یادداشتی بر " به ترس هایم سلام می کنم " نوشتهی دکتر مجتبی تجلی
این مجموعه شامل شش داستان کوتاه است.
همه می دانیم که قرار نیست یک اثر هنری چیزی بگوید، بلکه قرار است چیزی را نشان دهد. بنابراین وظیفه منتقد و نویسنده به شکل هم زمان این است که از هم و از خودشان بپرسند هر یک از داستان ها چه چیز را می خواهد نشان مان دهد؟ آیا چیزی را که می خواست نشان بدهد را در داستان ها دیدیم؟ آیا داستان فضایی را ساخت که در آن زندگی کنیم؟
داستان اول سوق تاریک تقابل خوبی و بدی است و همان اول تکلیف خواننده را روشن می کند. راه من و تو یکی نیست، راهزنی و قتل و غارت کجایش به یاغی حکومت بودن و دادخواهی می خورد. داستان، تاریخی را می گوید که شخصیت ها هم زمان با هم نیستند. به نوعی بازی زمانی شکل گرفته است. یکی در گذشته و یکی در حال، اما نویسنده با چیره دستی روایت را باورپذیر کرده است.
یکی از ویژگی های این مجموعه داستان، نثر روان است. از آن جایی که نویسنده خود به نوعی درگیر افکار فلسفی است و بیشتر داستان ها بر مفهوم استوار است با این نگاه می توان گفت که مخاطب خاص را می طلبد و شاید فهم آن برای عام سخت باشد. اما با این حال نویسنده، خواننده را با خود همراه می کند.
از دیگر محاسن این مجموعه استفاده از زبان گنابادی است و همچنین اختصاص بخشی از عواید فروش آن به ترویج فرهنگ استفاده بهینه از آب قنوات.
اما در انتها آنچه از این مجموعه داستان بر می آید این است که نویسنده ی خراسانی این مجموعه داستان، با تفکری روشن و قلمی روان آتیه ای خوش را در جامعه ی ادبی ما خواهد داشت.
#به_ترس_هایم_سلام_میکنم
#مجتبی_تجلی
#عارفه_روئین
#گناباد٢٠- صدای مردم گناباد
👇👇👇
💠 @gonabad20ir
sedayegonabad.ir
🔸داستان «مثل بابات حرف بزن» نویسنده «#مجتبی_تجلی»
https://b2n.ir/609579
🔸داستان کوتاه " مثل بابات حرف بزن " در سایت کانون فرهنگی #چوک به آدرس بالا، اشتراکگذاری شده و برای خوانش در دسترس است.
🔹 این داستان با بنمایهی داستانیِ فیزیولوژیک، به اهمیت حفظ و احیا گویش عامه و واژگان، تمثیلها و اشارات ارزشمند " فولکلور " میپردازد.
#داستان #داستان_کوتاه #گویش_عامه #فولکلور #چوک #کانون_فرهنگی_چوک #مثل_بابات_حرف_بزن
#مجتبی_تجلی
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Page/1634/15/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA
داستان کوتاه « خواجه و پیکاسو » در روزنامه اعتماد ششم شهریور منتشر شد. داستان علاوه بر جنبه داستانیت آن دنبال اشارتی به هنر خوشنویسی و یکی از شخصیتهای کمتر شناخته شدهی ساحت آن است. « خواجه و پیکاسو » روایتی زیسته شده نیست. اما نام کاراکترها و مکانها را از واقعیتهایی برگرفتهام که در رونمایی و بازنمایی آثار و زندگیِ « خواجه اختیار منشی جنابذی » استاد و به کمال رساننده خط « تعلیق " سهمی ایفا کردهاند. خط تعلیق اولین خط کاملا ایرانی است و قبل از خواجه اختیار پرداخته شده بود. او که در دربار سلطان محمد خدابندهِ صفوی به کتابت مشغول بود از قابلیتهای رمزگذاری خط تعلیق برای انشا متون محرمانه و دیوانی سود میجست و آن را به گواهی تذکرهنویسان به اعلایش رسانید. نوشتارهایی که در آن زمان برای خواننده عام قابل دسترسی که هیچ، قابل خواندن و فهم نبود. با این کوتاه قصد آن را داشتهام که ذهنها به شناخت این هنرمند که آثار و مرقعاتش در موزههای مختلف فرانسه، بریتانیا، آمریکا و موزههای ایران به مثابه گنجی نگهداری میگردد کشیده شوند. استاد « حمیدرضا قلیچخانی » کتابی در مورد او و آثارش تالیف و به چاپ رسانده است که قابل دسترسی است. همچنین دو سال قبل در زادگاهش #گناباد _ به گواهی تاریخ هنر، استاد قلیچخانی و انجامههای خود خواجه اختیار _ کنگره ملی گرامیداشتش برپا شد. خود را دارای صلاحیت برای بیان ویژگی و تواناییهای خط تعلیق و شکسته تعلیق در هنر مدرن و از جمله گرافیک و طراحی نمیدانم و توضیح آن برای مخاطب را به صاحبان و اساتید این هنر وامیگذارم. بهر حال داستان اکنون در نسخه چاپی و سایت روزنامه اعتماد ( لینک بالا ) قابل خواندن است.
