eitaa logo
رواقِ دل
126 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
233 ویدیو
27 فایل
| به نام‌ِخالقِ‌بامعࢪفت | - رواقِ دل ؟! رواق حرف هایِ دلے🫀✍️🏻 از عمقِ صحنُ رواقِ قلبِ یک دلدادھ🦋 - نذرِحضرتِ دلدار (منتقـم‌ زھــࢪا‌ۜ) ✨️ • درمسیرِ حُبّ🩺 •خادم الرضا؛ مکتب نشیـنِ خمینی ویاران 🪽ختمِ کلامِ دوست داشتن؛برای خدا بمان،قوی وباایمان...
مشاهده در ایتا
دانلود
رواقِ دل
کسی که محبت امام حسین علیه السلام را درک کرده باشد،چیزی غیر از تداوم و زیاد شدن محبتِ آقا حسین را نخ
امشب بهانه ایست برای عاشقی دوباره ؛ امشب یک دقیقه بیشتر قلبم به یادت می‌تپد ♥️✨️ 🍉🌸یلداتون مبارک، انشاءالله همیشه دلتون شاد ولبتون خندون باشه ...
رواقِ دل
این متن کوتاه رو مطالعه کنید؛ امشب که شب جمعه هست خوبه که دعای کمیل، به علاوه شصت و دومین سوره مبار
هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین قلبت تهی زِ شور و صفا شد بگو حسین... نام حسین نسخه درمان دردهاست دردت اگر به ذکر دوا شد، بگو حسین...
رواقِ دل
با این دل گداخته که نمیتوان بر جگر حسین مرهم گذاشت اکنون صاحب عزا تویی... چگونه به تسلای حسین برخیزی؟ نیازی نیست زینب این را هم حسین خوب میفهمد! وقتی پیکر پاره پاره علی اکبر به نزدیکی خیمه ها میرسد و وقتی تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون میاندازی وقتی به پهنای صورت اشک میریزی و روی به ناخن می‌خراشی وقتی تا رسیدن به پیکر علی چندبار زمین میخوری و بر میخیزی وقتی خودت را به روی پیکر علی اکبر می‌اندازی حسین فریاد میزند: که زینب را دریابید... حسینی که خود قامتش در این عزا شکسته است و پشتش دو تا شده است حسینی که غم عالم بر دلش نشسته است و جهان پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است، حسینی که خود بر بلندترین نقطهٔ عزا ایستاده است ،فقط نگران حال توست و به دیگران نهیب میزند که زینب را دریابید هم الان است که قالب تهی کند و کبوتر جان از قفس تنش بگریزد . . . 💔 📖 | صفحاتی از کتابِ آفتاب‌در‌حجاب 🖤 🌦
رواقِ دل
با چشمِ دل بخوانید ... حدود ساعت ۱۳ ؛ ۳۰نفر از اصحاب امام (ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعدازآن ساعت
*احتیاط ( رودهایِ غم به دریچه های قلبتان جاری و دریایِ اشک ساحلِ نگاهتان را بی تاب می‌کند..! ) نقل هست که سیدالشهدا هم گرسنه بود!هم تشنه بود! اما با این حال زدبه دلِ سپاهِ دشمن ...هر از چند گاهی می اومد به بلندی و رجزی میخواندکه به اهلِ‌خیمه پیام برساندکه هنوز من زنده‌ام! تا دلِ بی قرارشان،قرار یابد... اما هی زخم رویِ زخم میخوردو خونِ زیادی ازش میرفت، هِی بالایِ زین به طرفین متمایل میشدکه به زمین بیفته اما ذوالجناح (اسب باوفای امام)خودش رو به طرفین میکشید و حضرت رو رویِ زین نگه میداشت ..آنقدر به او زخم زدند که سیدالشهدا از بالایِ زین با صورت به زمین خورد..🪽 از همون لحظه‌ای که افتاد تا سه ساعت به او زخم میزدند و به این شکل شهادتش طول کشید..اون لحظات ملعونی سنگی انداخت و به پیشانیِ مبارک اصابت کرد و خون جاری شد. سیدالشهدا پایینِ پیراهنشون رو دردست گرفتن و به بالا کشیدن که خونِ پیشانیشون رو پاک کنن که جلویِ دیدشون رو نگیره ،تا به مبارزه ادامه بدند.