بودیم. مرتضی گفت: دلم هوای #امام_رضا ع کرده، من می خواهم برم مشهد!
ازخطی که بودیم، رفت مقرتاکتیکی. از فرمانده اطلاعات 10روز مرخصی گرفت و رفت.
روز بعد دیدم مرتضی برگشت. گفتم: تو مگه دیروز نمی خواستی بری مشهد؟
گفت چرا، دیروز دیروز بود امروز هم امروز! رفتم تاکتیکی مرخصی هم گرفتم تا دزفول و اندیمشک هم رفتم، اما انگار دلم گفت برگردم!
همان شب مرتضی شهید شد!
#شهید مرتضی اقلیدی نژاد
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🌱🌹🌱🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_دست_بالا*
#نویسنده_بیژن_کیا*
#قسمت_بیست_پنجم
شهدا را میدیدم .۴ نفر که گویی از مدتها پیش به خواب عمیقی فرو رفته بودند. بی آنکه بخواهیم در میدان مین دشمن قرار گرفته بودیم .اما به لطف خدا عراقیها هنوز متوجه حضور ما نشده بودند و تنها گاهی به طور پراکنده تیراندازی میکردند.
تشنه شده بودم اما آبی نداشتم بچه ها زمین گیر شده بودند و هر لحظه ممکن بود عراقیها متوجه حضور ما بشوند.در آن شرایط سخت، بچه های گروه دست بالا را دیدم .خوشحال شدم .خودش کجا بود؟! به هر سمت که نگاه کردم ندیدمش. گردان بلاتکلیف مانده بود.
_حالا چیکار کنیم؟
_تخریب چی لازمه
نگاهی به اطراف انداختم همه شهید و زخمی شده بودند ۴ نفر بیشتر نبودند.
_تخریبچی ها شهید شدند
_چیکار کنیم؟
_نمیشه صبر کرد.
مرحله سر وظیفه ای که به عنوان تخریبچی برادرم بود داوطلب شدم. به سمتشان رفتم و گفتم: من میتونم!
به کولی هم اشاره کردم و گفتم :تجهیزات هم دارم.
آن شب خبری از نور مهتاب نبود .ابری تیره آسمان را پوشانده بود و تاریکی مطلق دشت را فرا گرفته بود و تنها منورهای عراق بود که هر از چند گاهی، در فاصله دور ازما شلیک می شدند و آسمان منطقه را روشن می کردند.
در همان لحظه ها هزاران اندیشه به فکرم خطور نمی کرد یادم افتاد به صحبتهای دست بالا که میگفت :«هر وقت ترسیدین به خدا پناه ببرید .ذکر خداوند تبارک و تعالی با بالاترین و بهترین آرامش بخشه»
_لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
آستین دست چپم را بالا زدم تا در برخورد با سیم های کششی راحت تر بتوانند آن را تشخیص دهم و با دست راست نیز در تاریکی به دنبال مین های فشاری میگشتم .چند لحظه نگذشته بود که شیئی را احساس کردم. با دقت بیشتر متوجه شدم که سیم مین های کششی است.
شکر خدا را بجا آوردم و کار خنثی سازی را آغاز کردم.
_چیزی شده؟!
_اشتباهی وارد میدان مین شدیم.
_یعنی چی؟
_به خاطر اشتباه راهنما از عرض میدان مین وارد شدیم .حالا مجبوریم این های زیادی را خنثی کنیم!
_میتونی انجامش بدی؟!
_انشاالله
سرانجام پس از خنثی کردن تعدادی از آنها، معبری باز شد. به بقیه اشاره کردم.
_معبر آماده است.
رزمندگان به راه افتادند دوباره مین ها را خنثی کردم.
_خدا قوت پهلوان! میخواهی کمکت باشم؟!
_عالیه بسم الله!
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 #رهبر_معظم_انقلاب امام خامنه ای روحی فداه:
نکتهای که در قضیهی #پانزده_خرداد وجود داشت این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانه هیچ نهادی از نهادهای دنیا، از این سازمانهای بهاصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند.
🗓 ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از استاد شهید حاج علی کسائی⭐️
🌹سال 52، علی رشته کارشناسی ادبیات عرب دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. حضور در جوار امام رضا(ع) و استفاده از اساتید بزرگ مشهد، گام بزرگی در ساختن شخصیت او بود. هم اتاقی بودن با علی انصاریان، برادر شیخ حسین انصاریان، استفاده از منبر های آیت الله خامنه ای، آیت الله فلسفی، شهید هاشم نژاد و میرزاجواد آقای تبریزی و در کنار آن انس با نهج البلاغه در ابتدای جوانی از او یک استاد و سخنور کامل ساخت.
بهترین توصف این برهه از عمرش، درخواست دعایی است که خطاب به مادرش در یکی از نامه هایش نوشته است:مادر عزیزم، فرزندت زیر سایه امام هشتم(ع) در سلامتی و خوشی به سر می برد... دعائی بکن که خداوند به برکت امام هشتم، آدمش کند تا بتواند آدم بسازد و دیگر به حرفش بی اعتنائی نکنند.
شاید اجابت دعایش این باشد که 200 نفر از دوستان و شاگردانش که تحت تأثیر کلامش بودند، در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷ساعتی برای خدا🌷
گفتم: با فرمانده تون کار دارم
گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمیکنه!
.
رفتم پشت در اتاقش در زدم
گفت: «کیه؟»
گفتم: مصطفی منم...
سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود...
نگران شدم!
✳️گفتم چی شده مصطفی؟
خبری شده، کسی طوریش شده؟
دو زانو نشست سرش را انداخت پایین،
زل زد به مهرش گفت:
یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم!
از خودم میپرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم...
📚برگرفته از کتاب مصطفای خدا.
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb