هدایت شده از امیرحسین ثابتی
رهبر معظم انقلاب ۶ خرداد ۱۴۰۰ خطاب به نمایندگان مجلس:
"یکی از آسیبها این است که نماینده از اوّلی که وارد مجلس میشود، نقشهی رسیدن به فلان پستِ مثلاً اجرائی را در سر خودش بپروراند... نه، این وظیفهی نمایندگی بسیار مهم است. اگر انسان برای خدا کار بکند و درست کار بکند، از وظایف اجرائی اهمّیّتش بیشتر است، یا لااقل در مواردی به قدر آنها اهمّیّت دارد. این جور نباشد که ما تا وارد مجلس شدیم، به فکر بیفتیم که خب حالا چه کار کنیم که مثلاً در مرحلهی بعد یا در فلان دولت به فلان پست [برسیم].
بیش از نظارت، آن تقوای درونیِ خود شما و مراقبتهای درونی خود شما است که میتواند کارآمد باشد و شما را از این آسیبها محفوظ بدارد.
@Sabeti ✅
سلام
این هم یادگاری امروز!
برای خودیها؛ دعاگویتان بودم از نزدیکترین فاصله به امامین نهضت+نظام اسلامی 😭 (در جایگاه ویژه میهمانان خاص)
برای نخودیها؛ بهانهای برای این که همین دعوتنامه را هم مدرکی برای ایجاد وحشت و رعب و ترس، جلوه بدهند! 😂
۱۴۰۳/۰۳/۱۳
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۳۴۵):
«دروغهای نانکلی»
(بخش ۱۴)
نانکلی کذّاب و شرکای احمق
همانطور که در پیام قبلی اشاره کردم؛ اطلاعات و دادهها اگر صحیح باشند، تحلیل منطقی آنها هم دقیق در میآیند و چنانچه غلط یا کج و معوج باشند بالتبع تحلیل آن هم نابجا در میآید. به همین علت هم معمولاً سعی میکنم و عادت دارم که اطلاعات دریافتی را به اشتراک بگذارم تا چکشکاری بشوند وگرنه ممکنست تحلیل غلطی ارائه بدهم که قطعاً مایه خبط و خطا و آبروریزی میشود.
بنابراین ۵۰٪ مطلب در اخبار و اطلاعات صحیح نهفته است و ۵۰٪ هم در تحلیل خلاقانه آنها و ربط دادن اطلاعات پراکنده به همدیگر تا اینکه مطلب جدیدی از دل آنها کشف شود. این کار را هر کسی میتواند انجام بدهد و کشفالاسرار خود را به اشتراک بگذارد تا باز هم چکشکاری بشود.
نانکلی در نامه (۱۳۹۹/۸/۱۷) خود به بنیاد مسکن آوج (معطوف به کوچه جهنمی)، ۸ تا دروغ درج کرده است. وی در دادخواست (۱۴۰۱/۵/۱۲) خود به دادسرای آوج (در موضوع شکایت علیه اجداد متوفای روستا)، با وقاحت تمام، ۹ تا دروغ بزرگ درج کرده است.
نانکلی کذّاب علاوه بر ۱۷ دروغ مکتوب فوقالذکر حدود ۱۷ دروغ هم در شکوائیه خود علیه بنده نوشته است و در جلسه حضوری دادگاه هم حداقل ۶ تا دروغ به هم بافت که مجموعاً حدود ۴۰ تا دروغی را مرتکب شده است که بنده میتوانم به آنها اشاره بکنم.
از بین این «چهل دروغ»ی که تاکنون از نانکلی به من رسیده، دروغ «ترسو» بودن اهالی روستای امامزاده علاءالدین، مرا بیشتر اذیت کرد! تا آنجا که حاضر شدم محکومیت دادگاه را به جان بخرم تا نشان بدهم که اهالی ما ترسو نیستند.
و زمینه را فراهم ساختم که بقول نانکلی، ترس اهالی بریزد و جرأت پیدا کنند بروند برای طرح شکایت علیه بنده!
و احیاناً کسی هم اگر اقدام به شکایت بکند قطعاً علتی غیر از فروریختن ترس آنها (و جرأت یافتن آنها ناشی از محکومیت بنده) دارد.
زیرا اساساً هیچگونه ارعاب و ایجاد ترس و تولید وحشتی از جانب بنده علیه حتی یکنفر از اهالی صورت نگرفته است.
در برابر آنهمه تحقیر و توهین اراذل و اوباش روستا بویژه اعضای خائن شورا و همپالگیهای آنها علیه بنده که برخی از آنها را در کانالهای اطلاعرسانی خودم هم به اشتراک گذاشتهام، آیا تاکنون کسی را تحت پیگرد قضایی و انتظامی قرار دادهام؟ یا اینکه آیا کسی را بصورت حضوری مورد هجوم فیزیکی خود قرار دادهام؟! و یا آنکه آیا کسی را حتی در حد یک تماس، تهدید تلفنی کردهام؟!
قطعاً هیچکسی هیچ موردی سراغ ندارد که حتی یک بار کسی را تهدید کرده باشم یا مأموری سراغش فرستاده باشم.
دروغهای نانکلی را شمارش کردم اما دروغهای ملاء روستا را حتی شمارش هم نکردم!
اشاره به عناوین امنیتی بنده عللی داشته که قبلاً توضیح دادم و حتی اگر تلقی به تهدید و ارعاب هم شده باشد، آیا تاکنون کسی مورد پیگرد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفته است؟!
بنده از جایگاههای خود تاکنون نه تنها در این روستا که در کل کشور علیه هیچ بنیبشری سوءاستفاده نکردهام.
حتی علیه آن سرداری که از موقعیت خود سوءاستفاده کرد و در دادگاه بدوی دادسرای ویژه روحانیت تهران، باعث محکومیت بنده به دو میلیون تومان جریمه شد، نیز صرفاً از ترس لایحه تجدیدنظرخواهی قانونی بنده شکایت خود را پس گرفت وگرنه طبق قانون باید انواع مجازاتها را بر سرش آوار میکردم که تا آخر عمرش فراموش نکند و گرفتار باشد. با اینکه پرونده کاملاً امنیتی بود و با اینحال او را هم اعلام رضایت کردم که پرونده مختومه بشود و شد. زیرا اصولاً شخص کینهتوز و انتقامجویی نیستم و بخشش بنده غلبه دارد بر مجازات لازمه کسی که مرا آزرده است.
گفتن این حرفها البته نباید موجب سوءاستفاده نانکلی و سایر شیادهای روستا بشود و ایبسا در اینجا رفتاری بکنم که حتی خودم از آن بیزار باشم.
در اینجا هم بجز نوشتن عباراتی صد البته تند و تیز آنهم در کانال خودم که هیچکسی هم مجبور به مطالعه آنها نبوده است، چیزی در کار نبوده است که آنها هم دقیقاً واکنشی بودهاند از باب اینکه «کلوخانداز را پاداش سنگ است»!
«اطلاعیه شماره یک» شورای خائن، به تنهایی گواه تبانی اعضای خودفروخته آن با نانکلی شیاد است.
تکذیب و انکار مطالب بنده بانضمام تحقیر و توهین در حق بنده هم، رنگی نیست که این رنگرزها بتوانند این ننگ خود را پاک کنند که ننگ با رنگ پاک نمیشود.
اصلاً گیریم که مدارک بنده، جعلی و نوشتههای بنده، مغرضانه است!!! با اطلاعیه خودتان چه خاکی بر سر میکنید!؟!
وقتی نانکلی علیه من شکایت کرده است شما چرا همزمان با شکایت او فراخوان زده و در اطلاعیه خود نوشتهاید: «مجبور ... گردیدیم»؟!!
وقتی خودتان خودتان را در صف نانکلی قرار میدهید حاشا چرا؟!
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
سادات میدان
🎲
سیدعلاءالدین
🌹
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
در بیست و چند قرن پیش یونانیان دشمن
خونی ما ایرانیان بودند و با وجود این مورخ
بزرگ آنها هرودوت که اورا ابوالمورخین
خوانده اند بیست و چهار قرن پیش در حق
ایرانیان چنین گفته است:
"ایرانی مجاز نیست ازچیزیکه عملش قبیح و
غیرمجاز باشد سخن براند و درنظر آنها هیچ
چیز شرم انگیزتر از دروغ گفتن نیست
از دروغ گذشته قرض کردن هم در نزد آنها
بغایت زشت و مکروه است و برای این زشتی
علتی که بیان میکنند این است که می گویند
آدم مقروض گاهی مجبور میشود دروغ
بگوید."
محمدعلی جمالزاده _ خلقیات ما ایرانیان
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۳۴۶):
«دروغهای نانکلی»
(بخش ۱۵)
کشفالاسرار کلمه جادوئی نانکلی!
(ردیف ۱):
دیشب مجالی پیدا کردم برای تأمل و تعمق در نکتهای «گیج کننده» (پیام شماره ۳۳۴ کانال گنبد فیروزه) که ذهنم را درگیر کرده بود و همچنین «معما»یی که در (پیام شماره ۳۳۸ گنبد فیروزه) اشاره کرده بودم و بالاخره کشف کردم که نه معمایی در کار است و نه مسئلهای گیجکننده!!
در طی سلسله نوشتههای تحلیلی اخیر خود به مقوله القای ترسو بودن اهالی از جانب نانکلی و سایر کفتارها پرداختم و در اینجا لازمست این مسئله عجیب را از منظر دیگری هم مورد توجه قرار بدهیم تا برسیم به رمزگشائی آن دو نکته عجیبی که اشاره کردم با این سؤال که؛
⁉️ آیا نانکلی در شکایت کیفری خود علیه بنده، پیشتاز و خطشکن بود و مثلاً شجاعانه خواست با اخذ محکومیت من، راه را برای شکایت اهالی از بنده باز کند؟! یعنی واقعاً اهالی را ترسوهایی میدانست و میداند که گمان میکند با محکومیت بنده، آنها هم جرأت و جسارت پیدا میکنند که مسیر ساختمانی در بلوار حکیم قزوین را در پیش بگیرند؟! و چرا نوشتن فراخوان (اطلاعیه شماره یک!) شورای تحت امر خود را، خود بر عهده گرفت؟!
آیا هیچکدام از اهالی (از قبیل؛ صادقجنگی، کاظمرنگی، حسنگنجی، ممدننگی، حمیدمنگی و ...سنگی) قادر به نوشتن فراخوان ننگین مذکور نبودند؟! یا اینکه ماجرا به گونه دیگری رقم خورده است؟! و در عینحال چرا در طی ۶ ماه از انتشار این اطلاعیه ننگین، همه اهالی، فقط منتظر نتیجه شکایت نانکلی نشستند؟! و حالا که محکومیت بنده هم صادر شده، شاکیانی که بزعم نانکلی پشت درب دادگاه صف بسته بودند، چرا وارد دادسرا نشدند؟! وو..
یعنی آیا باور کنیم که اهالی همچنان در ترس و دلهره و رعب و وحشت از بنده به سر میبرند؟! یا اینکه در ورای این تصویرسازی مکارانه و شیادانه نانکلی، واقعیت دیگری نهفته است؟
بنده تصور میکنم که نانکلی هیچگاه مایل نبوده پیشقراول حمله حقوقی به بنده شود و قطعاً ترجیح میداده که تعدادی از اهالی، پیشگام این اقدام شرمآور بشوند و او آخر از همه وارد صحنه دادگاه بشود برای خالی کردن تیر خلاصی! ولیکن چه شد که پیشقدم شد؟!
بنده براین تصورم که نانکلی خیلی تلاش کرده تا نوکران خود را متقاعد نماید برای شکایت علیه بنده ولیکن موفق نشده است! و حتی به علت امساک آنها هم پی برده است ولیکن طبق نفس سرکش و شیاد خود، ترسو بودن اهالی را برجستهسازی کرده است! تا دادگاه را هم به این فریب سوق دهد که با صدور محکومیت بنده، برای ترسوها معبری بگشاید که حق و حقوق کسی بعلت لباس بنده، مضمحل نگردد!
بنابراین نانکلی پس از ناامیدی از پیشگامی اهالی در شکایت، ناچار شده است که قدم در پیش بگذارد بدان امید که تعدادی از اهالی لااقل به فراخوان وی در قالب اطلاعیه شماره یک شورای خائن به اهالی، لبیک بگویند که بعد از شش ماه هنوز هم هیچ خبری از فروریختن ترس و هراس اهالی نیست!!!😂😄😃
البته این ناامیدی را وی از همان روزی که پای به دادسرای ویژه روحانیت گذاشت، داشته است فلذا خود را در جایگاه وکیل مدافع نوکران خود هم قرار داده است و در شکوائیه خود کلمهای به کار برده است که آنرا باید جادوییترین شگرد شیطنتآمیز وی برشمرد!
نانکلی ضمن مراجعه به «دادسرای ویژه روحانیت قزوین و گیلان» بعد از بافتن چندین دروغ، در پایان شکوائیه خود نوشته بود:
«مستدعی است؛ ضمن مطالعه سلسله بحثها و مطالب نامبرده در فضای مجازی و تحقیقات محلی که بیش از ۲۰۰ پیام طولانی و مفصل که در هر یک، سراسر کذب و به نوعی ایراد تهمت و فحش و ناسزا گفته، نسبت به اثبات ادعاهای کذب و بیاساس خود، پاسخگو و برخورد شایسته و مناسب و دور از شأن لباس روحانیت و اعاده حیثیت از چهره خدوم و صادقانه مخاطبین وی را دارم»!
بنظرم در تقاضای شاکی، سه عبارت وی توجه قاضی را به خود جلب کرده است:
الف) ادعاهای سراسر کذب و بیاساس
ب) ایراد تهمت و فحش و ناسزا و دور از شأن لباس روحانیت
ج) اعاده حیثیت از چهره خدوم و صادقانه مخاطبین
فلذا دادگاه خود را موظف دیده بود که این سه مطلب را مورد بررسی حقوقی و کیفری خود قرار بدهد و کلمه «مخاطبین»، جادوییترین کلمه وی بود که دادگاه را تحت تأثیر قرار داد!
جالب اینکه بنده هم در مقام دفاع (در جلسه بازجویی و نیز لایحه مقدماتی خود)، ضمن درج نشانیهای دقیق کانالها و گروههای خود، از محضر دادگاه، خواهش کرده بودم که حتیالامکان، کلیه پیامهای مرا در فضای مجازی، مورد بررسیهای عمیق خود قرار بدهد!
و بنظرم این درخواست مشترک، مورد توجه و قبول دادگاه قرار گرفته و کلیه پیامهای بنده در هر دو کانال، بازبینی شدهاند. ولیکن مطمئن نیستم که با حوصله و دقت کافی صورت گرفته باشد!
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
گروه سادات میدان
🎲
گروه سیدعلاءالدین
🌹
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت۳۴۷):
«دروغهای نانکلی»
(بخش ۱۶)
کشفالاسرار کلمه جادوئی نانکلی!
(ردیف ۲):
... حداقل سه تا قرینه در صحبتهای قاضی، نشان میدهد که او متون بنده در ایتا را مورد بازخوانی قرار داده است:
الف) کلمه «خرسخاله»؛ که قاعدتاً قاضی از خود در نیاورده است و من هم ۴ بار آنرا در متون خود به کار بردهام (و ۱۳ بار هم بصورت «خرسخالهها» که اشاره به جمعیت دارد) ولیکن هیچکدام از اصطلاحات «خرسخالهها» و حتی «خرسخاله» (و یا «دونقوز») را علیه نانکلی ننوشته بودم و بلکه علیه خائنینی از اهالی روستا به کار برده بودم، اما چرا قاضی آنرا بعنوان توهین تلقی کرد؟! فلذا در پیام شماره ۳۳۸ گنبد فیروزه، نوشتم که «گیر دادن قاضی به عبارت خرسخاله بعنوان توهینی بزرگ، خودش معمایی است!»
در بازیافت مطلب، متوجه شدم که معمایی در کار نیست. زیرا نانکلی در بند سوم تقاضای خود عبارت «چهره خدوم و صادقانه مخاطبین» را به کار برده است. وی صرفاً بدنبال توهینهای بنده به شخص خودش نبوده است بلکه توهینهای من در حق «مخاطبین» (خائنینی از اهالی روستا) را هم مطرح کرده است. بنابراین؛ اگر فقط خودش را نوشته بود، برای این توهینهای بتعبیر کیفرخواست؛ «محرز و مسلم»، قرار منع تعقیب صادر میشد ولیکن بجای «نانکلی» نوشته «مخاطبین» که بالتبع شامل «خائنینی از اهالی روستا» هم میشود که صد البته آنها را «خرسخاله و خرسخالهها و دونقوز» نامیدهام و هنوز هم مینامم. واقعیتهای قابل اثباتی را نوشتهام ولو اینکه طبق مواد کذا و کذا و مصوب سال کذا و کذا «توهینهای محرز و مسلم»، تلقی شوند!
