گمنام چون مصطفی🇵🇸
#عاشقانه✏️ ادامه ... این عبارات، زاییده ی قلم #سرداری بود که مرد اول عبادت و دعا بود. #رزمنده ای
#اجازه💌
از آرزو های قلبی من بود! اینکه بتوانم برای #آقامصطفی کاری انجام دهم😊 احساس میکردم حق مطلب درباره ی این سردار بزرگ ادا نشده😞
#آقامصطفی سرداری بود که ایمان و عمل را در وجودش آمیخت و این دو را باهم به بسیجیان میآموخت. او فرماندهی بود که قبل از جهاد اصغر به جهاد اکبر مشغول شد و مانند او بسیار اندک بودند🙂
بسیاری از فرماندهان، پیروزی های سال های اول جنگ را مدیون رشادت ها و مدیریت او میدانند؛ اما چرا فرماندهی که #پنجلشکر را در #عملیاترمضان هدایت میکرده، دلاوری که بسیاری از پیروزی های جنگ مدیون رشادت اوست باید انقدر غریب باشد؟؟😔
با اینکه دو کتاب در خصوص خاطرات ایشان منتشر شد، اما احساس میکردم مطالب آن ها بسیار محدود است😕 وقتی برای یک فرمانده #دفاعمقدس بیش از سی عنوان کتاب منتشر میشود، برنامه ی تلوزیونی در سالگرد او پخش میشود و.... پس چرا #آقامصطفی این قدر غریب است؟؟؟😓💔
این صحبت ها را به برادر ایشان گفتم؛ او که خودش زمانی فرمانده یکی از گردان های لشکر بود، ایشان هم حرف های مرا تایید کرد.
بعد هم با همان لحن آرام و متین ادامه داد : " #مصطفی عاشق گمنامی بود. حتی از اینکه به عنوان یک فرمانده مطرح شود بیزار بود!! فرماندهی را فقط به عنوان ادای تکلیف میدانست! " 💛
بعد هم حرف هایی زد که نشان میداد دل ایشان هم از بی مهری به #آقامصطفی گرفته است.😞
بعد از این صحبت ها گفتم : آمده ام از شما اجازه بگیرم! اگر اجازه بدهید برای این شهید کاری انجام بدهم😊 کتابی تالیف بشود که بیشتر خاطرات شهید در آن گردآوری شده باشد📖
#حاجعلی آقا نگاهی به من کرد، بعد از چند لحظه سکوت گفت : چرا از من! برو از خود شهید اجازه بگیر، هروقت اجازه گرفتی ماهم در خدمتیم!😇
وقتی از منزل #شهیدردانیپور خارج شدم، احساس کردم آن ها علاقه ای به این کار ندارند! نمیخواهند کتابی تهیه شود؛ شاید هم تجربه های قبلی جالب نبوده و یا ... 😕
با اینکه من خیلی علاقه مند به این کار بودم، اما دلسرد شدم. من حتی نام " مصطفی " را برای عنوان کتاب در ذهنم انتخاب کردم! اما به کسی حرفی نزدم و برگشتم تهران🚶🏻♂ درحالی که بعد از این ماجرا فکر نوشتن این کتاب را از ذهنم خارج کردم...
ادامه دارد ...
#شهیدمصطفیردانیپور
#رفیقشهیدم❤️
#مسابقه
#گمنامچونمصطفی
@gomnam_chon_mostafa