#خواجه_اختیار_منشی_جنابذی #ادبیات #داستان #داستان_کوتاه #اعتماد #روزنامه_اعتماد #گناباد #مجتبی_تجلی
#گناباد٢٠- صدای مردم گناباد
👇👇👇
💠 @gonabad20ir
sedayegonabad.ir
قسمت ما اینطور شده است. صحبت ازمحرمهایمان است. چند سالی است دهه محرم که میآید، جای رفتن تکیه و حسینیه، زیر این بیدق، کنار این عَلَم و کُتَل، هیئت سوگواریِ من برپاست. وقتی کسی به تکیهام نیاید ماتم میگیرم. نه برای خودم، برای آنهایی که هئیت عزایشان جایی دیگر سینه میزند؛ از آنها برایتان خواهم گفت. وقتی جوان و پیرهای سیاهپوش را که میبینم، آستین بالازده، آماده و آمده به انساندوستی، شور و شوق میگیردم. مال ما اینطور شده است؛ محرمها کنار بیدق انتقال خون. از خودم میپرسم چه از این بهتر؟! اینجا خون هست. شور هست. ماتم هم هست. اجر و قرب و ثواب و قبولیاش هم هر جور که نگاه میکنم تضمین است. این را از نگاه منتظر آن دخترک بیمار پشت پنجره مریضخانه میشود فهمید و از پیرمرد نحیف اتاق بالادستی یا روبرویش. و چه از این خوبتر! پایگاه انتقال خون شده است عبادتخانه من و همکارانم برای شوق و شوری انسانی در این روزها. با خودم میگویم این از همه خوشتر است؟! و همه اینها به لطفِ آدمهایِ مشتاق و انسانی است که بی منت میآیند و شادمانی و زندگیِ دل بیماران در رگهایشان راه میرود و نوحه میخواند و بیتابی میکند. ما واسطهگری میکنیم بین این شور و آن زندگی.
( امسال هم به لطف مردم شرمنده نیازمندان به خون و فرآورده های خونی نشدیم. ممنون از لطف همه آنها و شما که همراه مائید و میخوانید و نشر میدهید. و نکته آخر: " نیاز به خون همیشگی است. "
#اهدای_خون #اهدای_خون_اهدای_زندگی #پایگاه_انتقال_خون
#ماتم #شور #خون #محرم #مجتبی_تجلی
#گناباد٢٠- صدای مردم گناباد
👇👇👇
💠 @gonabad20ir
sedayegonabad.ir
http://radiokouk.radiostream321.com
http://radiokouk.radio12345.com
http://radiokouk.radiostream123.com
http://radiokouk.myl2mr.com
💠 @gonabad20ir
داستان کوتاه #خواجه_و_پیکاسو نوشته #مجتبی_تجلی با اجرای #رزیتا_بهزادی از فردا در #رادیو_کوک به مدت یکهفته با آدرسهای بالا و زمانهای قید شده قابل دسترسی است.
با هم گوش خواهیم داد.
( روی آدرس با رنگ آبی کلیک کنید. )
#Radio_kouk
💠 @gonabad20ir
« گناباد پیر تاریخ » نتیجه تحقیقات میدانی « دکتر عباس زمانی » در مورد آثار باستانی « گناباد » است. این نوشتهی ارزشمند به لطف برادرزاده فرهیختهی این محقق و مولف بزرگ، استاد « ناصر زمانی » به دستمان رسید. مرحوم دکتر عباس زمانی که دانشآموخته رشتهی باستانشناسی از دانشگاه سوربن فرانسه است در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ، باستانشناسی و هنرهای زیبا مشغول بود. تالیفات ارزشمند ایشان تا کنون بارها بازنشر شده است. افسوس که حادثهای جادهای در پنجاه و پنج سالگی و به سال هزار و سیصد پنجاه و دو ما را از ادامه دانشورزی او محروم نمود. کتاب مورد گفتگو در مورد آثار باستان گناباد است. آثار یادشده با مشاهده میدانی و استناد آنها بر دانستههای علمی و باستانشناسی و دلالتهای تطبیقی با شاهنامه فردوسی و سایر منابع معتبر تاریخی به گفتگو گذاشته شده است. چاپ اول کتاب در سال هفتاد و سه صورت گرفت و امسال با اضافاتی از « ناصر زمانی » در نشر مرندیز تجدید چاپ گردید. با آمدن این کتاب میتوانیم احساس مسرت کنیم که تا کنون، با آنکه شیوع کرونا کمی وضعیت را مشکل کرده، بیش از سیصد جلد کتاب توسط مولفین و ناشران گرامی از مناطق مختلف کشور به این مقصد فرهنگی که به یاد برادر فرهیخته و از دست رفتهام، « حسین تجلی » بنیان پذیرفت، رسیده است. امید که بتوانیم در ادامه راه مشمول لطف دوستان خوب اهل ادب و فرهنگ باشیم.
#کتاب #ادبیات #هنر #کافه_کتاب #کافه_کتاب_تجلی_دانش #حسین_تجلی #دکتر_عباس_زمانی #ناصر_زمانی #گناباد #گناباد_پیر_تاریخ #نشر_مرندیز
#مجتبی_تجلی
💠 @gonabad20ir
🍎
#پيشنهاد_مخاطبان
#جايزه_ادبي_واو
رمان #نشر_سیب_سرخ
#بی_رد
#مجتبی_تجلی
💠 @gonabad20ir
«بی رد»، داستان پسری است که در ابتدا میخواهد سنگهایش را با خودش وا بکند. میخواهد اول بفهمد کیست. پسر جوانی به نام فردین رهامنش که از او برای مادرش که از او دور دور شده، چیزی جز چنگهایی بر صورت ندارد. نظرش در مورد پدر متفاوت است. در همین آغاز است که راوی با پرسش بزرگ فلسفی «کیستی» نشان میدهد تصمیمش بر این است که به این سؤال مهم پاسخ دهد. «اول باید بفهمم دست کم خودم بفهمم کیستم.» (صفحه ۹). سؤالی که درگیری ذهنی انسانها از ابتدای خلقت تا کنون بوده و هرکس فراخور حال خود قرار است برای این سؤال پاسخی پیدا کند.
كتاب های #نشر_سیب_سرخ را می توانید از تمامی کتاب فروشی های سراسر کشور و یا از طریق سایت نشر سیب سرخ تهیه کنید
www.nashresibesorkh.ir
|کلمات را در زبان چشم خواهیم کاشت|
#جایزه_ادبی_واو #رمان #رمان_ايراني
#كتاب #كتاب_خوب_بخوانيم #كرونا #ماسك_ميزنيم
#vavaward
#vavbook
#vav
#كلمات_را_در_زبان_چشم_خواهيم_كاشت
#انتشارات_سيب_سرخ #نشر_سيب_سرخ
💠 @gonabad20ir
16.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویش کتابخوانیِ ۲۰۲۰
از من خواستند که کمی در مورد کتاب و کتابخوانی حرف بزنم. به این قرار که هر شب ساعت بیست، بیست دقیقه کتاب بخوانیم.
گفتم: چرا که نه ... نه آسمان درز میکند و نه سنگی به کارخانهی خدا میافتد. غیر از این خیلی هم خوب است.
و این شد که میبینید.
#کتاب #کتابخوانی #پویش_کتابخوانی #پویش_بیست_بیست
#مجتبی_تجلی
#گناباد٢٠
💠 @gonabad20ir
📙 نوزدهمین شمارهی فصلنامهی استارباد، پائیز ۱۳۹۹ نو در خصوص قنات قصبه به نویسندگی مجتبی تجلی منتشر شد.
داستان « شهر بیمرگ » اثر مجتبی تجلی در شماره ۱۹ام فصلنامه استارباد منتشر شد.
این داستان ماجراهای زیادی را پشتسر دارد تا رسیده است به اینجا. کمی از ماجرایش را میگویم. « شهر بیمرگ » اولش یک طرح ناقص داستانی بود که اسمش را گذاشته بودم « ریشهها » و بعد آنقدر دوستش داشتم و ناقص به نظرم میآمد که تناقضی به اندازه دوست داشتن فرزندی معیوب میداد. بعد سه سال پر و بالش دادم و شد آنچه در ماهنامه استارباد منتشر شد. داستانی که از آب و قنات میگوید.
#داستان #داستان_کوتاه #شهر_بی_مرگ #استارباد #قنات_قصبه #گناباد #مجتبی_تجلی
#گناباد٢٠
💠 @gonabad20ir