البته این ادعای نانکلی (خدوم و صادقانه بودن مخاطبین بنده) دروغ نیست زیرا این «خائنین کذاب در حق اهالی» نسبت به خود نانکلی، «خدوم و صادق» بودهاند!
یکی از مشکلات دادگاه مذکور همین است که؛
۱) «خدوم و صدوق بودن تعدادی از اهالی نسبت به نانکلی مهاجم» را بر «خائن و کذّاب و رنگرز بودن همانها در حق اهالی و موکلین» خود (همان مبحث همیشگی و داغ «تعارض منافع» اعضای شورا) ترجیح داده است!!!
۲) اگر تهمت بیاساس و سراسر کذب نانکلی مبنی بر «ادعاهای سراسر کذب و بیاساس» جلوه دادن پیامهای بنده، وارد تشخیص داده نشده (که در آنها خیانتها و رنگرزیهای مخاطبین مورد حمله بنده بودهاند، فلذا قرار منع تعقیب صادر شده) است، پس چرا دادگاه تلویحاً «خدوم و صدوق» بودن مخاطبین مورد ادعای نانکلی را پذیرفته است؟!
چگونه میشود که هم ادعاهای بنده، «کذب و بیاساس» نباشد (که تعدادی از مخاطبین خود را متهم به کذابی و شیادی و رنگرزی و خیانت و حماقت و... نمودهام) و هم ادعای نانکلی، قرین واقعیت باشد (که آنها را «چهرههای خدوم و صادقانهای مستحق اعاده حیثیت» جلوه داده است)!؟!
مگر اینکه دادگاه محترم، خدوم و صادق بودن این جرثومههای خیانت و رذالت نسبت به نانکلی را معیار خدمت و صداقت تلقی کرده باشد! در اینصورت تکلیف خیانتهای شورای روستا و همپالگیهای اعضای گرفتار تعارض منافع آن چه میشود؟! آیا دادگاهی که خدوم و صدوق بودن تعدادی از مخاطبین بنده نسبت به نانکلی را ببیند ولیکن خیانتها و دروغپردازیهای فراوان همان مخاطبین را نبیند، آیا میتواند حکم عادلانهای صادر نماید؟!
گیریم که نحوه افشاگریهای بنده در «شأن روحانیت» نبوده است، ولیکن واقعیت خیانتها و تعارض منافع شورا را که منتفی نمیسازد.
یعنی بنده اگر در «لباس روحانیت» نبودم، آیا باز هم چنین حکمی (جریمه دو میلیون تومانی) علیه بنده صادر میشد؟! خیر! زیرا افشاگریهای بنده قرین واقعیت و همگی مستند و دارای مدارک و شواهد بودهاند. (باستثناء مورد «دختر نانکلی» که آنهم از جانب بنده نبود بلکه ادعای خود لعین اوقاف بوده است که بواسطه یکی از اهالی به من رسیده بود که ادعا کرد و میکند که از خود ممدننگی شنیده است و بنده هم از روی احتیاط نوشته بودم «طبق گزارشی». بنابراین) هیچکدام از ادعاهای بنده، کذب و بیاساس نبودند و توهینهای بنده هم متناسب با خیانت خائنین بوده است و براستی آنها مستحق تحقیر و توهین و استخفافهایی از قبیل دونقوز و خرسخاله هستند. اصل مطلب، متین و محکم است و توجه به لباس بنده در چنین معرکهای، انحراف و نیرنگ و فریب است و موجب تشویش اذهان عمومی. این چه عدالتی است که رسیدگی به تعارض منافع و تمام خیانتهای شورای پفیوز و کلیه جرائم و تخلفات نانکلی، قربانی لباس بنده بشود؟!!! و بجای تحت تعقیب قرار گرفتن کفتارها، بنده باید محکوم به جریمه بشوم؟! چون که در این لباس نباید به کفتارها میگفتم خرسخالهها؟!
شاید هم حق با دادگاه باشد که نباید به کفتارها میگفتم خرسخاله!
نانکلی اگر کلمه مخاطبین را نمینوشت، بنده محکوم نمیشدم!