در همین لحظه، حرمله نامرد تیرِ سه‌شعبه ای به مقصد سینه سیدالشهدا رها کرد ،میدونید دیگه اون ملعون تیرش خطا نمی‌رفت و بازهم زخم اما این بار دردناک تر..! تیرِسه‌شعبه حرمله ملعون اینطور بودکه هر شاخش، یه لبه‌ای داشت که به سمتِ مخالف برمیگرده و وقتی وارد بدن بشه، گیر میکنه و قلاب میشه! نمیتونی اون رو از بدن خارج کنی چون گوشتِ تن رو حرکت میده و نوکِ پیکانِ تیرها رو با سَمِ گران قیمتی مسموم کرده بود.به همین خاطر بود که حسینِ فاطمه (س) نتونست تیر رو از همون سینه خارج کنه چون تیر قلاب شده بود، تیر رو از پشتِ خودش خارج کرد.. مقتل میگه یَجری کَالمیزاب! خون مثلِ ناودون که بارون ازش میریزه ، همونطور از پیکرِ سیدالشهدا جاری شد، خواست تیر رو از جلو خارج کنه، نشد که نشد و نوکِ پیکان گیر کرده بود! به ناچار سیدالشهدا با فشارِ دستانِ مبارکش، مسیرِ تیر رو ادامه داد و از پشتِ بدنش، اون تیر رو خارج کرد.. در همین وقت یه ملعون با نیزه حمله ور شد و شانه‌یِ چپِ سیدالشهدا رو موردِ اصابت قرار داد، چند لحظه بعد کسی دیگه ای با نیزه به پهلویِ راستِ او ضربه وارد کرد.. ۱۸ نفر یک به یک نفر؛ به سیدالشهدا حمله میکردن و آقا از شدتِ جراحت با سرِ زانو خودش رو به گودالی رسوند که شد گودالِ قتلگاه؛ گودال قتلگاهِ روضه های ما..!شَبث بن رِبعی و سَنان بن اَنَس واردِ گودال شدند و نتونستن سر رو بِبُرند.. هی از همدیگه می پرسیدن حسین کارش تموم شده یا نه؟!نقل شده با نوکِ نیزه به بدنِ آقا نیش میزدن تا ببینن حسینِ فاطمه (س) جان داده یا نه..! یکی گفت الان میفهمیم حسین جان داره یا نه! اومد نزدیکِ پیکرِ سیدالشهدا و فریاد زد حسین کارش تموم شده! به سمتِ خیمه هایِ او حمله ببرید.. سیدالشهدا به سلاحش تکیه کرد و نیمه جان قرار گرفت و فرمود من هنوز زنده‌ام که سمتِ خیمه ها حمله کنین..! یک به یک جمع شدند و اینقدر زخم زدند که شد قتلِ صبر، در جایِ دیگه نوشتن قتلِ سَخیف!قتلِ سخیف یعنی هم زخم میزدن و هم بی ادبی به او میکردن..💔 امام رضا فرمودن: شمر جلو اومد و با لگد بدنِ سیدالشهدا رو برگردوند نشست رویِ سینه آقا و سیدالشهدا رویِ سینه مبارکش، یه سنگینی رو احساس کرد. بعد رو به شمر فرمود: پاشو برو ،اگه همین الانم بری، من شفاعتت رو میکنم! شمر اعتنانکرد ونرفت .. خب از پسر فاطمه جز این انتظار نمیره ..! فاطمه ای که درِ خونش برای همه باز بود و دستایِ مهربونش دستگیر هر سائلی ..! معلوم بود ازاول که پاره تَنَش رو به شمر بگوید؛بااینکه در بدن من یک جای سالم نمانده،با اینکه به اولاد نبی جسارت کردید، اما اگر بری من میبخشم و شفاعتم شامل حالت میشه ..! دو بار در عاشورا وسطِ حرف زدن کسی شهید شد و خونی ریخته شد. اولی حضرت علی‌اصغر بود که سیدالشهدا داشتن حرف میزدن که ناگاه تیر به گلو اصابت کرد. و دومی خودِ سیدالشهدا بود.. حضرت داشتن حرف میزدن و وسطِ حرفشون شمر از پسِ گردن و قَفا، با خَنجَرِ هندیِ کُندی که داشت، دوازده ضربه وارد کرد... هلال میگه: لحظاتِ آخر شهادت حسینِ فاطمه (س) رفتم براش آب بیارم. رفتم با پشت و گودیِ سپرم برایِ سیدالشهدا آب آوردم..