#شهید مدافع حرم
حمید سیاهکالی مرادی:
"وصیتنامه ی من برای نسل های جوان
حال و آینده کافی است
من مینویسم تا هر آن که
میخواند یا میشنود بداند
شرمنده ام از این که یک جان
بیشتر ندارم تا در راه
امام عصر و نائب بر حقش
حضرت آقا فدا کنم"
#سالروزولادت
🌷🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ای_شهیـد
دستـی بـر آر ،
نفْس ما را هم تخریب کن
تا معبرِ آسمـــان
به روی مـا هـم باز شود . . .
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
هدایت شده از سربندهای گمشده
#دعای_ماه_رمضان
🔰 دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
🌹 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🔸 اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ علی کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقی وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.
🔸 خدایا، مرا در این ماه از آلودگی ها و ناپاکی ها پاکیزه ام کن و بر شدنی های مورد تقدیرت شکیبایم گردان و به پرهیزگاری و هم نشینی با نیکان توفیقم ده، به یاری ات ای روشنی چشم مستمندان.
#بهار_قرآن
#مهدوی_ارفع
╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش می زد.
بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...
ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺵ ﻋﻼﻗﻪ ﺩاﺷﺖ
ﻭﻟﻲ اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪ ﺩﻝ اﺯ ﺩﻓﺎﻉ اﺯ ﺣﺮﻳﻢ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ ع ﺑﻜﺸﺪ ....
اﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺵ ﺭﺳﻴﺪ و ﻓﺪاﻱ ﺑﻲ ﺑﻲ ﺷﺪ ....
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊﺣﺮﻡ
#شهید_علیرضا_قلی_پور🌷
#ایام_ولادت🎊
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
🌺🌹🌺
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_حاج_منصور_خادم_صادق*
* #نویسنده_بابک_طیبی*
* #کتاب_پایی_از_این_دست_تماشا*
* #قسمت_پنجاه_و_پنجم*
حالا دیگر نمیتوانست صبح ها یا عصرها، همین یک ساعتی که از ساعت شش صبح که در قبرستان بقیع را باز می گذارند،نیاید و بر قبر های ساده و غریب امام حسن، امام محمد باقر، امام سجاد و امام صادق ننگرد و برگشتنا سیری نگرید. و چه لذتی که نداشت گریه در آن هوا. نه مرثیه ای بود برای عزیزی از دست رفته که با گذشت روزها و سردی خاک خاموش شود،که گریه ای بود برخویش و ستایشی سترگ بر آن ها.
_با اجازتون من یه چرتی بزنم.
_بخواب بابا جون بخواب! شب تا صبح که خواب نداری.
به کمر دراز کشید و پای راست را انداخت روی پای چپ و درپچاپچ آقای کلاهی با پدر، چشم هایش روی هم آمد. ساعد راست را گذاشت روی دو چشم. سبکی دل از فوران دردهای انباشته...رخوتی دلخواه می دوید در رگهایش و حتم، در رویای پیش از خواب، پیش رویش بود شیراز با تمام دلبستگی هایش.
لابلای جرقههای سرخ و سفیدی که اول خواب می آیند و محو می شوند، به فکر افتاد نامه ای که به محض رسیدن به مدینه برای خانه نوشته بود رسیده یا نه. لحظه ای طرح دستخط ریزش را دید و بعد شادی بچهها را. دیشب هم که مثل همه شب ها ساعت های یازده شب به وقت ایران، به خانه زنگ زده بود، بچه ها خمیازه کشان تا آن وقت شب بیدار بودند برای حرف زدن با پدر و گفته بودند نامه هنوز نرسیده.. بابا کی میای؟! اونجا مثل اینجا هوا گرمه؟! نه اون دوتا خوبن، فقط محمد بهونه میگیره!
...سایه های مدینه به سر حد کشیدگی میرسیدند که سراپا نشست و چشم مالید.
_لا اله الا الله... حسابی هم خواب رفتیم ها.
_نه بمیرم بسته زبان اصلا نخوابیدی ..وقت کردی یه کم بخواب!
بر دیوار اتاق، تصویر سیاه و سفید نوجوانی حضرت رسول، مات دیده میشد. چند بار چشم فشرد و آنی خوب نگریست. و چشم چرخاند طرف پدر.