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۸ خرداد۱۴۰۳
گروه سادات میدان
🎲
گروه سیدعلاءالدین
🌹
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۳۴۸):
«دروغهای نانکلی»
(بخش ۱۷)
کشفالاسرار کلمه جادوئی نانکلی!
(ردیف ۳):
گفتم: سه قرینه، حاکی از این است که قاضی تحقیق برای صدور کیفرخواست، ناچاراً (طبق درخواست مشترک من و نانکلی!) کلیه پیامهای هر دو کانال اطلاعرسانی قبلی سیدعلاءالدین و بعدی گنبد فیروزه را ملاحظه کرده است.
بدیهیست که کلمه «خرسخاله»، توهینی در حق نانکلی نبوده است که باعث محکومیت بنده بشود بلکه اشاره به دوستی خالهخرسه برخی از اهالی بوده است که ربطی به نانکلی نداشته است ولیکن نانکلی شیاد با نوشتن کلمه «مخاطبین»، توهین در حق اهالی را هم در موضوع رسیدگی قرار داده است!
بنابراین محکومیت بنده بعلت این نیست که به نانکلی توهین کردهام بلکه بخاطر اینست که برخی از اهالی را خرسخاله نامیدهام که از نظر دادگاه توهین بزرگی است! فلذا بنظر بنده، جریمه بنده عادلانه نیست و محق هستم که اعتراض بکنم.
در خصوص «ادعای اول نانکلی» (ادعاهای سراسر کذب و بیاساس بودن مطالب بنده)؛ قاضی «تحقیق و بازجویی» در کیفرخواست خود، حکم به «منع تعقیب» بنده صادر کرده بود و لذا میتوان پی برد که طبق تشخیص قاضی، اتهام «ادعاهای سراسر کذب و بیاساس» وارد نیست. مفهوم این نکته، اینست که ادعاهای مندرجه در کانالهای اطلاعرسانی بنده، «کذب و بیاساس» نبودهاند. و قاضی هم در حکم خود نوشته است: «در خصوص اعتراض مجید نانکلی نسبت به قرار منع تعقیب صادره در مورد افتراء و نشر اکاذیب در فضای مجازی به توسط متهم مذکور این مرحله از رسیدگی، دلیل و مدرک موجه و مؤثری که بتواند قرار صادره را نقض نماید به این دادگاه ارائه و ابراز ننموده فلذا مستنداً به مواد ۲۷۰ - ۲۷۱ و ۲۷۳ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال ۹۲ با رد اعتراض نامبرده، قرار صادره را عیناً تأیید مینماید.»
👌 «صدور قرار منع تعقیب» برای بنده در اینخصوص، دو علت میتواند داشته باشد:
۱) به علت عدم ارائه مدارک محکمهپسند توسط نانکلی به دادگاه، چنانکه در حکم دادگاه هم بدان تصریح شده است.
۲) عدم مشاهده «دلیل و مدرک موجه و مؤثری که بتواند قرار صادره را نقض نماید» در پیامهای مستند بنده در کانالهای اطلاعرسانی بنده.
یعنی وقتی که من برای ادعاهای خود آنهمه مدرک، بارگذاری کردهام، نمیتوان پذیرفت که آنها «سراسر کذب و بیاساس» هستند.
اما در خصوص «ادعای دوم نانکلی» (ایراد تهمت و فحش و و ناسزا و دور از شأن لباس روحانیت)، قاضی تحقیق، آنرا پذیرفته و در کیفرخواست خود نوشته بود (و در محضر دادگاه، قرائت شد): «توهین از طریق فضای مجازی توسط دادگاه عنوان اتهامی به توهین موضوع ماده ۶۰۹ اصلاح و تغییر
دادگاه؛ بزه انتسابی به مشارالیه را محرز و مسلم تشخیص و مستنداً به ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ و ماده ۲۷۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال ۹۲ و ماده ۱۳ آئین دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت و تصویبنامه هیأت وزیران مصوب سال ۹۹ نامبرده را به پرداخت دو میلیون تومان جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم مینماید.»
⁉️ ادعای دوم نانکلی (مبنی بر توهین) آیا محکمهپسند است؟! خیر! زیرا در حالی که بنده خرسخاله را به نانکلی نسبت ندادهام، چرا دادگاه ادعا میکند که «دادگاه؛ بزه انتسابی را محرز و مسلم تشخیص» داده است؟!
