بنا نیست از " ابو علی کلاه لته پاچوبه "حرف بزنم. نمیخواهم بروم دل و رودهی تاریخ را در بیاورم تا بفهمیم که این مرد از هرات سفالگری را به ده " مند " گناباد آورد یا کس دیگری. خُب حیف آدم میآید که نگوید اینجا سفالگری پنجهزار سال عمرش است. یا از این بگذرد که از سه چهار قرن پیش مندی وجود داشته است که ظرفهای سفالش از قدح و لیوان آبخوری تا کشکسابش کار مردم منطقه را راه انداخته است. اینها را میشود با یک جستجوی ساده اینترنتی درآورد. بحث چیز دیگری است. از این قرار که در یک صبحِ بیحوصله میروی بیرون که کوزهای سبز رنگ بخری تا جای گلدان از آن استفاده کنی و سر از کارگاههای سفال مند در میآوری. آنجا سوای خاموشی یا ناخاموشی کوزهها، هنرمند را میبینی مشغول آفرینش. آفرینش هنر _ابزاری که با همهی سادگی، با واسطه چیز سومی به نام " هنر " هنرمند را موجودیت میدهد و گویی با او یکی میشود. دستانی را میبینی که ابژهی گِل را با یاریِ داناییهایِ مانده از همافزایی" نور " و اندیشه "ی اجدادمان، متکثرانه با نقشهای ماهی و خورشید و پروانه و گل و مرغ و کلی نقش معناو ریشهدار دیگر، رنگ و لعاب میدهند. میبینی که بیآلایش و ساکت،چیزهایی در حال ساختهشدناند که نامگذاریشان از میان ابزار و اثر هنری ناب کار دشواری است. دستسازهایی که گویا در هزاره سوم در مسابقهی دلربایی، از مشابهان مدرنشان در حال پیشی گرفتن هستند. و بعد دست میرود روی گوشی و دوربینش و اینها میشود حاصل آن. انجام وظیفهای کوچک روبرویِ زیبایی و هنر در قالب کسب و کار ...
#سفال #سفال_گری #مند #گناباد #هنر
#عکسنوشت #مجتبی_تجلی
#گناباد٢٠- صدای مردم گناباد
👇👇👇
💠 @gonabad20ir
sedayegonabad.ir