eitaa logo
گمنام چون مصطفی🇵🇸
631 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
38 فایل
حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمود:مصطفی عزیزماست @Lilium64 👈👈مدیر کپی آزاد با ذکر صلوات هدیه به شهدای گمنام و حضرت زهرا(سلام الله علیها) لینک ناشناس جهت نظرات،پیشنهاد https://harfeto.timefriend.net/16538503816686
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 دکتر او را دید و گفت : اگر گریه کند،😭😭😭😭 برای او خوب است. حالتش بر می گردد. به مصطفی گفتم : وَخی بریم اصفهان چند روزی بمون تا حالت بهتر بشه. رفتم سر وسایل مصطفی. با خودم گفتم: لباس هایش را برای شستشو ببریم. با تعجب دیدم لباس های مصطفی همگی گچی هستند! از آقای میثمی پرسیدم : چرا لباس های👕 مصطفی اینطوریه؟! جلو آمد و نگاه کرد. بعد از کمی مکث گفت : مصطفی روزهای آخر هفته به کارخانه گچ می رود! در اطراف قم. در آن جا کار می‌کند! کیسه ی گچ پر می‌کند. آقای میثمی ادامه داد : فکر می‌کردیم به دلیل کمی شهریه کار می کند. اما بعد از تحقیق به حقیقت مطلب رسیدم... ادامه دارد... @gomnam_chon_mostafa
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 آقای میثمی ادامه داد : یکی از طلبه ها ازدواج کرده. شهریه ی حوزه کفاف زندگی او را نمی داد. برای همین مدتی مصطفی شهریه خود را به او می داد. بعد هم با همان دوست روزهای پنجشنبه و جمعه به کارخانه گچ می رفتند و کار می کردند. عجیب بود. مصطفی بیشتر درآمدش را به دوستش می داد! آن هم مخفیانه. مثلاً، پول را به آقای قدوسی می داد و می گفت : به عنوان شهریه بدهید به فلانی! صحبت آقای میثمی که تمام شد یاد دوران نوجوانی مصطفی افتادم... ادامه دارد... @gomnam_chon_mostafa
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 او قبلا هم کار می کرد. مصطفی به خوبی می دانست که روایات دینی ما بیکاری را برای جوان نمی پسندد... در ایامی که در اصفهان طلبه بود در کارگاه جوراب بافی کار می کرد. می خواست محتاج خانواده نباشد. اخلاص مصطفی از همان ایام زبانزد بود. او از همان مبلغ ناچیز، به دیگران کمک می کرد. مصطفی به خوبی می دانست که امام صادق علیه السلام فرموده اند : سعی در بر آوردن حاجات مسلمانان از ۷۰ بار طواف دور خانه خدا بالاتر است و باعث در امان بودن در قیامت می‌شود. بالاخره آن روز پس از کمی تلاش و صحبت، حال مصطفی تغییر کرد. شروع کرد به گریه، بعد هم گفت : می‌خواهم بروم جمکران! خودش را آماده کرد من می‌ترسیدم یک وقت در راه حالش بد شود. اما دیدم نه، حال منقلبی پیدا کرده. از لحاظ جسمی هم مشکلی ندارد. لذا مخالفت نکردم. مصطفی آهسته و آرام راه افتاد سمت جمکران... 👇👇👇👇👇👇 @gomnam_chon_mostafa
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 دکتر او را دید و گفت : اگر گریه کند،😭😭😭😭 برای او خوب است. حالتش بر می گردد. به مصطفی گفتم : وَخی بریم اصفهان چند روزی بمون تا حالت بهتر بشه. رفتم سر وسایل مصطفی. با خودم گفتم: لباس هایش را برای شستشو ببریم. با تعجب دیدم لباس های مصطفی همگی گچی هستند! از آقای میثمی پرسیدم : چرا لباس های👕 مصطفی اینطوریه؟! جلو آمد و نگاه کرد. بعد از کمی مکث گفت : مصطفی روزهای آخر هفته به کارخانه گچ می رود! در اطراف قم. در آن جا کار می‌کند! کیسه ی گچ پر می‌کند. آقای میثمی ادامه داد : فکر می‌کردیم به دلیل کمی شهریه کار می کند. اما بعد از تحقیق به حقیقت مطلب رسیدم... ادامه دارد... @gomnam_chon_mostafa
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 آقای میثمی ادامه داد : یکی از طلبه ها ازدواج کرده. شهریه ی حوزه کفاف زندگی او را نمی داد. برای همین مدتی مصطفی شهریه خود را به او می داد. بعد هم با همان دوست روزهای پنجشنبه و جمعه به کارخانه گچ می رفتند و کار می کردند. عجیب بود. مصطفی بیشتر درآمدش را به دوستش می داد! آن هم مخفیانه. مثلاً، پول را به آقای قدوسی می داد و می گفت : به عنوان شهریه بدهید به فلانی! صحبت آقای میثمی که تمام شد یاد دوران نوجوانی مصطفی افتادم... ادامه دارد... @gomnam_chon_mostafa
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 دکتر او را دید و گفت : اگر گریه کند،😭😭😭😭 برای او خوب است. حالتش بر می گردد. به مصطفی گفتم : وَخی بریم اصفهان چند روزی بمون تا حالت بهتر بشه. رفتم سر وسایل مصطفی. با خودم گفتم: لباس هایش را برای شستشو ببریم. با تعجب دیدم لباس های مصطفی همگی گچی هستند! از آقای میثمی پرسیدم : چرا لباس های👕 مصطفی اینطوریه؟! جلو آمد و نگاه کرد. بعد از کمی مکث گفت : مصطفی روزهای آخر هفته به کارخانه گچ می رود! در اطراف قم. در آن جا کار می‌کند! کیسه ی گچ پر می‌کند. آقای میثمی ادامه داد : فکر می‌کردیم به دلیل کمی شهریه کار می کند. اما بعد از تحقیق به حقیقت مطلب رسیدم... ادامه دارد... @gomnam_chon_mostafa