جواب دادگاه (در تصور بنده) اینست که؛ درسته که خرسخاله را به نانکلی نسبت ندادهای اما به برخی از مخاطبین خود که نسبت دادهای!
س: چه ربطی به نانکلی دارد؟!
ج: به نانکلی ربطی ندارد اما به مخاطبین خودت ربط دارد.
س: مگر نانکلی وکیل وصی مخاطبین بنده است؟!
ج: نانکلی با نوشتن کلمه «مخاطبین»، در شکوائیه خود، دایره رسیدگی به توهینهای شما را توسعه داده است!
یعنی که؛ این شیاد ظاهراً خودش را شاکی نشان داده ولیکن به وکالت عملی از طرف برخی مخاطبین بنده وارد دادگاه شده است!
⁉️ مسئلة؛ آیا نانکلی از طرف نوکران خود، وکالت داشته است؟! بنده که در مرحله بازجویی در پرونده چیزی ندیدم. مگر اینکه بعد از فراخوان ننگین شورای خائن در قالب اطلاعیه شماره یک، محرمانه به دادگاه مراجعه کردهاند و خواستهاند که به توهینهای بنده در حق آنها هم رسیدگی شود و وانمود کردهاند که گرفتار ترس و رعب و وحشت هستند و اسامی آنها باید محرمانه بماند! و دادگاه هم بدون اشاره به شاکیان مخفی (اعم از اهالی و مدیرکل اوقاف قزوین)، با استفاده از کلمه «مخاطبین»، این توجیه را داشته است که نتواند قرار منع تعقیب صادر نماید! و لذا رأی به محکومیت بنده صادر کرد.
ناگفته نماند که مدارک تقدیمی نانکلی به دادگاه (پیام شماره ۱۱۶ و پیام قبلی آن و هر دو حاوی کلمات «عروس و دُمخروس»!) فاقد کلمه خرسخاله هستند و قاضی آنرا قطعاً از سایر پیامهای بنده بیرون کشیده است!
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
سادات میدان
🎲
سیدعلاءالدین
🌹
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۳۴۹):
«دروغهای نانکلی»
(بخش ۱۸)
کشفالاسرار کلمه جادوئی نانکلی!
(ردیف ۴):
ب) عبارت قاضی که خطاب به بنده گفت: «شیرت کردن، ولت کردن و محکمکاری نکردهای»!
قرینه دومی که نشان میدهد، قاضی تحقیق، کلیه پیامهای مرا مطالعه کرده، همین مسئله است که نانکلی بدون ارائه هیچ مدرکی، ادعا کرد که هیچکدام از اهالی روستا، مرا قبول ندارند! و دادگاه هم پذیرفت!! و وقتی گفتم: بنده از اهالی نمایندگی داشتهام، قاضی نپذیرفت و عبارت مذکور را به کار برد!
⁉️ قاضی چرا گمان کرد که اهالی بعد از حمایت اولیه، بعداً مرا تنها گذاشتهاند؟!
در اینجا دو احتمال وجود دارد:
۱) قاضی تحقیق و بازجویی از مراجعه به متون بنده در کانالهای اطلاعرسانی، متوجه این مسئله شده است وگرنه نانکلی که مدرکی نداده بود.
۲) تعدادی از اهالی، محرمانه به قاضی تحقیق مراجعه کرده و چنین چیزی را به او القاء کردهاند.
اصلاً گیریم که؛
اهالی اول مرا شیرم کردهاند و بعدش ولم کردهاند! یا اینکه صورتجلسات حمایت اهالی را بنده با محضری کردن آنها، محکمکاری نکردهام و ممکنست جعلی تلقی شوند! آیا باید باعث گردد که بنده به دو میلیون تومان جریمه، محکوم بشوم؟!
صد البته خیر و عدم حمایت اهالی از بنده هم، موجب محکومیت بنده نشده است ولیکن نانکلی در صدد القاء این مسئله به دادگاه بود که بنده خودسرانه وارد مسائل روستا و فضول روابط اهالی شدهام و لابد چون بدون دعوت وارد شدهام باید مجازات بشوم!
