eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * منصور دل دل کرد. تصویر مادر رو به رویش بود مثل خیلی وقت های دیگر.۱آن طرف خبرنگار ها که سیر تا پیاز زندگی رزمنده را می‌خواستند. شرح حالش مسئولیتش نظراتش و..‌. موقع مصاحبه با حسرت به زور میزدند انگار آخرین باری است که می بینند اش و چند روز دیگر عکسش را در روزنامه‌ای خواهند دید. منصور نیم خنده به لب کاشت و جلوتر رفته همین کافی بود تا دوربینی به طرفش بچرخد میکروفونی در دستش جا خوش کند و قیافه اش کمی رسمی بشود: « «لا حول ولا قوة الا بالله بنده منصورخادم صادق متولد سال ۱۳۴۱ اهل شیرازم.از ابتدای سال ۶۱ وارد سپاه شدم بعد از دوماه آموزش مقدماتی در دوره ۱۹ سپاه منطقه ۹ و پس از یک دوره ۱۵ روزه آموزش زرهی در مرکز آموزش زرهی شیراز،قبل از عملیات رمضان به جبهه رفتم.در حین عملیات در مرحله پنجم ابتدای عملیات بود قسمت نشد که در عملیات شرکت کنم و به عقب منتقل شدیم. ناگفته نماند در آن عملیات به عنوان توپچی تانک در تیپ امام سجاد مشغول به خدمت بودم.بعد در اوایل سال ۶۲ در واحد آموزش نظامی لشکر ۷۷ که بعد ۱۹ فجر شد،مسئول آموزش نظامی بودم.با توجه به رشته اصلی هم که ذره ای است به عنوان توپچی تانک بهترین آموزش به من داده شد و از همان اول هم به عنوان مسئول آموزش زرهی مشغول خدمت شدم. ولی خوب جور نبود که راه بیفتد. در ابتدای سال ۶۲ مسئول واحد زرهی لشکر ۱۹ فجر شدم.بعد به خاطر مشکلاتی که بود به دستگاه‌های نفربر منحصر شدیم و تحت تشکیلاتی به نام پیاده مکانیزه در آمدیم که نام این گردان هم متناسب با انجام ماموریت هایی است که در توان آن هست ‌. اعم از رساندن مجروح و تدارکات،جنگیدن،پشتیبانی،دلیرانه در زیر آتش دشمن حرکت کردن و آسیب ندیدن. این همان کاری است که آقا ابوالفضل در صحرای کربلا می‌کرد.» نشست روی چند گونه که کنارش روی هم آمده بود و سینه صاف کرد.در بین صحبت‌هایش خبرنگار همینطور که همکارانش با اشاره به نکات فنی گوشزد می‌کرد سرش را به نشانه تهیه برنامه‌های جذاب بالا و پایین می آورد. «اعتقاد ما این است که جهان باید پاک و تزکیه شود. زمین خدا پاک شود از این شیطان صفتانی که انسانیت را فراموش کرده اند.و تمام هم و غمشان خودشان ،مال ،شکم، شهوترانی، مقام پرستی و جاه طلبی شان است. و این رسالت بر دوش من و توست. ای عزیز من!من و تویی که یک عمر زجر برده‌ایم درد کشیده ایم و ادعای ما این است که بنده خدایم و لاغیر. درباره رمز پیروزی عملیات های آینده یک مطلب مشخص است.هر جا که عشق قدم بگذارد پیروزی به دنبالش خواهد آمد و ما وقتی پیروزیم که واقعاً عاشق باشیم ‌ برای همین باید یاد بگیریم که چگونه این بچه های پاک را عاشق بار بیاوریم. با چه وسایلی و چه برنامه‌ای.اگر یک بچه بسیجی بیاید اینجا و راه را نشناسد مطمئناً به جای عاشق شدن عاشق شیطان میشود ‌. ادامه دارد ... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