_میگم آدم مدینه جلو باشه خیلی خوبه ها. هشت روز خودشو آماده میکنه برای مکه. ولی مدینه عقبی هم چیز دیگه است. آروم آروم آدم از محیط دور میشه نه یک دفعه ای.
شب را با شعاع های نور چراغ ها و چلچراغ های حرم گذراند و تا دم دمای سپیده به سجده رفت و رکوع و بیرون آمد و به ستونهای سنگی با نگاره های پیچ در پیچ شان تکیه داد و فکر کرد و فکر. اما فردا روز و دو روز دیگر باقی مانده از مدینه را به محل جنگ احزاب رفت و محل جنگ احد و مزار حضرت حمزه و مسجد قبا. یک شب مانده به حرکت به مکه، گوشه دنجی از جمعیت گیر آورد، زانوها را جمع کرد و ستون دست ها و دست ها را ستون سر و نم نم گوش داد به زمزمه دعای کمیل روضه خوان کاروان ایرانیان.
«مدینه شهر پیغمبر..... الحقیر المسکین المستکین... یارب یارب...»
باروبندیل که می بست سایه ساختمان های بلند مدینه کشیده تر شده بودند. در خارج شدن از اتاق،بی اختیار نگاهش چرخید به نوجوانی حضرت رسول و از لبخند روی لبانش،لبانش کش آمد.
اتوبوس ها به راه افتادند تا مسجد شجره یک فرسخی مدینه. دیواره های مسجد با سوسوی چراغ هایش به چشم می خورد. غروب بود که با دیگران لباس احرام پوشید،همه یک دست سفید سفید.
نماز که خواندند،در تاریکنای شب به راه زدند «لبیک لبیک» گاه سری روی شانه کناری می افتاد و گاه زمزمه ای دسته جمعی در می گرفت. از همین زمزمه های رایج بعد از انقلاب بین بچه ها یا چیز دیگری به زبان عربی، و باز خاموش می شد و کم کم چند سر،خم می شد بر شانه بغلی یا بالای صندلی.
اتوبوس همچنان شب را می شکافت تا سر وقت مقرر،صبح همراه اولین اشعه های آفتاب به مکه برسد.
ادامه دارد....
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"قصهی رزمندگانِ جانباز"
یک خانمِ رزمندۀ جانباز موجی دیدم؛ گفتم: وقتی همسرت میریزه بهم، چیکارش میکنی؟ گفتم: کتکت هم میزنه؟! گفت: ببین! بزار منو بزنه، ولی خودشُ نزنه...
#حسین_یکتا
#عشق_بازی
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#سیره_شهدا
📌یه شب رفتیم توی خانه هایی که #خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ #دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث #پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون #پتو و ملحفه توی #سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...
📌علیرضا آماده شد بریم #عملیات... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد . علیرضا گفت: من فقط بادام می خورم، می خوام وقتی #دشمن حمله کرد، کم نیارم...
#شهید علیرضا قلی پور
#شهدای_فارس
#سالروزولادت
👇👇
ﺑﻪ ﻛﺎﻧﺎﻝ گلزار شهدا وارد شوید
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
33.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔻 نماهنگ| کسی که آمریکا را به زانو در آورد.
▫️سخنان رهبر معظم انقلاب را در مقابل هجمه #ناجوانمردانه_ای که دیروز علیه حاج قاسم ایجاد شد، با تمام ظرفیت در فضای مجازی منتشر نمایید.
#نشر_حداکثری
#سرداردلها
🌷🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔴هزار دیپلمات فدای یک مرد میدان
✍️اگر نبود #مردمیدان ، #دیپلمات ها الان یا اسیر گرگ ها بودند با #شریک آنها....
#دلتنگ_حاج_قاسم
#سرداردلها
#مرد_ميدان
🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد
لبخنـدت،آتش به جانـم می زند...
آری ،
میخندی به آمال و آرزوهای دنیایی ام!
و می گویی:
دنیا محل مانـدن نیست ...
بگذریـم .....
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
هدایت شده از سربندهای گمشده
#دعای_ماه_رمضان
🔰 دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
🌹 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🔸 اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.
🔸 خدایا، مرا در این ماه بر لغزش ها مؤاخذه مکن و از خطاها و افتادن در گناهان من در گذر و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان.
#بهار_قرآن
#بهار_دلها
#مهدوی_ارفع
╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