فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #اینستاگرام
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد سیدالشهدا(ع) یاد میکنند.🌹❤️
بیاد #شهید_ابراهیم_هادی
شادی روحش صلوات 🌺
صفحه اینستاگرام شهید ابراهیم هادی:
Instagram.com/Ebrahimhadi_ir
💠 @gonabad20ir
💠 @gonabad20ir
•••••••••••••••••••••••••••••••
✨﷽✨
🔅امروز سالروز زميني شدن توست …
راستي از آسمان چه خبر!؟
🟢 مسابقات شروع شد. ابراهیم همه را یکی یکی از پیشرو برمی داشت. با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمه نهایی رسید. کشتی ها را یا ضربه می کرد یا با امتیاز بالا می برد. در فینال و در حالی که همه پیروزی هادی را پیش بینی می کردند، او کشتی را واگذار کرد و نایب قهرمان شد. یکی از دوستان ابراهیم هادی خاطره آن روز را این طور نقل کرده است: «پس از پایان مسابقه رقیب ابراهیم در فینال سراغم آمد و بی مقدمه گفت آقا عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل از مسابقه به آقا ابرام گفتم شک ندارم از شما می خورم، اما هوای ما رو داشته باش، مادر و برادرام بالای سالن نشستند. کاری کن ما خیلی ضایع نشیم. بعد ادامه داد: رفیقتون سنگ تموم گذاشت. نمی دونی مادرم چقدر خوشحاله. بعد هم گریه اش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کردم. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم.» مانده بودم که چه بگویم. کمی سکوت و به چهره اش نگاه کردم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده است. بعد گفتم: «رفیق جون، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین و سختی کشیدن این کار رو نمی کردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه...» یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم. یاد لبخندهای آن پیرزن و خوشحالی آن جوان. یک دفعه گریه ام گرفت. عجب آدمیه این ابراهیم!
💠 #شهید_ابراهیم_هادی، شهیدی که باید او را از نو شناخت؛
🔴 یکم اردیبهشت ماه سال ١٣٣۶ در خانواده «هادی» در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان در تهران فرزندی به دنیا می آید که نامش را «ابراهیم» می گذارند. ابراهیم از شعله های آتش بسیاری می گذرد و بیست و دوم بهمن ماه ١٣۶١ برای همیشه در فکه می ماند.
🟡 آخر آذرماه بود. با ابراهیم برگشتیم تهران. در عین خستگی خیلی خوشحال بود.
می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست.
من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خود دعا می کنی که گمنام باشی!؟
منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت.
🔵 ابراهیم هادی در عملیات والفجر مقدماتی به مدت ۵ روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد، اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید.
💠 #شهید_ابراهیم_هادی را باید از کسانی شنید که شنیده ها را دیدهاند.
📍#شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
منابع:
🔺برشی از کتاب سلام بر ابراهیم
🔺دفتر خاطرات ناب «ابراهیم هادی»
پایگاه رسمی اطلاع رسانی دکتر هادی محمدپور نماینده منتخب مردم شریف شهرستان های گناباد و بجستان در دوازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی
❇️ به صدای مردم گناباد(گناباد٢٠) بپیوندید👇
https://t.me/+VGmYXSUiNZs4OTdk
🆔
🔰در #ایتا همراه ما باشید 👇
https://eitaa.com/gonabad20ir
@gonabad20ir