دل کنده
در انتظار غروبی یخ زده
پشت نگاه غرق حسرت
دنبال فصلی نیامده ام
تا گذر دهم این نخوانده ها را
دروغ می گوید، این زمانه ی فریب
از این گذشتن که سهمم شد
دور تر از تمام بودنم
از این ازدحام کم
و من، هنوز در میان این نگاه ها
غرق می شوم
و اشک می ریزم
تا شاید امیدی فردایی را برایم تداعی کند
آری من به آغوش جاده، بغلی بدهکارم
تا مرا جدا کند از این سیر زحمت
از این سهم نفس نفس زدن!
رنج این هوس رسیدن در من زیادی می کند
باید بشکنم این تابوت مقبول بودن را
باید بسوزانم این آتش بی تاب شده را
تا خدایم را به این من داغ دیده؛
هدیه دهم . . .
#گمشده #دل_کنده
https://eitaa.com/gomshode_sher