eitaa logo
حرم مطهر شهدای گمنام شهرستان شاهرود
2.4هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.7هزار ویدیو
100 فایل
تنها کانال رسمی حرم مطهر شهدای گمنام در ایتا ارتباط با ادمین 👇 @gomnamshahrood313 اینستاگرام 👇 gomnamshahrood.ir" rel="nofollow" target="_blank">https://instagram.com/gomnamshahrood.ir سایت 👇 gomnamshahrood.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شناخت، عقیده، حرکت ❇️ هر شناختى عقيده ‏اى را به دنبال مى ‏كشد و عقيده ‏ها و عشق ‏ها حركت و كوشش را سبز مى ‏كنند. ❇️ هنگامى كه انسان عظمت خود را شناخت، به كم قانع نمى ‏شود و حتى به بهشت دلخوش نمى ‏گردد، كه: «رضوان من اللَّه اكبر». ❇️ هنگامى كه وسعت هستى را شناخت و دورى راه را شناخت، در تنگناى يك مرحله نمى ‏ماند و آرام پيش نمى ‏رود. ❇️ هنگامى كه دنيا را يك راه ديد، در آن نمى ‏ايستد و هنگامى كه آن را كلاس ديد، از آن درس مى ‏گيرد و هنگامى كه آن را كوره ديد، از دردهايش عقده نمى ‏آورد. ❇️ هنگامى كه كارش را شناخت، بى ‏كار نمى ‏نشيند. ❇️ هنگامى كه جهتش را شناخت ديگر كند نمى ‏رود و درنگ نمى ‏كند؛ چون در كاروانِ متحركِ هستى، ركود و درنگ، كمتر از عقب گرد نيست و عقب گرد جز تنهايى نيست و تنهايى در راه و در كوير هستى جز هلاكت نيست. ❇️ بر پايه ‏ى اين شناخت ‏ها و اين عقيده ‏ها بارهاى سنگين تكليف قرار مى ‏گيرد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۷۹ 🆔 @gomnamshahrood
آن‏جا كه رشته‏ ى ولايت گسسته شود، هر كدام براى شكستن ديگرى كافى هستيم و نياز به دشمن خارج نيست... 🔳 آن‏چه در برابر كفر و فتنه و فساد آن، نيرومند مى‏ ايستد، ايمانى است كه به قدرت تبديل شده و به محبت و ولايت و به سرپرستى و ولايت گره خورده است. مادام كه ايمان به ولايت مبدل نشود، نيروى جلوگير و مصلح نخواهد بود. 🔳 اگر ما چهار نفر هر كدام از ليوان خودش دفاع و حفاظت كند، پس هر ليوان يك محافظ بيشتر نخواهد داشت؛ اما اگر هركس از همه ‏ى ليوان‏ ها حفاظت نمايد، پس هر ليوان چهار محافظ خواهد داشت و هر خانه و هر فرزند و هر خانواده محافظ هاى زيادترى خواهند داشت. و همين باعث قدرت تو و ترس دشمن و نگه‏دارى از مصالح عمومى و كلى خواهد بود. 🔳 آن‏جا كه رشته‏ ى ولايت گسسته شود، هر كدام براى شكستن ديگرى كافى هستيم و نياز به دشمن خارج نيست و آن‏جا كه اين رشته مستحكم گردد و هر كس پاسدار حريم و حرمت تمامى همراهان باشد؛ ناچار هجوم و تجاوز و تعارضى نخواهد بود؛ كه اهل كفر به خاطر منافع درگير مى‏شوند. و با فقدان منافع، و با ابهام منافع درگيرى آغاز نمى‏ شود و بر مصالح هجومى نمى ‏رود. اصل نصرت، از اين ريشه‏ ها تغذيه مى‏ كند و اصل ولايت تا اين حد گسترده است. 🔳 پس آن‏جايى كه از تو كمك بخواهند و از تو دعوت كنند و حفاظت از مصالح و دفع فتنه را طالب باشند، نمى ‏توانى كوتاهى كنى و نمى‏ توانى چشم و گوش ببندى. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۴۱ 🆔 @gomnamshahrood
اسير عروسک ها 🔲 آزادى از اسارت ‏ها با شناخت عظمت انسان و شناخت وسعت هستى و شناخت ‏هاى ديگر بدست مى آيد. من كه تا ديروز اسير توپ‏ها و عروسك ‏هايم بودم امروز از آن‏ها بيزارم؛ چون به وسعتى رسيده ‏ام و چون عظمت خودم را يافته ‏ام و بزرگى خودم را شناخته ‏ام. 🔲 براى ميزان و سنجش، نيروى عقل هست؛ و براى اطمينان بيشتر مى ‏توان با ميزان‏هاى ديگر مشاوره كرد و از فكر و عقل، از ارزيابى و سنجش آن‏ها بهره ‏مند شد. 🔲 در هنگام مشورت نبايد اسير برداشت‏ها و حرف‏ها بود، بايد ملاك‏ها را بدست آورد و بايد از اطلاعات و آگاهى ‏هاى ديگران بهره ‏مند شد و آن‏ها را سنجيد و سپس انتخاب كرد.مشورت، چشم خود را كور كردن نيست، بلكه از چراغ ‏هاى ديگر بهره گرفتن است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۰ 🆔 @gomnamshahrood