شمر گفت کجا میری هلال! گفتم رفتم برایِ حسین کمی آب آوردم! شمر عباش رو کنار داد ودیدم که سرِ آقا رو به دست داشت، به من گفت نروهلال چون خودم از خون سیرابش کردم..! بعد دیدم که داره میلرزه ! گفتم: شمر تو که حسین رو کُشتی و کار از کار گذشته! دیگه چرا داری میلرزی!؟گفت: کارِ حسین رو تموم کردم! ولی با هر ضربه ای که زدم صدایِ زنانه ای رو میشنیدم که میگفت: پسرم...🩶 [یا صاحب الزمان مرا ببخش،که اینگونه نوشتم و یادآوری شد و شما با چشمان اشک آلودتان خواندید...من به قربانِ قلبِ اندوهگین تان🌦 ] 🏴
هدایت شده از رواقِ دل
میدونید عزیزی هستندکه به طبیب اهلبیت شهرت دارند !؟ و امروز سالروز شهادت ایشونِ :) این بانو ؛ سیده شریفه خاتون، نازدانه آقا امام حسن هستند ... بعد شهادت آقا امام حسن ،سرپرستی خانوم شریفه سادات به عموشون، آقا امام حسین واگذار میشه و ایشون هم در کربلا حضور داشتند .بعد از اتمام واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن بسیاری از یاران امام حسین، اسرا از کربلا به کوفه برده شدند. از اونجایی که این بانو طاقت تحمل رنج هایی جدیدی رو نداشتند، نتونستند کوفه رو به مقصد شام به همراه اسرا طی کنند 💔 و در 30 کیلومتری کربلا در شهر حله در میان نخلستان ها به شهادت رسیدند. ایشون به طبیب اهل بیت شهرت دارند چون هیچ دردمندی نبوده که به ایشون مراجعه کرده باشه و به واسطه ایشون ،روی زخم قلبش مرهم گذاشته نشده باشه... اگر مشکلی داشتید که آنقدر بزرگ وحل نشدنی بود ،اگر دردی داشتید که اطباء جوابتون کردند ومرهمی براش سراغ نداشتند ،برید سراغ خانوم سیده خاتون بنت امام حسن که ایشون مثل پدربزرگوارشون کریمن🦋 پیشنهاد میکنم اگر عازم کربلا هستید ،به زیارت ایشون هم برید... بر اساس روایاتی که نقل شده، مردم عراق این عقیده رو دارند که هر شخصی به دیدار این بانو بره، دست خالی برنمیگرده ✨
رواقِ دل
برایِ ♡ ...
جز مدحِ حسین‌دردِ‌ مرا‌ کِی‌دوا بوَد! درمان‌کننده‌ترزِ‌همه‌نسخه‌ها،حسین ...
رواقِ دل
با این دل گداخته که نمیتوان بر جگر حسین مرهم گذاشت اکنون صاحب عزا تویی... چگونه به تسلای حسین برخیز
آنگاه که فرزندان فاطمه متولد میشدند او به احترام همسرش علی(ع) مسئولیت نامگذاری را به ایشان می سپرد .امیرمومنان نیز کسی نبود که در این مهم، بر رسول خدا پیشی گیرد . پس از نامگذاری ،فاطمه به کمک پدر برای فرزندانش گوسفندی عقیقه می کرد و یک ران حیوان را به همراه یک دینار به قابله می بخشید. گفته اند : دختِ پیامبر؛ فاطمه (سلام‌الله‌علیها) پس از تولد فرزندش حسین بیمار شد،آن چنان که شیرش خشک شد.. آیا این به خاطر کسالتی جسمانی بود یا به سبب اندوهِ ولادت حسینش،که مادرمیدانست اوذبیح عطشان کربلاست ..! ❤️‍🩹 طبق برخی منابع ؛ حسینِ فاطمه (س) نه از مادر شیر نوشید و نه از هیچ دایه ای ... 📖 | کتاب اماه 🩶
رواقِ دل
ای مجنونِ پا برهنه که نامت زائر است این تاول است در کفِ پا یا جواهر است! راهی شدی به سمتِ رسیدن به اصل خویش دور از نگاه شهر که فکرِ ظواهر است... میگفت : اسمِ جدیدم را دوست دارم ؛زائر .. و درد هایش را ... [ ساخت یه ترکیب برایِ تسکین درد زوار ]
رواقِ دل
برای التیامِ دردها، طبیبی حاذق تراز چشمانِ تو پیدا نمیشود ...🩺 [ 🌸مبارکِ اطبایِ شهید ]