eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شهید مدافع حرم رسول پورمراد: خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین (ع) سیدالشهدا قسم؛ مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان (عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهرمند ساز و مرا عزیز گردان. 🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 توصیه مهم مقام معظم رهبری به دعای فرج در شب قدر : ⬇️⬇️⬇️ «امیدواریم خدای متعال ما را به آنچه رضای او و نصرت او در آن هست موفّق بدارد و ان‌شاء‌الله بتوانیم این راه را برویم و خداوند ما را از دعای ولیّ عصر (ارواحنا فداه) و رضایت آن بزرگوار برخوردار کند. ⬅️ این شبها دعا برای تعجیل مهم است، دعا برای وجود مبارک امام زمان (سلام‌ الله علیه و عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه) است؛ ⬅️آن بزرگوار هم شما را دعا خواهند کرد؛ وقتی شما دعا میکنید ایشان را، ایشان هم شما را دعا میکنند و دعای آن بزرگوار دعای مستجابی است؛ 🔰 ان‌شاء‌الله خداوند ما را از دعای آن بزرگوار برخوردار کند و ارواح طیّبه‌ی شهدای بزرگوار و روح مطهّر امام بزرگوارمان که حقّاً جای ایشان خالی است، از ما راضی و شاد کند. » ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب شبِ آغاز سفر و هجرته! رفقا ابدیت در پیشه... سفر دور و دراز و خطرناکی در پیش داریم... باید از زیر قرآن رد بشیم، که سفرمون به سلامت باشه... مثل اون رزمنده‌هایی که شب عملیات از زیر قرآن رد میشدن و راه هزارساله رو یه شبه می‌رفتن! «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ» 🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ای شهـدا از چشمانـتان ، از امتداد نگاه روشن‌تان ، می‌توان یافت ، مسیر شهادت را .. 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
هدایت شده از سربندهای گمشده
🌙دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان خدایا برایم دراین روز به سوی خشنودی هایت راهنمایی قراربده ودرآن راهی برای سلطه شیطان برمن قرارمده وبهشت رامنزل وآسایشگاه من قراربده ای برآورنده حاجتهای جویندگان ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
🌷دست در پنجره های حرم حضرت اباعبدالله علیه السلام فرزندی خواستم تا غلام ایشان باشد. غلامحسین روز میلاد حضرت امیرالمؤمنین(ع) به دﻧﻴﺎ آمد و روز شهادت حضرت علی (ع) همان طور که خودش می خواست با بدنی پاره پاره به شهادت رسید. ﺭاﻭﻱ : ﻣﺎﺩﺭﺷﻬﻴﺪ 🌷🌷 : بارپرودگارا از تو مي خواهم هر زمان که صلاح دانستي شهيد شوم . ضمن اين که به تمام مقربانت قسمت مي دهم که مرگ در رختخواب را نصيبم نکني و اگر شهادت را نصيبم گرداني بدنم تکه تکه شود که در صحرا محشر شرمنده نباشم . 🌷🍃🌷🍃 (حمید)عارف 👇 :( 13 رجب) مصادف با میلاد امام علی(ع) : عملیات رمضان، ( 21 رمضان) مطابق با امام ﻋﻠﻲ ع http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* ** ** ** ** یادت می‌آید باید جایی می رفته. سید حمید که از راه می رسد منصرف می شود . _سلام حاجی! خیلی ممنون... راضی تو چطوری دایی؟!... نه ای آبنباتو دیگه مال مرضیه ن... دیروز همه آب نباتا رو تو خوردی دایی جون! به سیدحمید یکی دو ساعت سفارش بچه ها و مادرشان را می کند. _...خلاصه حواست بهشون باشه ..کمی ،کسری... مادر خانمش سیبی را نصف می‌کند به دندان که می‌کشد لحن شوخی دارد. _هو..مگه سفر قندهار میخوای بری ننه جون!؟ یه ماموریت یه هفته‌ای که دیگه ایقد سفارش نمی خواد . شمو خیالت جم باشه. من خودم حواسم بهشون هست. صحیح و سالم میدم تحویلتون. زیر سایه دلگیر دیوارهای عصر جمعه، دم در، توی کوچه، آقای فلاح زاده و تقوایی و مسلم اشکنانی توی تویوتا استیشن سفیدرنگ منتظرند. کف حیاط کیفش را زمین گذاشته. _دیوونم کردینا...سوهان قم هم میارم ..باشه بابا جون... خیلی خوب...  برای دختر خوبم هم یه روسری گل منگلی قشنگ میخرم. به خداحافظی و بوسه بچه ها خم شده ، قامت راست می کند. آهی می‌کشد سر که بالا می آورد خطوطی به چهره می‌آیند و چشم می چرخاند . _خب اجازه ما رو میدین حاج خانم؟! _خدا پشت و پناهتون. _حواستون به بچه ها باشه دیگه‌. بعد خدا سپردمشون دست شمو... اذیت مامان نکنین ها، خب...هوو...هی بوق بوق...نمیزارن آدم یه خداحافظی بکنه. ریز خندی به لب دارد .سرش به شانه چپ متمایل می شود. درست مثل محمدمهدی که بال چادر مادر را گرفته و غمگنانه چشم در چشم او دارد. پیش می‌رود. زانوی پای سالم را به زمین می زند. شانه های پسرک را محکم می فشارد.بینی را ببینی او می چسباند و به شادی سر می لرزاند. _قربون پسر بشم! سر را کمی عقب می برد. صورتش جمع می شود و می پرسد از همین سوال های بی جوابی که برای دلداری کودکان است . _چیه مردو؟! همه جوری میخوای مرد خونه باشی؟ ها!! ای پدر صلواتی! دست های استخوانی پسرک از بال چادر مادر جدا می‌شود و سفت حلقه می زند دور گردن پدر . یکباره و غیر منتظره. لب های سرخ و ظریفش ، سه بار میان ریش های زبر و بور باز و بسته می شود. چند زلال می‌افتد در انبوه ریش های بلند. چشم پدر و پیشانی او بسته می شود و بعد باز. _بابایی منم می خوام بیام. مادر دستش را می کشد و چشم غره می رود. _بازم لوس شدی مهدی؟ و تند لحنش وا می گردد. _عذاب بابا نده مامان جون! الانه برمیگرده. کیف را از حیاط برمی دارد. سینی قرآن و قند بر فراز دست های طاهره خانم است . از زیرش رد می‌شود و بر می‌گردد و باز، رد می شود . می چرخد. سینی پایین تر می آید. خم می شود و قرآن را می بوسد. قندی در دهان می گذارد و لیوان را تا ته سر می‌کشد. تکان تکان می دهد و چند قطره ته مانده کف حیاط می چکد . _پس چی چی بریزم پشت سرت؟! _آخی..از بس تشنم بود...بسم الله...خدایا به امیدتو ...برید کنار.. برید کنار دیگه.. باشه عزیزم حتما... ماشین که راه می‌افتد ، لابد زن لیوان خالی را بر می گرداند و تکان تکان می دهد انگار نداند چه کند. لحظاتی بدون حضور دردانه هایش، لیوان در دستش می خشکد، خشکش می زند و به آخرین اشعه‌های زردفام آفتاب، تابیده بر سطح آب حوض خیره می شود. آب پاشی کف کاشی های نقش دار حیاط، جارو کشیدن روی شیارهایشان که هنوز آب دارد، پهن کردن زیلو های قدیمی، اگر باشد یکی دو ظرف میوه، دلتنگی همیشگی و بی بهانه عصرهای جمعه را در طراوت خنکای نسیم، به فراموشی می سپارد. ولی حتم، او متوجه حضور بچه ها که می شود، بوسه ای بر گونه شان می کارد، دستشان را می‌گیرد و به چیزی مشغول شان می کند و خود، زاویه اتاق نشستن و ثانیه‌ای فکر کردن به هجران چند روزه عزیزش را به خنکای نسیم حیاط ترجیح می‌دهد . _شرمنده حسابی معطل شدین. مگه این بچه ها میزارن...ببخشید من جلو نشستم ها... ای چرا ایقدر صدا میده؟...خدا آخر و عاقبمون خیر کنه با این ماشین. در رد شدن از دروازه قرآن و طاووس گلی وسط میدان ، باور سفر زنده می شود . قرص تر می نشینند . ادامه دارد.... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ویژه سالروز شهادت حضرت علی 📹 ببینید | سپهبد قاسم سلیمانی: این امامی است که ما الان لباس عزا پوشیدیم در عزای او و خودمان را منتسب به او میدانیم! 🏴شهادت امیرالمومنین علی ع تسلیت باد🏴 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌙 شهیدی که شب بیست و یکم ماه رمضان شهید شد ... 🌷دو شب قبل شهادتش یعنی شب نوزدهم به رفیقش میگه میای امشب با هم بشیم؟ 🌷رفیقش میگه نه بهتره شب بیست و یکم شهید بشیم ... 🌷شب شهادت امیرالمؤمنین مهدی یاغی لحظه ی افطار قبل از اینکه روزه اش رو باز کنه به دیدار معبودش شتاقت ... 🍃🌸🍃 🌷شادی روح شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷روز امیرالمومنین(ع) به آمد. او را برای نام گذاری بردیم پیش ایت الله حق شناس... آقا اذان و اقامه در گوشش گفت و بعد قرآن باز کرد و گفت: نامش را بگذارید محمود! پسر آقا بعد ها می گفت:وقتی از منزل خارج شدید آقا گفت: «این پسر پدرش را عاقبت به خیر می کند و باعث خیر دنیا و آخرت ایشان می شود.» از آقا علت را پرسیدیم... 🤔 فرمودند:« محمود به معنای پسندیده و اخلاق نیکوست و مورد پسند خداست مطمئناً این پسر روزی به 🌹 می رسد.» ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺗﻮ ﻭاﻟﻔﺠﺮ 8 ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻴﺪ... روز امیرالمؤمنین(ع) با پیکری غرقه به خون به خاک سپرده شد!🌷 هدیه به شهید محمود وحید نیا 🌷🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💕💞 هـر انسـانے، لبخنـدے از خداونـد است... سلام بر تو ای شــهیــد ڪہ زیبـــاتـرین لبخــند خـدایــے 🥀🕊️🥀🕊️🥀🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🔆يه روز بودم بياد دنبالم از زمان قرارى كه با هم داشتيم گذشت نگران بهش زنگ زدم گفتم: " عبدالله كجايى⁉️ "گفت:" نزديكم "ازش آدرس خواستم كه كجاست. گفت:" اول خيابون شما هستم. "صداى يه زن رو پشت گوشى شنيدم كه داشت مي‌كرد. گفتم: " عبدالله چيكار دارى ميكنى؟😐 " 🔆حرف رو عوض كرد. گفت:" الان ميام. "🚶‍♂بهش اصرار كردم چيزى نگفت. از اونجايى كه دلسوز 💓بود حدس زدم به دو نفرى كه غالباً سر خيابون تَكَدي‌گرى ميكنن داره كمك ميكنه. گفتم:" نه عبدالله لزومى نداره بهشون چيزى بدى. "ولى كار از كار گذشته بود داداشمون حدود يك ميليون ونیم بهشون پول داده بود. خيلى خوش قلب بود و مزد دل گندگيش رو از خدا گرفت.❤️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb