3 جمادی الثانی
1 ـ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ علیها ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ (1)
ﺍﻣﺎﻡ کاظم ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ : «إﻥَّ ﻓﺎﻃﻤﺔَ ﺻِﺪِّﻳﻘَﺔٌ ﺷَﻬﻴﺪَﺓٌ» : «ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﻭ ﺷﻬﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ». (2)
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 11 هـ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺘﻮﻝ ﻋُﺬﺭﺍﺀ ﻣﻈﻠﻮﻣﻪ ی ﻣﻀﺮﻭﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ علیها السلام ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﺩﻓﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﺠﻮﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩ، و ﺩﺭ ﻫﺮ باﺭ ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻘﻰ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻌﺎﺕ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﺪﻧﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﻳﻘﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻣﻴﺦ ﺩﺭ، ﺳﻴﻨﻪ ی ﺁﻥ ﻣﺨﺪّﺭﻩ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩ ﻭ ﻣﺤﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﻘﻂ ﺷﺪ ﻭ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻜﺴﺖ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻴﻬﻮﺵ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ، ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﻟﻰ ﺍﻟﻤﻮﺣﺪﻳﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮ ﻭ ﭘﺎﻯ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺴﺠﺪ ﺑُﺮﺩﻧﺪ.
ﻭﻗﺘﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺑُﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪﻧﺪ. ﺩﺍﺧﻞ ﻛﻮﭼﻪ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺳﺪ الله ﺍﻟﻐﺎﻟﺐ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺑﺎ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﻭ غَلاف ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﺮ ﺑﺪﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﻳﻘﻪ ی ﺷﻬﻴﺪﻩ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺯﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻃﺒﻖ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻭﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﻥ ﺟﺎﺭﻯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﻴﻬﻮﺵ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
← ﺭﻭﺯ ﻫﺎﻯ ﺣﺰﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ علیها ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﻭ ﻓﺠﺎﻳﻊ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﻟﻰ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻛﻨﺎﺭ ﻗﺒﻮﺭ ﺷﻬﺪﺍﻯ اُﺣُﺪ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﺴﺖ، ﻭ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻃﻠﺐ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺟﺮﺍحت هاﻯ ﺑﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ نزدیک ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﻰ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑُﺮﻳﺪﻧﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﺎﻳﺒﺎﻧﻰ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ «ﺑﻴﺖُ الأﺣزان» شد.
ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺷﺪّﺕ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺑﻰ ﺑﻰ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ. ﺳﻴﻨﻪ ی ﺷﻜﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺠﺮﻭﺡ، ﺑﺎﺯﻭﻯ ﻭَﺭَﻡ ﻛﺮﺩﻩ، ﺻﻮﺭﺕ ﻧﻴﻠﻰ، ﻣﺤﺴﻦ ﺳﻘﻂ ﺷﺪﻩ، ﻏﻢ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﻣﻈﻠﻮﻣﻴّﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ جایی ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻭ ﻭﺻﻴّﺖ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺯﻳﺮ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻏﺴﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻔﻦ ﻛﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻧﻤﺎ. ﻗﺒﺮﻡ ﻣﺨﻔﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﻭ ﻋُﻤَﺮ ﺩﺭ ﺗﺸﻴﻴﻊ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﻮﻧﺪ. (3) ﻋﺎﻳﺸﻪ ﻭ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ی ﻣﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﻮﻧﺪ». (4)
← ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ علیها ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺭﻭﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ، ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻟﺎﻧﺒﻴﺎﺀ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻛﻮچک ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ، ﻧﺎﻟﺎﻥ ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﺪﻥ ﻣﻄﻬّﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻏﺴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺴﻞ، ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﺣﺴﻨﻴﻦ ﻭ ﺯﻳﻨﺒﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻓِﻀّﻪ ﺧﺎﺩِﻣﻪ ﻭ أﺳﻤﺎﺀ ﺑﻨﺖ ﻋُﻤَﻴﺲ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ گل های ﺳﺮ ﺳﺒﺪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳَﻠﻤﺎﻥ، ﺍﺑُﻮﺫﺭ، ﻣِﻘﺪﺍﺩ، ﻋَﻤّﺎﺭ ﻭ ... ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺑﻘﻴﻊ، ﭼﻬﻞ ﺻﻮﺭﺕ ﻗﺒﺮ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﺁﺏ ﺭﻳﺨﺘﻨﺪ. (5) ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﻗﺼﺪ ﻧﺒﺶ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩﻧﺪ.
ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺘﻌﺪّﺩ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﻰ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﻨّﺒﻰ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﺣﺠﺮﻩ ی ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ـ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﺟﺰﺀ ﺻﺤﻦ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﺳﺖ ـ ﺑﻴﻦ #ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻭ ﻣﻨﺒﺮ، ﻭ ﺩﺭ ﺑﻘﻴﻊ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
#أصبَغ بن نباته رَحِمَهُ الله نقل می کند که از #امیر المؤمنین علیه السلام از علّت (شبانه) دفن شدن فاطمه #زهرا علیها السلام سؤال شد. آن حضرت علیه السلام فرمودند :
همانا او بر گروهی خشمناک بود (6) و نمی خواست که بر #جنازه اش حاضر باشند و #حرام است بر دوستان آن گروه که بر جنازه ی یکی از فرزندان او نماز گزارند. (7)
#ادامه_دارد ...
📚 #منابع :
1. #اعلام الوری : ج 1، ص 300. و ... .
2. #کافی : ج 1، ص 458. و ... .
3. #بیت الأحزان : ص 247، 262. و ... .
4. #سبعة من السلف : ص 253. و ... .
5. #مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 3، ص 412. و ... .
6. #بحار الأنوار : ج 28، ص 316، ج 29، ص 333 ـ 329، ج 30، ص 387. و ... .
7. #أمالی صدوق : ص 756. و ... .
@gonagon_n
🔴 #گزارشی کاملا واقعی و مستند از #لحظات_مرگ
🔰 این گزارش رو #حضرت_علی (ع) از لحظاتی که #جان انسان میخواهد از بدنش #جدا شود ارائه کرده اند.
👈 اگه میخواهید بدونید #آخرین_لحظات چه اتفاقاتی براتون میافته این گزارش رو بخونید:
🔰 با ورود #مرگ، اعضاء و جوارحشان #سست شده و رنگ #صورت و بدن آنها تغيير میکند.
🔰 آنگاه مرگ لحظه به لحظه شروع میکند به زياد شدن و #پيكر آنها را فرا میگیرد.
🔰 تا اینکه #زبان از كار می افتد ولی هنوز #چشم و #گوش از كار نيفتاده است.
🔰 با ديدگانش #میبيند و با گوشهايش #میشنود، عقلش نيز تمام و صحيح است و ادراكاتش بجا و به موقع است.
🔰 مرگ كمكم پيشتر میآيد تا جائی كه بر #گوش او هم غلبه ميكند و گوشش به پيروی از زبانش كه قدرت خود را از دست داده بود، از قدرت میافتد و #شنوائی خود را از دست ميدهد.
🔰 و در اينحال در ميان #اهل_خود كه اطراف او گرد آمدهاند، بطوری است كه نه با زبان میتواند سخنی بگويد و نه با گوش سخنی بشنود.
🔰 ولی با #چشمش كه هنوز از كار نيفتاده است دائماً در چهرۀ اطرافيان خود #نگاه ميكند و پيوسته ديدگان خود را به اينطرف و آنطرف ميگردند.
🔰 و آنچه را كه آنها میگويند، حركت زبانهای آنها را با چشم #میبيند ولی برگشت صدای آنها را با گوش #نمیشنود.
🔰 و مرگ پيوسته قدم جلوتر میگذارد و با او #چسبندگی بيشتری پيدا میكند.
🔰 تا آنكه #چشم او نيز بدنبال گوشش #بسته میشود.
🔰 و جانش از كالبدش #بيرون ميرود.
🔰و بصورت #مرداری در بين اهل خود در میآيد.
🔰 بطوريكه تمام اهل و نزديكان او از او به #وحشت می افتند و از كنار او #دور میشوند.
🔰 و آن مردۀ مسكين نيز #نمیتواند با گريۀ خود به گريۀ آنان كمك دهد،
و #سخن آنان را كه در سوگ او به ناله و فغان سخنانی را به او خطاب مینمايد پاسخ گويد.
🔰 سپس #جنازۀ او را بر ميدارند بسوی #گوری كه برای او کندهاند، و او را در ميان زمين به #عملش میسپارند و از او دور میشوند و از زيارت و ديدار او #منقطع ميگردند.
📚 نهج البلاغه
@gonagon_n