✍ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ : در طول زندگی مشترکمان یک روز نشد خنده از لب‌های همسر دلسوزم کنار برود، همیشه در بدترین شرایط زندگی و در هر زمان لبش پر از خنده و چهر‌ه‌اش نورانی بود. جز در یک صورت غم و غصه را در چهره‌اش می‌دیدم و آن این بود که هرگاه پای رهبر عزیزمان می‌نشست و نگرانی را در چشم‌های ایشان می‌دید نگران می‌شد به حدی که اشک از گوشه چشمانش سرازیز می‌شد. 🌹🌷🌹🌷🌹 🌷 🌺🌷🌷🌺 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🏷🕊 🌹شهید_حاج_ابراهیم_همت 〖 می خواهید عاشق شما باشد:😍 قدم👣 بر می داریم برای رضای خدا قلم ✍می زنیم برای رضای خدا حرف🗣می زنیم برای رضای خدا می جنگیم⚔ برای رضای خدا اینجوری چه 💪 چه بشیم، پیروزیم👌 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
ابوذر در مجلسی که احساس می‌کرد احتمال گناه وجود دارد شرکت نمی‌کرد. مثلاً به خانه‌ای که در آن ماهواره بود نمی‌رفت. یا غالباً به عروسی‌ها نمی‌رفت و فامیل هم فهمیده بودند که نباید به او کارت دعوت به عروسی بدهند! یا در مجلسی که غیبت می‌شد، به فراخور شرایط طرف صحبت‌کننده، سعی می‌کرد موضوع بحث را عوض کند یا رک و راست درخواست می‌کرد غیبت را کنار بگذارند. خانه برادرم کنار مسجد جامع صحرارود است.خادم مسجد می‌گفت «ابوذر خیلی وقت‌ها نیمه شب‌ها برای راز و نیاز و نمازش به مسجد می‌رفت و برای اینکه من از این رفت و آمدها ناراحت و معذب نشوم، درخواست کرده بود کلیدی یدکی به او بدهم. به شرطی پذیرفتم که هدیه‌ای به من بدهد. او هم انگشترش را به من داد.» این خادم مسجد هنوز انگشتر برادرم را به عنوان یادگاری از یک شهید در دست دارد. ✍به روایت برادرشهید 🌷 🌷🌹🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
🌟 | 🔻 اگر تعلقات خود را زیر پا گذاشتیم ، می توانیم مانند شهدا به این مملکت خدمت کنیم و اگر با تعلقات شخصی و فردی بخواهیم خدمت کنیم ، این خدمت به جایی نخواهد رسید.... 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
رفــــقا دستــــــ مــــــا را هــــم بگیریــــد؛ ڪــــه پاهایــــمان بدجــــور گیــــر استــــــ در گِلِ ایــــن دنیاے دستــــــــ و پــــا گــــیر... 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @shohadaye_shiraz
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شوخی حاج‌ قاسم‌ سلیمانی با راوی کتاب "حاج قاسم سلام" 🔺مجید سان‌کهن نویسنده کتاب "حاج قاسم سلام" در گفت‌و‌گو با تسنیم توضیحاتی درباره نگارش این کتاب داده است. 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹۱۲ فروردین از بزرگترین اعیاد مذهبی‌ و ملی ماست. 🇮🇷 ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره‌های قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست. 📅 امام خمینی(ره) | ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ ✊🏻به مناسبت روز جمهوری اسلامی ایران ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
💢💢💢💢💢 مــیهمانی لاله های زهرایی* 💐💐💐 🌷🌷🌷 همراه قرائت زیارت پرفیــض عاشـــورا 💢💢💢💢 کربلایی محمود زاهدی ◀️ : *ســـاعت ۱۸ پنجشنــبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰* ⭕⭕⭕⭕⭕ ﺩاﺭاﻟﺮﺣــﻤﻪ ﺷﻴــﺮاﺯ *قطعـــه شهــدای گمــنام* 🌷🌷 مراسم با رعایت پروتکل های بهداشتی و در برگزار می گردد 🌷🌷 *هیئـــت شهـــدای گمـــنام شیــراز* ⬆️⬆️⬆️⬆️ *مبلغ مجلس شهدا باشید*
