#تفسیر کودکانه
#سوره_فلق
فلق مثل اسمش هر روز صبح از خواب بيدار مي شد. باباي فلق گفته بود چون او در يك صبح زود متولد شده بود اسمش را فلق گذاشته بودند.
فلق خيلي خوب و مودب بود و همه او را دوست داشتند. به حرفهاي پدر و مادرش خيلي خوب گوش مي كرد و با دوستهاش خيلي مهربان بود، فقط شبها وقتي هوا غاسق – تاريك- مي شد مي ترسيد در اتاقش بخوابد.
شب شده بود و فلق رفت تا در اتاقش بخوابد ولي هنوز چند دقيقه نگذشته بود كه برگشت پيش مامان و گفت: من مي ترسم در اتاق خودم بخوابم. مامان گفت: فلق جان تاريكي ترس نداره، بيا با هم بريم تو اتاق تا ببيني هيچ كس در اتاقت نيست.
مامان و فلق با هم وارد اتاق شدند. مامان كليد برق را فشار داد و گفت: ببين دختر گلم، همه چيزها در جاي خودشان هستند. تازه خرس كوچولو هم مي خواهد كنار تو بخوابد.
فلق گفت: مامان جون من مي دانم ولي خيلي مي ترسم . وقتي شما نيستيد انگار همه وسايل اتاق تكون مي خورند. مامان گفت: نه عزيز دلم، اگر يادت باشه و قبل از خواب سوره ي فلق را بخواني، حتما از تاريكي نمي ترسي.
فلق گفت: سوره ي فلق. مگر اسم من اسم يكي از سوره هاي قرآن است. مامان گفت: بله، وقتي تو به دنيا آمدي بابا تصميم گرفت اسم سوره ي فلق را براي تو انتخاب كند چون تو هم صبح زود به دنيا آمدي.
فلق گفت: ولي من كه بلد نيستم. مامان گفت: از امشب هر شب يك آيه را با هم تمرين مي كنيم تا همه سوره را كامل كامل ياد بگيري.
فلق و مامان شروع كردند به خواندن سوره فلق و بعد از يك هفته فلق تمام سوره را حفظ بود و شب ها هم بدون هيچ ترسي در اتاق خودش مي خوابيد.
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#تفسیر کودکانه
#سوره_فلق
یکی بود یکی نبود غیر از خدای خوب و مهربون هیچکس نبود
یکی از روزها علی کوچولوی قصه ی ماتوی رختخوابش خوابیده بود
داشت خوابهای خوبی میدید و مامانش اومد روی سرش و گفت:
علی جان پاشو فلق شده
پاشو صبح خیلی زود شده فلق شده
علی بلند میشه و چشمهاشو به هم میماله و میگه : آی مامان فلق شده صبح خیلی زود شده ((قل اعوذو برب الفلق))
برم دست و رومو بشورم
میره دست و روشو میشوره میخاد بیاد صبحانه بخوره تا با بابا بریم گردش تو طبیعت
آماده میشن و مامان و بابا و علی راه میفتن میرن به طرف یه جای سرسبز
میرن و میرن و میرن تا میرسن کنار یه رودخانه ی قشنگ
مامان قالیچرو پهن میکنه و علی توپش رو برداشت و رفت کنار رودخانه تا بازی کنه
مامان میگه پسرم مراقب باش که یوقت توپت توی رودخانه نیفته
اما همون موقع توپش افتاد توی رودخانه و بعدشم باد شدیدی اومد و کلاه علی رو با خودش برد
علی گفت وای وای مامان مامان باد کلاهمو برد
علی گریه کنان اومد پیش مادرو گفت چرا خدای مهربان باد رو خلق کرده؟
خلق یعنی چی؟یعنی آفریده
چرا رودخانه رو خلق کرده که توپ و کلاه منو برد؟
مامان گفت رودخانه محل زندگی ماهی هاست و آب مایه ی حیاته
ما وقتی تشنه میشیم آب میخوریم
با آب غذا درست میکنیم
حمام میریم
پس آب خیره
اما وقتی رودخانه سیل بشه میشه شر
باد ابرهارو برای ما میاره تا بارون بباره
پس باد خیره
اما بعضی وقتها باد طوفان میشه و این میشه شر
آتیش خوبه و خودمونو باهاش گرم میکنیم و غذا درست میکنیم
باد لباسهای مارو خشک میکنه
اینها خیرن اما اگه زمین بلرزه و زلزله بیاد باد طوفان بشه و رودخانه سیل بشه اینا میشن شر
ولی خدای مهربون که خیلی هم قوی هست یه راهی برای ما گذاشته گفته :
از شر اون چیزایی که من آفریدم به کی پناه ببرید؟
به خدای مهربون پناه ببریم
علی فهمید که باید چیکار کنه ؟ ((من شر ما خلق))
بچه ها کم کم هوا غاسق شد (تاریک شد))
بچها چه وقتی ماهو ستاره میان تو آسمون؟
وقتی هوا تاریک بشه و شب بشه
بچها هوا تاریک شد غاسق شد
خب بچها وقتی هوا تاریک بشه غاسق بشه آدم اگه راه بره میبینه؟
نه نمیبینه پس ممکنه بیفته توی چاله
پس ماباید از شر چاله هایی که توی تاریکی هست به کی پناه ببریم؟
به خدا
پس از شر تاریکی ها به خدای مهربون پناه میبریم
(( و من شر غاسق اذا وقب ))
بچها علی با مامانو باباش داشتن برمیگشتن خونشون توراه چشمشون افتاد به یک پیرزن که توی تاریکی وایساده بود
بابا گفت شاید کمک بخواد و اومد پایین از ماشین و گفت میشه کمک کنیم؟
پیرزن پفت نه نمیخوام
ازش پرسیدن اسمت چیه؟
گفت من نفاثاته فی العقد هستم
نفاثات فی العقد دیگه کیه؟
پیرزن بهشون گفت بیا فالت بگیروم و کف دست مامان علی رو گرفت و گفت:
شما توراه که برید میخورید به یک دیوار
گفتن آخه تو جاده که دیوار نیست
بچها ولی نفاثات فی العقد دروغ میگفت و نباید هرچی میگفت رو گوش کنیم
باید از شر نفاثات فی العقد به کی پناه ببریم؟
اشاره به آسمون : به خدای مهربون پناه ببریم
بچها علیو مامانو باباش برگشتن خونشون
فردا ساعت 10 صبح علی به مامان گفت میخوام برم با دوستم بستنی بخورم
مامان گفت باشه و علی با دوستش دوتا بستنی خریدن
آقای مغازه دار یه بستنی به علی داد و یکی هم به دوستش
بچها میدونید اسم دوست علی چی بود؟ اسمش حاسد بود
بچها تا علی خواست بستنی اش رو بخوره دوستش حاسد با تنه زد به علی و از دست علی افتاد زمین
علی گریه کنان اومد خونه
و به مامانش گفت : حاسد بستنی منو انداخت زمین
آخه حاسد همه چیز رو برای خودش میخواد
نمیخواد کسی چیزی داشته باشه
حاسد یعنی چی؟
یعنی حسود
مامان به علی گفت از شر حاسد به کی پناه ببریم؟
(( و من شر حاسد اذا حسد ))
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#تفسیر کودکانه
#سوره_توحید
یکی بود یکی نبود , غیر از خدای خوب و مهربون هیچکس نبود
درروزگاران قدیم زمان پیامبر ما مسلمانان , مردی بود که سیاه پوست بود و اسمش بلال بود
بلال نوکر یه آدم خیلی بدجنسی بود که این آدم بت پرست بود ولی بلال بیچاره مجبور بود براش کار کنه
اون بلال رو کتک میزدو اذیت میکرد
یروزی از روز ها بلال فهمید که مردی به اسم محمد (ص) کنار اون ها زندگی میکنه که خیلی مهربونه و بین سیاه و سفید فرقی نمیذاره و بین گولدار و بی پول فرقی نمیذاره و بین نوکر و رییس فرقی نمیذاره
بلال یکروز که کاراش تموم شده بود و اربابشم خوابیده بود یواشکی خواست بره خونه پیامبر خدا
وقتی رفت و دید پیامبر داره درباره خدا صحبت میکنه نشست پای حرفای پیامبر
پیامبر میگفت خدا احد است , یعنی خدا یه دونه است و دوتا نیست
بلال از پیامبر میپرسه خدا گرسنه میشه؟
تشنه میشه؟
خوابش میگیره؟
پیامبر میفرمایند : نه خدا صمد است , این ما آدمها هستیم که به خواب و غذا و آب نیاز داریم
خدا به اینها بی نیازه و به هیچی احتیاج نداره
پس الله و صمد , یعنی خدا بی نیاز است
بلال میپرسه خدای احد بچه داره؟
مامان و بابا داره؟
پیامبر میفرمایند : خدا بچه نداره , مامان و بابا هم نداره : لم یلد ولم یولد
بلال خیلی خوشحال میشه چه خدای خوبی , چقدر قویه و چقدر مهربونه
دوست داره خدای احد رو بپرسته و دلش نمیخواد بت پرست باشه
بلال میپرسه خدا شبیه کیه؟
پیامبر میفرمایند : خدا شبیه کسی نیست , کسی هم شبیه خدا نیست ( ولم یکن له کفوا احد)
بلال خوشحال میشه و بر میگرده خونه
بچه ها چشمتون روز بد نبینه ارباب بلال دم در وایساده بود و عصبانی بود , آخه فهمیده بود که بلال رفته پیش پیامبر خدا
ارباب بلال بت پرست بود و ارباب بلال رو میبره روی ماسه های داغ توی بیابون اونقد بلال رو کتک میزنه تا بگه بت پرسته
بلال میگه : قل هو الله احد ( یعکنی خدا یدونه است)
اون میخواست فقط خدا رو بپرسته
پیامبر که فهمید ارباب بلال این کار رو بااون کرده و کتکش زده یک نفر رو میفرسته تا بلال رو نجات بده
اون مرد میاد بلال رو از اربابش میخره و بلال از یاران خوب پیامبر میشه
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#تفسیر کودکانه
#سوره_عصر
🌟🌟🌟
بچه ها سوره ی عصر جز سوره های مکی هست .
بچه ها جونم تو این سوره خدا قسم خورده به عصر
میدونید که ما به چیزای الکی قسم نمی خوریم برای چیزهای مهم قسم می خوریم
خدا هم تو این سوره به چیزای مهم قسم خورده
بچه ها زمان مهمه؟
بله مهمه
کارهای خوبی که در زمان عمرمون انجام میدیم مثل (خوش رفتاری ،منظم بودن ،تفریحات سالم ،زیارت رفتن
هر کی از عمرش خوب استفاده نکنه ضر ر میکنه (لفی خسر ) میشه
آیه ۲ رو توجه کنید
ان الا نسان لفی خسر
عصر رو بعضیا میگن عصر ظهور حضرت مهدی است
بعضیا میگن زمان پیامبر منظورشون بوده
بچه ها چهار گروه از آدما هستن که لفی خسر نمیشن یعنی ضر ر نمیکنن از عمرشون خوب استفاده میکنن
1.آمنوا👈کسای که خدا رو خیلی خیلی دوست دارن
2.گروه عملوا الصالحات👈کسانی که کارهای خوب میکنن
3.گروه تواصو بالحق 👈کسای هستند که مردم رو به کارهای خوب دعوت میکنن
4.تواصو بالصبر👈کسانی که صبر میکنن
حالا بچه ها جونم صبر هم چند نوع داره
1.صبر بر گناه👈یعنی اینکه بچه ها بعضی از آدما ی خوب در برابر گناه صبر میکنن
چطوری ؟
مثلا در هوای گرم با اینکه ها گرمه لباسهای پوشیده میپوشن
حجاب میکنن بعد میرن بیرون تا نامحرم اونها رو نبینه
صبر بر مصیبت 👈یعنی چی؟
ببینید بچه ها اگر عروسک شما خراب بشه شما صبر میکنید خدا هم جبران میکنه مامان جون پیدا یه عروسک جدید میخره برات☺️
صبر برطاعت👈یعنی چی؟
یعنی اینکه با اینکه هوا گرمه ما بازم روزه میگیریم
بچه های عزیز اگه همه ی مردم تواصو ا بالحق کنن و تواصو ا بالصبر کنن
دنیا خیلی قشنگ میشه
مثلا اگه اذان میگن میبینی دوستت نماز نمیتونه بگو پاشو وضو بگیر بریم باهم نماز بخونیم وگرنه لفی خسر میشیم
ضر ر میکنیم .☺️
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#تفسیر کودکانه
#سوره_قدر
قسمت اول🌺
یه روزی وقتی مریم از مدرسه به خونه برگشت ماما نش بهش گفت .امروز تکالیفت رو انجام بده ویه کمی بخواب بعد افطار میخوایم بریم مسجد مریم گفت مامان جونم من که همیشه شبا میخوابم .
مامان گفت آخه دخترم امشب تا صبح توی مسجد بیدار میمونیم .مریم گفت مامان جون مگه امشب چه شبیه؟
انا انزلناه فی لیله القدر 🌺
مامان گفت امشب شب قدر ه
دخترم شبی که خدا قرآن رو بر قلب پیامبر نازل کرده .
تازه هرکسی توی این شب عبادت کنه براش خیلی ثواب می نویسن
کربلا مینویسن ،مکه می نویسن، میگن عمرشو زیاد کن ،مریضی و سلامتی آدما رو شب قدر می نویسن.
ادامه دارد .....🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#تفسیر کودکانه
#سوره_قدر
قسمت اول🌺
یه روزی وقتی مریم از مدرسه به خونه برگشت ماما نش بهش گفت .امروز تکالیفت رو انجام بده ویه کمی بخواب بعد افطار میخوایم بریم مسجد مریم گفت مامان جونم من که همیشه شبا میخوابم .
مامان گفت آخه دخترم امشب تا صبح توی مسجد بیدار میمونیم .مریم گفت مامان جون مگه امشب چه شبیه؟
انا انزلناه فی لیله القدر 🌺
مامان گفت امشب شب قدر ه
دخترم شبی که خدا قرآن رو بر قلب پیامبر نازل کرده .
تازه هرکسی توی این شب عبادت کنه براش خیلی ثواب می نویسن
کربلا مینویسن ،مکه می نویسن، میگن عمرشو زیاد کن ،مریضی و سلامتی آدما رو شب قدر می نویسن.
ادامه دارد .....
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#تفسیر کودکانه
#سوره_قدر🌺
قسمت دوم🌸
بچه ها جونم شب قدر قرآن رو میگیریم روی سرمون واز خدا میخواهیم که برامون چیزای خوب بنویسه باید سعی کنیم که تو این شبا تا صبح بیدار باشیم و دعا کنیم.
وما ادرائک ما لیله القدر
تو نمیدونی شب قدر چه شبیه🌺
لیله القدر خیر من الف شهر
شب قدر از هزار ماه بهتره🌺
تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر
به دستور خدا فرشته ها میان پایین میرن پیش آدمهای خوب🌺
سلام هی حتی مطلع الفجر
تا صبح فرشته میان خدمت امام زمان سلام و درود میفرستن🌺
ماه رمضان که روزه میگیریم سه شب میریم مسجد تا صبح بیدار میمونیم ،سه شب ،شبه قدره معلوم نیست کدوم شبه
هر سه شبش رو میریم مسجد و بیدار میمونیم خدا میخواد آدما رو امتحان کنه که ببینه چیکار میکنیم.
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#آموزش
#تفسیر
#داستان
آموزش سوره قریش برای کودکان
شعر سوره قریش:
یه سوره ای از کتاب هست به نام اعراب
قبیله ای از ایشان قریش بود نامشان
بودند سرمایه دار اهل تجارت و کار
خداوند مهربان در بین قلب ایشان
افکند هر زمانی الفت و مهربانی
باید به شکر نعمت خدا شود عبادت
تفسیر کودکانه از سوره ی قریش
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود
در روزگاران خیلی دور یه قبیله زندگی میکردند
آدمهایی که کنار هم یه جا زندگی میکردند قدیمها قبیله میگفتند
اسم این قبیله قریش بود که میخوام براتون بگم
بچه ها مردم قریش باهم ایلاف نداشتند (یعنی دوست نبودند)متعهد نبودند
(عکس بابا و مامان و دختر و پسر بکش)
بابا میخواست بره خونه و مامانش تنها میرفت
مامان خودش تنها میرفت بازار . بچه تنها بازی میکرد . با هم ایلاف نداشتند
یروزی بچه ها توی فصل شتاء (یعنی فصل زمستان)
بابا میخواست بره چنتا جوراب که مامان بافته ببره یه شهر دیگه بفروشه
بابای خونه تنها میره و با لباس زمستانی . کلاه و چتر رفت
رفت اونجایی که میخواست بره جورابارو بفروشه
توی راه یهویی یه دزده اومد سر راه بابا
گفت وایسا ببینم دستا بالا
بابا گفت وای این دیگه از کجا اومد؟
دزده گفت زودباش اون جورابارو بده به من
باباهه دوس نداشت ولی مجبور شد جورابارو داد
دزده هم جورابارو بردو رفت
بابا برگشت خونه و مامان گفت چی شد جورابارو فروختی؟
بچه ها گرسنه هستند و میخوایم بریم خرید
بابا گفت راستش یه دزده تو راه جورابارو ازم گرفت
مامان ناراحت شد و گفت چیکار کنیم
گفت تا فصل تابستون صبر میکنیم
تا رسیدند به فصل صیف
تابستون از راه رسید و بابا رفت به سمت شهر تا جوراب بفروشه
توی راه دوباره آقا دزده پرید جلوش
آی بچه ها باباهه نتونست کاری کنه دوباره
دزده هم جوراباشو گرفتو رفت
مرد ناراحت برگشت خونه
یه پیر مرد عاقل توی شهر زندگی میکرد
گفت بذار برم ازش بپرسم چرا اینجوری میشه
پیرمرده گفت شما باید باهم ایلاف داشته باشین
باید متعهد باشین و باید بادوستاتون برین دسته جمعی بفروشین و یه کاروان بشید
اینا باهم ایلاف شدند و راه افتادند به همون شهری که قرار بود جورابارو بفروشند
دزده از دور دید و گفت وای اینا چقد زیادند اینا منو میکشن و نمیتونم برمو جورابارو ازشون بگیرم
اونا رفتند و جورابارو فروختند و یه عالمه هم خوراکی خریدند
پیرمرد مهربونو دانا وقتی که اینها برگشتند گفت :
حالا که شما باهم ایلاف داشتید باید برید هذا البیت (کعبه) فلیعبدوا کنید
فلیعبدوا رب هذا البیت عبادت کنید
بشینید دور خونه ی خدا دعا کنید فلیعبدوا کنید
اینا رفتند هذا البیت فلیعبدوا کردند و خدارو شکر کردند که باهم ایلاف دارند
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
#داستان
#تفسیر
داستان کودکانه از سوره ی تبت ( مسد )
یکی بود یکی نبود، مردی بود به اسم ابی لهب، ابی لهب مرد بد جنسی بود . بچه ها اسم پیامبر ما چی بود؟ محمد (ص)
ابی لهب هروقت پیامبر رو میدید بهر طرفش سنگ پرتاب میکرد
بچه ها پیامبر همیشه به ابی لهب میگفت این کار خیلی اشتباه و کار خیلی بدیه و خطرناکه
مگه من با تو چیکار کردم؟ ابی لهب میگفت آخه خدا پرستی و مردم تورو دوست دارن و من خوشم نمیاد. ابی لهب به پیامبر حسادت میکرد.
