🌹#السلام_علیک_یا_رقیه_بنت_الحسین
#حیدر نسب و #فاطمه سیماست #رقیه
آرام دل #عمه و #باباست #رقیه
@golvajhehaye_ahlbeyt
دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود #ارباب
تا آینه ی حضرت زهراست #رقیه
جز او چه کسی لایق این جمله ی زیباست
#دردانه ی یکدانه ی #مولاست #رقیه
انگار خداوند به او داده جنان را
وقتی که روی شانه ی #سقاست #رقیه
یک لحظه اگر نیست به روی دوش #علمدار
بر دوش #علی_اکبر لیلاست #رقیه
گر #طفل_سه_ساله است تو کوچک مشمارش
آثار بزرگیش هویداست #رقیه
یک قطره ز دریای #حسین است ولیکن
در نوع خودش وسعت دریاست #رقیه .
در #سوریه تا صبح قیامت همه فخرش
همسایگی #زینب_کبراست #رقیه
#ولادت_نازدانه_حضرت_اباعبدالله_عليه_السلام_مبارک_باد
@golvajhehaye_ahlbeyt
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
🌷الهی وربی من لی غیرک🌷:
کرامات حضرت #رقیه س
@golvajhehaye_ahlbeyt
زن فرانسوی در كنار قبر حضرت رقیه علیهاالسلام
@golvajhehaye_ahlbeyt
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی (واعظ) صاحب تالیفات كثیره، در كتاب توسلات یا راه امیدواران صفحه 161، چاپ پنجم چنین می نویسد:
🌱🌱🍁🌱🌱🍁
یكی از دوستانم كه خود اهل منبر بوده و در فن خطابه و گویندگی از مشاهیر است و مكرر برای زیارت قبر حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام به شام رفته است، روی منبر نقل می كرد:
در حرم حضرت رقیه علیهاالسلام
زن فرانسویی را دیدند كه دو قالیچه گران قیمت به عنوان هدیه به آستانه مقدسه آورده است. مردم كه می دانستند او فرانسوی و مسیحی است از دیدن این عمل در تعجب شدند و با خود گفتند كه چه چیز باعث شده كه یك زن نامسلمان به این جا آمده و هدیه قیمتی آورده است؟ چنین موقعی است كه حس كنجكاوی در افراد تحریك می شود. روی همین اصل از او علت این امر را پرسیدند و او در جواب گفت:
همان گونه كه می دانید من مسلمان نیستم، ولی وقتی كه از فرانسه به عنوان ماموریت به این جا آمده بودم در منزلی كه مجاور این آستانه بود مسكن كردم. اول شبی كه می خواستم استراحت كنم صدای گریه شنیدم. چون آن صداها ادامه داشت و قطع نمی شد. پرسیدم این گریه و صدا از كجاست؟ در جواب گفتند: این گریه ها از جوار قبر یك دختری است كه در این نزدیكی مدفون است. من خیال می كردم كه آن دختر امروز مرده و امشب دفن شده است كه پدر و مادر و سایر بازماندگان وی نوحه سرایی می كنند. ولی به من گفتند الان متجاوز از هزار سال است كه از مرگ و دفن او می گذرد. بر شگفتی من افزوده شد و با خود گفتم كه چرا مردم بعد از صدها سال این گونه ارادت به خرج می دهند؟ بعد معلوم شد این دختر با دختران عادی فرق دارد؛ او دختر امام حسین علیه السلام است كه پدرش را مخالفین و دشمنان كشته اند و فرزندانش را به این جا كه پایتخت یزید بوده به اسیری آورده اند و این دختر در همین جا از فراق پدر جان سپرده و مدفون گشته است.
بعد از این ماجرا روزی به این جا آمدم. دیدم مردم از هر سو عاشقانه می آیند و نذر می كنند و هدیه می آورند. متوسل می شوند. محبت او چنان در دلم جا كرد كه علاقه زیادی به وی پیدا كردم.
پس از مدتی به عنوان زایمان مرا به بیمارستان و زایشگاه بردند. پس از معاینه به من گفتند كودك شما غیر طبیعی به دنیا می آید و ما ناچار از عمل جراحی هستیم. همین كه نام عمل جراحی را شنیدم دانستم كه در دهان مرگ قرار گرفته ام. خدایا چه كنم، خدایا ناراحتم، گرفتارم چه كنم، چاره چیست؟ و اندیشیدم كه، چاره ای بجز توسل ندارم، و باید متوسل شوم ...
به ناچار دستم را به سوی این دختر دراز كرده و گفتم: خدایا به حق این دختری كه در اسارت كتك و تازیانه خورده است و به حق پدرش كه امام بر حق و نماینده رسولت بوده است و او را از طریق ظلم كشته اند قسم می دهم مرا از این ورطه هلاكت نجات بده. آنگاه خود این دختر را مخاطب قرار داده و گفتم: اگر من از این ورطه هلاكت نجات یابم 2 قالیچه قیمتی به آستانه ات هدیه می كنم.
خدا شاهد است پس از نذر كردن و متوسل شدن، طولی نكشید برخلاف انتظار اطبا و متصدیان زایمان، ناگهان فرزندم به طور طبیعی متولد شد و از هلاكت نجات یافتم. اینك نیز به عهد و نذرم وفا كرده و قالیچه ها را تقدیم می كنم.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
کانال مداحی( گلواژه های اهل بیت ع)