🔰 خورشید در خاک نشسته ▪️مى‏توانيم صداى حزن آلود على (ع) را از مدينه‏ى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مى‏گويد: «اما حزنى فسرمد و اما ليلى فمسهد»؛" اندوه من همیشگی شد و شب من به بیداری می گذرد." ▪️ راستى اين فاطمه (س) در كجا ايستاده كه على (ع) اين گونه از او مى‏گويد؟ ▪️ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مى‏آورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشسته‏اى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مى‏كشد؟ ▪️من از فرزندان فاطمه (س)، از آن كهكشان‏هاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانه‏ى مبارك، حرفى نمى‏زنم. من فقط از فاطمه (س) مى‏پرسم! ▪️راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشم‏ها و دل‏هاى ما نشسته است و راه‏ها را نشانه مى‏زند؟ ▪️ اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته است؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۴ 🆔 @gomnamshahrood
🔰آزادی از آزادی 🔹 عرفانى كه زاينده ‏ى تنوع طلبى و وابسته به دوره ‏هاى بحران و دردها و رنج ‏هاست، عرفانى است كه دستاويز قدرت ‏ها مى ‏شود و نردبان دزد. 🔹اين عرفان خود قتلگاه استعدادهاى عظيم انسان است؛ چون انسان را در خويش نگه مى ‏دارد و به اين گونه بالش را مى ‏بندد. كشش انسان مهاجرِ از بيرون و محبوس در خويش، تنها به عشق و آزادى نيست، بل به عشقى است سازنده و آزاديى است، حتى از خود آزادى. 🔹اين عشق و آزادى و اين ايمان و زهد، مى ‏شود همان توحيد، كه توحيد يكتا پرستى است. پرستش، عشق است و يكتايى، زهد و آزادى از غير حق. با اين تحليل، رابطه ‏ى عرفان و مذهب و يا به تعبير ديگر تصوف و عرفان مذهبى، روشن شد. 🔹اين مذهب است كه انسان را پس از آزادى، به آزادى از آزادى مى ‏رساند و به او شكل مى ‏دهد. و اين شكل دادن مسخ انسان نيست، كه‏ انتخاب اوست. و اين شكل تحميل نيست كه تعليم است 📚  | ص ۱۰۹ 🆔 @gomnamshahrood
راه بازسازی جامعه 🔹تربيت ‏هاى تلقينى و تقليدى و تحميلى و سنتى ارزش نخواهند داشت، حتى ضد ارزش هستند و عامل نفى انسان و آخر سر هم‏ باعث عصيان و طغيان او. 🔹اين درست نيست كه ديده ‏هاى خود را نقالى كنيم و از عشق خود حرف بزنيم و يا ديگران را بغل كنيم و يا بر يقين خود پافشارى كنيم و سوگند بخوريم؛ چون يقين هر كس در درون اوست، به ديگران نمى ‏رسد. 🔹مگر هنگامى كه نشان بدهيم كه چگونه و از كجا به اين يقين رسيده ‏ايم و به اين روش دست يافته ‏ايم و با چه كليدها و ملاك‏هايى حركت كرده‏ ايم. 🔹هنگامى كه مى ‏خواهيم فردى را بسازيم و يا جامعه ‏اى را باز سازى كنيم، ناچاريم كه در اعماق بكاويم و ريشه‏ ها را بيدار نماييم. استاد صفایی حائری 📚  | ص ۴۰ 🆔 @gomnamshahrood
ما به جای آن که رنگ خدا را گرفته باشیم، به خدا رنگ زده‌ايم... 🔸️افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ‏ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده ‏ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ‏ايم. 🔸️ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ‏ايم. چگونه مى ‏خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارت ‏ها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ‏ايم؟ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران مى ‏گوييم؟! 🔸️نمى ‏توان بار رسالت الله را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم. پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد. اين است كه معلم قبل از هر چيز بايد حُر شود و به آزادى برسد؛ آزادى از خويش، آزادى از غير و حتى آزادى از آزادى. و در اين مرحله است كه به عبوديت مى ‏رسد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۳ 🆔 @gomnamshahrood