یه روزی از روزها ابی لهب انقدر پیامبر رو اذیت کرد تا اینکه یداش تبت شدن
بچه ها میدونید ید یعنی چی؟
ید یعنی دست
یداش تبت شد یعنی دستاش قطع شدن چون پیامبر رو خیلی اذیت کرد
بچه ها ابی لهب خیلی ناراحت شد و افتاد توی خونه و دیگه دست نداشت
یه روز که خواب بود صدایی شنید اومد کنار پنجره دید مردم دارن شعار میدن و میگن :
تبت یدا ابی لهب وتب
بچه ها بعدش واقعا ابی لهب از دنیا میره
بعد دوتا فرشته میان پیش ابی لهب یکی طرف راست و یکی طرف چپ ابی لهب
فرشته ها به ابی لهب میگن چرا پیامبر خدارو اذیت میکردی؟
چرا سنگ پرتاپ میکردی؟
ابی لهب میگفت: نه من این کارارو نمیکردم
ولی بچه ها ابی لهب داشت دروغ میگفت
فرشته های مهربون گفتن ما از همه ی کارهای تو فیلم برداری کردیم
ابی لهب دست و پاشو گم میکنه
فرشته هام فیلم رو نشون ابی لهب میدن
(داستان فرشته هایی که یکی روی شانه ی چپ و دیگری روی شانه ی راست که کارهای انسانهارا مینویسند)
این فرشته ها هم کارهای بد ابی لهب و نوشته بودند و تصمیم گرفتن از تو فیلم بهش نشون بدن
ابی لهب فکر کردوگفت:
عه عه ببینید من مالهو دارم (یعنی پول دارم)
فرشته ها به ابی لهب میگن : ما اغنا
این مالها به درد ما نمیخوره
(ما اغنی عنه ماله و ما کسب)
بعد فرشته ها دستهای ابی لهب رو گرفتن و سیصلی کردن تو نار (یعنی بردنش توی آتیش جهنم)
سیصلی نارا ذات لهب
اگه ما کار بدی بکنیم خدای مهربون به ما فرصت میده جبران کنیم و فوری کار بد مارو نمینویسه و از ما فیلم نمیگیره
اگه کار بد کردیم باید زود عذرخواهی کنیم . دروغ نگیم . به پدرومادرمون بی احترامی نکنیم . غیبت نکنیم
خدا به ما فرصت میده تا جبران کنیم و عذرخواهی کنیم
دیدین ابی لهب چی شد بچه ها؟ دیدین چه بلایی سرش اومد؟
ابی لهب یه زن داشت به اسم وامرءته
وامرءته یه کوله داشت که همیشه پشتش بود
وامرءته میرفت بیابون و خار جم میکرد و میبرد میریخت دم در خونه ی پیامبر
وامرءته مثل اب لهب پیامبر رو اذیت میکرد
وامرءته و حماله الحطب
اینقدر اینکارو کرد و هروقت پیامبر میخواست از خونه بره بیرون خارها به لباسش میچسبید و میومد خارهارو برداره دستش خونی میشد
خارها به پاش میخورد و پاش میخورد و پاش خونی میشد
پیامبر به اون میگفت : مگه من با تو چیکار کردم ؟
وامرءته میگفت من از شما خوشم نمیاد و و به پیامبر حسودی میکرد
بچه ها هیچ کس وامرءته و دوس نداشت و اونم مثل ابی لهب از دنیا رفت و دوتا فرشته اومدن تا از وامرءته سوالاتی بپرسن
فرشته ا از وامرءته سوال کردن و پرسیدن چرا کار بد کردیو پیامبرو اذیت کردی؟چرا مردم آزاری کردی؟
وامرءته گفت نه من پیامبرو اذیت نکردم
ولی فرشته ها بازم از کارای بد وامرءته فیلم گرفته بودن و بهش نشون دادن و وامرءته گفت ای وای آبروم رفت و دیگه هیچ کاری نمیتونم بکنم
فرشته میان یه حبل از مسد میندازن دور جید وامرءته (یعنی یه ریسمان از آتیش میندازن دور گردن وامرءته) و اونو میندازن توی اتیش جهنم
فی جیدها حبل من مسد
دیدین بچه ها؟آخرعاقبت آدمهای بد چی میشه؟
پس باید چیکار کنیم؟دروغ نگیم . کار خوب انجام بدیم.مردم آزاری نکنیم
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
🌹 دسترسی آسان با هشتک🌹
🍀 موضوعات کانال 🍀
#ابتدای_کانال
#ترتیل_کل_قرآن
استاد مشاری العفاسی
#نرم_افزار_آندروید_قرآن
استاد پرهیزگار
#سه_بار_تکرار
استاد پرهیزگار
#خاطرات
استاد پرهیزگار
#مصاحبه
استاد پرهیزگار
اقای فروغی
آقای طباطبایی
خانم ابراهیمی (حافظ قرآن)
#توصیه (مربیان قرآن)
خانم اصغرنژاد
خانم لشکری
خانم ملائی
خانم عبادی
#شروع_آموزش
#ارسالی_حافظان_کوچک
#سوره_حمد
#سوره_ناس
#سوره_فلق
#سوره_توحید
#سوره_نصر
#سوره_کافرون
#سوره_عصر
#کلیپ
#داستان
#شعر
#دعا
#لغات
#سخن
#نقاشی
#تربیت_کودکان
#یادآوری
#نکات_حفظ_قرآن_به_کودکان
#ذکر
#روش_حفظ_قرآن
#حفظ_موضوعی_قرآن
#حدیث
#سرگرمی
#قصه
#صوتی
#قرآن
#سوره
#مسابقه
#آزمون
#بازی
#رمضان
#تلاوت
#فضائل
#تفسیر
#شکرگذاری
#نشانگر
#قصه_رمضان
#کاردستی
#کارت_
#چالش_
#نهج_البلاغه
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatamion
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمیون
غنچه های فاطمی
#شعر 🌹اصول دین 🌹 من بچه مسلمونم اصول دين خوب مي دونم اصول دين پنج بود دانستنش گنج بود اول خد
👈 در سوره مبارکه اخلاص
قرآن آموزان را با اصول دین آشنا میکنیم .
👈👈 آشنایی با توحید 👉👉
سوره اخلاص یا توحید صد و دوازدهمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء سیام قرار دارد. این سوره را به این دلیل توحید یا اخلاص نامیدهاند که درباره یگانگی خدا سخن میگوید و انسان را از شرک، خلاصی میدهد.
این سوره به سوره اخلاص و توحید مشهور است. همچنین در روایات و منابع قدیمی آن را سوره «قل هو الله احد» خواندهاند. درباره دلیل این نامگذاری هم گفته شده از آنجا که خداوند را به یگانگی وصف میکند، توحید نام گرفته و به این دلیل که توجه به محتوای آن، انسان را از شرک پاک میکند و به دنبال آن انسان از آتش دوزخ خلاصی مییابد، آن را اخلاص نامیدهاند.
#اهداف:
1-کودکان با پیامهای سوره توحید متناسب با گروه سنی خود آشنا شوند. مانند اینکه همه ما به خداوند نیاز داریم.
2- کودکان به خواندن سوره توحید علاقمند شوند.
3.آموزش اصول دین به قرآن آموزان
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
#تفسیر کودکانه سوره توحید
معنی سوره مبارکه توحید یکتا پرستی است.(توحید یعنی خدایا تو یکی و تو یکتا) .سوره توحید خداوند را توصیف میکند. همانطور که ما دارای شناسنامه هستیم خداوند هم شناسنامه ای دارد که سوره توحید است. در شناسنامه خداوند نوشته شده است که خداوند یکی است و مثل ومانندی ندارد.خداوند دارای پدر و مادر و فرزندی نیست و همسری ندارد.بی نیاز است و همه مخلوقات نیازمند او هستند.
# بازی سوره توحید
مربی میتواند بعد از همخوانی و تکرار سوره توحید توسط کودکان بازی زیر را برای آشنایی بیشتر کودکان با سوره همراه بچه ها انجام دهد.
در این بازی مربی نقس باغبان و بچه ها نقش گل را به عهده میگیرند.
ابتدا بچه ها به حالت غنچه و به صورت دو زانو روی زمین نشسته و سرشان را روی زانوی خود می گذارند.
سپس مربی به طرف یکی از کودکان که غنچه وار بر روی زمین نشسته میرود
و میگوید : آیه اول سوره توحید را بخوان و مثل گل باز شو .
کودک در حال خواندن آیه از جا بلند شده دستها را از دو طرف باز میکند و همچون گل شکفته میشود.
آنگاه مربی به طرف یکی دیگر از بچه ها که به شکل غنچه نشسته میرود و از او میخواهد آیه دوم را بخواند و همانند گل باز شود.
این کار تا پایان سوره ادامه میابد.
سپس کودکان که همانند گل باز شده و ایستاده اند بار دیگر سوره توحید رو با همخوانی کنند.
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
#مفهوم کودکانه سوره توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدا جون
بخشنده مهربون
قل هو الله احد
بگو خدا یکیست
الله الصمد
ما به خدا نیاز داریم
ولی خدا به ما نیازی نداره
لم یلد و لم یولد
خدا بچه ای نداره
بچه کسی هم نیست
ولم یکن له کفوا احد
هیچ کس مثل خدا نیست
شعر سوره توحید
به نام خدا جون بخشنده مهربون
خدا فقط یکی هست
تو قلب هر کسی هست
خدای کل دنیا
هم قوی هم توانا
خدا همیشه بوده
به غیر از او نبوده
هیچکس و هیچ کجا نباشه مثل خدا
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹
#حدیث مرتبط
با سوره توحید
پیامبر اکرم(ص) :
توحید نصف دین است.
عیون اخبار الرضا(ع)
🌹🌹
🌹 دسترسی آسان با هشتک🌹
🍀 موضوعات کانال 🍀
#ابتدای_کانال
#ترتیل_کل_قرآن
استاد مشاری العفاسی
#نرم_افزار_آندروید_قرآن
استاد پرهیزگار
#سه_بار_تکرار
استاد پرهیزگار
#خاطرات
استاد پرهیزگار
#مصاحبه
استاد پرهیزگار
اقای فروغی
آقای طباطبایی
خانم ابراهیمی (حافظ قرآن)
#توصیه (مربیان قرآن)
خانم اصغرنژاد
خانم لشکری
خانم ملائی
خانم عبادی
#شروع_آموزش
#ارسالی_حافظان_کوچک
#سوره_حمد
#سوره_ناس
#سوره_فلق
#سوره_توحید
#سوره_نصر
#سوره_کافرون
#سوره_عصر
#کلیپ
#داستان
#شعر
#دعا
#لغات
#سخن
#نقاشی
#تربیت_کودکان
#یادآوری
#نکات_حفظ_قرآن_به_کودکان
#ذکر
#روش_حفظ_قرآن
#حفظ_موضوعی_قرآن
#حدیث
#سرگرمی
#قصه
#صوتی
#قرآن
#سوره
#مسابقه
#آزمون
#بازی
#رمضان
#تلاوت
#فضائل
#تفسیر
#شکرگذاری
#نشانگر
#قصه_رمضان
#کاردستی
#کارت_
#چالش_
#نهج_البلاغه
#فرزند_پروری
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم.
#چالش_
#کاردستی
#کارت_
#قصه_رمضان
#بازی
#آزمون
#مسابقه
#بی_تفاوت_نباشیم
#حدیث
#نکات_حفظ_قرآن_به_کودکان
#یادآوری
#ذکر
#مجلس
#روزه
#روضه
#ارسالی_حافظان_کوچک
#ارسالی_کودکان_آمر
#آمادگی_برای_ظهور
#موضوع_برنامه
#واحدکار_ماه_رمضان
#تبیینتدبری
#تلنگر
#شعرکودکانه
#مجتبی_و_محیا
#آیه_های_عشق
#اسراف
#حجاب
#نماز
#تربیت_کودکان
┏━━━ 👦 👧 ━━━┓
@Gonchehayefatami
┗━━━ 👦 👧 ━━
👦 👧 غنچه های فاطمی