دادگاه نه «القائات مکارانه نانکلی منتهی به مجازات بنده» را پذیرفت و نه «نمایندگی غیرمحضری اهالی به بنده» را. فلذا حکمی هم در این خصوص صادر نشد.
ولیکن این مسئله را از زاویه دیگری هم باید نگریست. قاضی هنگام تورق صفحات مجازی بنده، متوجه شده است که بنده پیاپی از اهالی گلایهمندم که فرضاً؛
⁉️ چرا برای انحلال شورای خائن، تحرکی از خود نشان نمیدهید؟!
⁉️ چرا برای ابطال شکایت نانکلی علیه پدرانتان، گواهی فوت پدران خود را به دادگاه ارائه نمیدهید؟!
⁉️ چرا در جلسات شورای خائن، شرکت کرده و با آنها همکاری میکنید؟!
⁉️ چرا برای دفاع از بنده در مقابل توهینهای گستاخانه اعضای شورا و همپالگیهای آنها، اقدامی نمیکنید؟!
و از اینگونه سؤالات. و یا فرضاً در پیام شماره ۴۹ کانال سیدعلاءالدین نوشتهام: «... که نیازمند مشارکت اهالی بویژه سادات در این امر رسمی است (نه بر عهده بنده و امثال بنده) که قاعدتاً با اعطای نمایندگی رسمی به وکیلی معتبر امکانپذیر است که آنهم قواعد منطقی خود را دارد.
۵) تعدادی از سادات حسینی به بنده وکالت دادند که در مقابل اداره اوقاف برآیم ولیکن اولا تشریفات رسمی آن طی نشده و ثانیا قواعد آن مراعات نشده است.»!
و یا فرضاً در پیام شماره ۲۶۰ کانال گنبد فیروزه نوشتهام: «صرفاً اقلیتی از اهالی به عضویت آن در آمدند و باقی ماندند! زیرا صفحات مجازی بنده، مورد تحریم خودفروختگان به نانکلی قرار گرفت و ظاهراً اکثریت اهالی هم از آنها تبعیت کردند حتی برخی از عموزادهها و خالهزادهها و نهایتاً برادر و برادرزادهام هم آنها را ترک کردند!»
و قاضی تحقیق با ملاحظه اینگونه گلایهها، به این نتیجه رسیده است که لابد اهالی مرا رها کرده و دیگر قبول ندارند!
اما این قاضی محترم به این نکته توجهی نداشته است که اگر اهالی مرا رها کردهاند پس اینهمه اطلاعات و مدارک از کجا به دست بنده میرسد؟! اطلاعات و مدارکی که عمدتاً در اختیار خود اهالی است و بنده علیرغم اینهمه صرف وقت و انرژی برای این روستای غیراقتصادی، هنوز نتوانستهام بسیاری از اطلاعات و مدارک را برای بارگذاری مناسب، آماده نمایم.
آیا ارائه اینهمه اطلاعات و مدارک از وقایع روستا و روابط اهالی به کسی که در این روستا نه خانهای دارد و نه رفتوآمد چندانی، بمفهوم این نیست که اهالی بدون تظاهرات علنی و عمومی، بصورت محرمانه مرا یاوری میکنند؟!
اهالی بدون اینکه بخواهند به روابط اجتماعی و خاندانی و طایفهای خود، لطمهای بزنند، مرتباً مرا شارژ میکنند که موجب شگفتی همگان هم است، آیا بمفهوم حمایت عملی ایشان از بنده نیست؟
بنابراین رها کردن بنده توسط اهالی، توهمی است که شاید خود بنده (احتمالاً بمنظور خاصی!) بدان دامن زدهام! و حال آنکه همکاری اطلاعاتی و مدرکی اهالی، انصافاً مطلب قابل اغماضی نیست و به همین دلیل بنده هم از شرمندگی، قادر به رهاسازی اهالی نبودم.
مگر آنکه، همه باور کنند که بنده یا پهباد آسمانی دارم یا جن بودادهای در تسخیر من است و یا اینکه انواع جواسیس سازمانیافته را پرورش دادهام!
و حال آنکه چیزی بجز همکاری صلواتی خود اهالی (حتی آنها که شدیداً مورد نوازشهای جانانه من قرار گرفتهاند!)، چیزی در میان نیست.
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
گروه سادات میدان
🎲
گروه سیدعلاءالدین
🌹