از جبر به آزادی 🔸انسان همراه اين جبرها هست. و تنها با درگيرى و هماهنگ شدن همين جبرهاست كه به آزادى مى ‏رسد. 🔸آن‏ها كه انسان را محكوم محيط و تاريخ و وراثت و تربيت و غريزه ‏ى قدرت و غريزه ‏ى جنسى مى ‏دانند و كار او را تا حد رفلكس ‏هاى شرطى پايين مى ‏آورند، اين‏ها حق دارند و درست مى ‏گويند، اما اشتباهشان اين است كه انسان را فقط از يك بعد و با يك جبر ديده ‏اند، در حالى كه انسان همراه اين جبرها به آزادى مى ‏رسد. 🔸انسان اگر از يك پا و از يك جبر برخوردار بود، مجبور بود و محكوم بود. اما در گير و دار اين همه جبر و همراه اين همه پا، وضع او عوض مى ‏شود. 🔸فكر- هر چه مادى هم توضيحش بدهيم- از ادراكات حسى نتيجه ‏گيرى مى‏كند و با تجريد و تعميم به شناخت ‏هاى تازه ‏تر و وسايل و ابزار جديدى دست مى ‏يابد. سوخت جديد، مركب جديد و خانه ‏ى جديد را كشف مى‏كند. اين كار فكر، يك جبر، يك عمل حتمى است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۵۹ 🆔 @gomnamshahrood
🔰انقلاب و انتقال در بينش اسلامى، رسولان تاريخ، براى شروع انقلاب خويش، از انسان و دگرگون كردن او مايه مى ‏گرفتند؛ چون مادام كه انسان دگرگون نشده بود، هر دگرگونى ديگر، گرفتار همان فسادهايى مى ‏شد كه از آن فرار كرده بود. شما با توجه به جمله‏ اى كه امام امير المؤمنين (ع) در نهج البلاغه و درباره‏ ى كار رسولان آورده و با مقايسه‏ى آن با آيه‏اى كه كار انقلابى‏ هاى تاريخ را تشريح مى‏ كند، مى‏ توانيد تفاوت انقلاب اسلامى را با ساير انقلاب‏ها بشناسيد و متوجه شويد كه زيربناها در كجا هستند و از كجا بايد حركت انقلابى آغاز گردد. رسول پيش از آن كه روابط توليد را زير و رو كند انسان مولد را زير و رو مى‏ نمايد تا خودش را ببيند و با اين بينش، ديگر در چاله‏ ها محبوس نشود و در دست طاغوت‏ ها، مقهور نگردد؛ چون در اين بينش تا ستمكش نباشد، ستمگر نيست. در اين بينش، انسان آزاد است؛ چون از تركيب جبرها برخوردار شده و اين انسان آزاد است كه با دست خودش زنجيرى مى‏ شود و با پاى خودش به اسارت مى‏ رود. اين انسان است كه با آزادى، خودش را مى‏ فروشد. عذر نياور كه مجبور بودم، كشته مى‏ شدم، زندان مى‏ شدم، كه اين عذرها پسنديده نيست! تو اين زندگى اسارت بار را بر آن مرگ آزاد ترجيح داده بودى. تو خودت اين را انتخاب كرده بودى، وگرنه او چه مى‏توانست بكند، جز كشتن تو و به بند كشيدن تو؟! تو از ترس بند دشمن خودت را با دست خود به بند كشيدى و خودت را پيش از اعدام او، در خويش زنده به گور كردى. در اين بينش، انقلاب با درك ارزش شروع مى‏ شود و با دگرگون شدن ارزش‏ ها و نقش‏ ها، روابط دگرگون مى‏ شود و ديگر انتقال سرمايه‏ ها نيست كه كارگشاست؛ بلكه انتقال آدم‏ ها از جايگاه‏ هاى خويش و از زنجيرهاى خويش مى‏ تواند راهگشا باشد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۷۲ 🆔 @gomnamshahrood
🔰 حجاب و پاکیِ دل 🔍مسأله اين نيست كه من پاكم، مسأله اين است كه اگر كسى با عمل من گنديد، ناچار گند او به من هم سرايت مى ‏كند، كه من در جامعه ‏ى مرتبط زندگى مى ‏كنم. 🔍 مسأله اين است كه من از محدوده ‏ى حصارها و ديوارهاى من و خودم گذشته ‏ام و در من تمام خلق گنجانده شده و عشق آنها در دل من هم نشسته است. 🔍مادرهايى كه داروهاى سمى را از دسترس بچه ‏هاى فضول دور نگه مى ‏دارند، از همين عشق سرشار شده ‏اند و اين است كه بريز و بپاش نمى ‏كنند. 🔍اين عشق و آن ارتباط و پيوستگى، اين دو عامل مانع اين است كه تو به گنديدگى و آلودگى ديگران بى ‏اعتنا باشى؛ كه در هستى نظام يافته و در جامعه ‏ى مرتبط نمى ‏توان ولنگار و بى ‏تفاوت بود. 🔍 پاكى دل، ناچار پاكى عمل را به دنبال خواهد آورد، كه درخت زنده بار خواهد داد و دل پاك، عمل پاك خواهد آورد. 🔍اما كنجكاوى ‏ها، هنگامى از درون با شناخت‏ها و بينش ‏ها، ارضاء شده باشد، آنوقت نبايد از بيرون، تحريك ‏ها در ميان باشند و سنگ ‏ها مانع حركت شوند. 🔍 آنچه كنجكاوى را تحريك مى ‏كند، همان به خويش خواندن ‏هاست،چه در حجاب و چه بدون حجاب! 🔍كنجكاوى هنگامى بيشتر خواهد بود كه، جلوى استعدادها را گرفته باشند، اما اگر رهبرى كرده باشند و جهت داده باشند، ديگر مسأله ‏اى نيست. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۴۲ 🆔 @gomnamshahrood
📜 اگر بمانی می گندی! ▫️تويى كه هستى خود را در رفتن ديده‌ اى، اگر بمانى مى‌ گندى. اگر كُند بروى ضربه مى‌ خورى. ▫️اگر سرعت بردارى بايد حساب لغزش‌ها را بكنى، كه مؤمن نه تنها آگاه به زمان، بلكه امام زمان خويش است. ▫️كسى كه اين شتاب را دارد و با اين سرعت كار مى‌ كند، جلودار و پيشرو است و لغزش‌ هايش بايد كنترل شود كه در سرعت نور يك دهم ثانيه انحراف، سى هزار كيلومتر انحراف است. ▫️در مراحل اوليه، كسى كه مشروب مى‌ خورد و نماز هم نمى‌ خواند، مى‌ توان او را تحمل كرد؛ چون تو مى‌ خواهى ريشه‌ ها را در او فراهم كنى، زمينه‌ ها را فراهم كنى. ▫️امّا وقتى ريشه‌ ها پا گرفتند، چوب‌ هاى خشك، يكى يكى سبز مى‌ شود. ▫️اينجاست كه بايد حالت‌ هاى روحى او، ذهن و تخيل او قضاوت‌ هاى او، گمان‌ ها و سوء ظن‌ هاى او، كنترل شوند، كه اينها باعث افت وجودى و انحطاط او مى‌ شوند؛ چون شتاب برداشته و سرعت گرفته است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۰۴ 🌸حرم مطهر شهدای گمنام شهرستان شاهرود🌸 🆔 @gomnamshahrood
📜 از خودم، به تو پناه آورده ام! ▫️آن‏جا كه آدم به سنگ تبديل مى‌شود و به جماد و نبات و حيوان دل مى‌بندد، آن‌جا كه طلاها و ياقوت‌ها او را جذب مى‌كنند، او در اين تبديل به اين آتش رسيده است و بايد از اين آتش بترسد و از اين آتش خودش را برهاند، كه كافرهاى چشم پوش، ناچار خودشان را مى‌سوزانند و خودشان هيزم سوختنشان رابه دوش مى‌گيرند. ▫️و همين است كه تو در زيارت امام على بن موسى‌الرضا مى‌خوانى: «اللّهُمَّ الَيْكَ صَمَدْتُ مِنْ ارْضى‏ وَ قَطَعْتُ الْبِلادَ رَجاءَ رَحْمَتِكَ»؛ خداى من! من فقط به سوى تو از سرزمينم بريدم. به خاطر رحمت تو، شهرها را پشت سر گذاشتم. ▫️«فلا تُخَيِّبْنى‏ وَ لاتَرُدَّنى‏ بِغَيْرِ قَضاءِ حَوائِجى. و ارْحَمْ تَقَلُّبى عَلى‏ قَبْرِ ابْنِ اخى‏ رَسُولِكَ»؛ پس تو نا اميدم مكن و بدون درخواست‌هايم بازم مگردان و به اين همه رفت و آمد من بر سر خاك فرزند على و محمد رحم كن. ▫️ و اين‏جاست كه با امام مى‌گويى: «اتَيْتُكَ يا مَوْلاىَ زائِراً وافِداً عائِذاً مِمّا جَنَيْتُ عَلى‏ نَفْسى‏ وَ احْتَطَبْتُ عَلى‏ ظَهْرى‏ ...»؛ اى سرپرست من! من به سوى تو آمد‌ه‌ام، هم براى ديدار و هم براى مهمانى و هم براى پناه. ▫️ پناه نه از دشمن و نه از بيگانه، پناه از جنايت خودم كه بر خودم روا داشتم و پناه‏ از اين هيزم‌هايى كه بر پشتم نگاه داشته‌ام كه من «حَمّالَةُ الْحَطَبِ» خويشم و براى سوختن خودم اينها را به دوش كشيده‌ام. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۵ 🆔 @gomnamshahrood