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * فرمانده عزیز! ابتدا باید خودت را بسازی و تربیت کنی، بعد را خدا را به این بسیجی صفرکیلومتر نشان بدهی. ادامه دارد ...اگر این بسیجی ها در محیط مناسبی رشد کنند چرا بهشتی نشوند!؟چرا فردا امام نشوند.اگر از ۱۵ سالگی گناه نکرد سختی‌ها را تحمل کرد و متقی بود خوب باید امام بشود و اگر اینها امام نشوند چه کسی باید بشود؟! پای راستش را روی پای چپش انداخت. بند پوتین هایش بسته بود و نبود. کف پای راستش به زمین نمیرسید و در هوا بی هیچ رعشه یا تکانی خشک مانده بود.میکروفون را به آن دست داد و لحنش عوض شد سرش پایین بود هر از گاهی گوشه چشم چپش با زاویه های مشخص سه تا چین می خورد و باز صاف می شد. «این چهارچوب ها را کنار بگذاریم که حتماً باید فلان باشد، حتماً باید این طور باشد. بهتر از انسانها به اندازه ظرفیتشان و توانشان استفاده کنیم ‌.بسیجی مانند یک معدن است معدنی که همه جور ماده و نیرو در دل آن وجود دارد. استاد دانشگاه،مسئول مملکت،مدیر مدرسه،معلم،دانش آموز،کارگر و خلاصه همه قشری، بیایید آنها را دقیق بشناسیم و به کارشان بگیریم و تامین شان کنیم. جنگ بین بسیجی ها می‌چرخانند ‌.اینها به فطرت خود رسیده اند به ذات پاکی که منتهی می‌شود به خدا و در آن به جز خوبی و صفا و صمیمیت هیچ‌چیز راه ندارد. خوب زیاد حرف زدم. دیگر صحبت چندانی ندارم.تنها این که همگی بیاین به این نسل جوان بیاندیشیم و تربیت کنیم نسل جوانی که آینده این مملکت است و امید تمام دلسوزان کشور. *این صحبت ها عینا از نوار ویدیویی مصاحبه شهید اقتباس شده است* ادامه دارد.... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
سال 61 به عنوان شهردار کازرون انتخاب شد، شهرداری که در زمان خودش در سطح استان فارس نمونه بود 🔴نور شهادت را در چهره اش می دیدم، با اینکه او در گردان های رزمی نبود و شهادت ایشان دور از انتظار بود. روزی پرسیدم: «ممکنه شما هم شهید شوی؟» جدی گفت: « مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است. باید آن قدر در راه خدا فعالیت داشته باشی که مورد رضای خدا قرار بگیری» 🔷روز اول عید بود که عازم جبهه شد. باز هم می خواست مرا با چهار بچه قد و نیم قد تنها بگذارد. برای اینکه منصرفش کنم گفتم: «این بار اگر بروی من از توان نگهداری فرزندان شما بر نمی آیم!» خندید و گفت: «شما همسر خوب و فداکاری هستید از عهده همه چیز بر می آیید!تا ده روز دیگر بر می گردم. دقیقاً روز دهم عید بود که مجروح شد و او را به شیراز آوردند. تمام بدنش با گاز های شمیایی تاول، تاول شده بود. شب سیزده عید بود که خبر شهادتش همه شهر را عزادار کرد. 🌷🌹🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
*شهریور ۹۳،شب ولادت حضرت معصومه بود که برای اولین بار برای نماز  به مسجد جامع شهرمان رفتم. مادر و خواهر شهید من رو دیدند و بعدش از من اجازه خواستگاری خواستند .در نهایت بعد از چند جلسه خواستگاری به عقد هم در امدیم.* اولین جایی که بعد عقد رفتیم گلزار شهدای امامزاده عبدالله مزار عموی شهیدش بود.گفتم: من توی زندگی با شما دنبال عاقبت بخیری هستم وامیدوارم خوشبخت ترین ادما باشیم و عشق ما از یک عشق زمینی فراتر است و ان شاءالله به عشق آسمانی برسد. ✅.بعد ازدواج گفت: چند سال پیش،تو رو توی خواب دیدم که لباس سبز تنت بود وبهم گفتن همسر آیندت این خانم هست. 💞اون روزی که من رفته بودم مسجد جامع و برای اولین بار ایشان و مادرش من را دیدند، زیر چادر مانتو سبز تنم بود.* یداله ترمیمی 🌷🌹🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