eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5827679014696782468.mp3
6.23M
میون خیمه ولوله به پا کرد همین که اکبر با پدر وداع کرد۲ طلوع کندنو/.....ر محمدی کمان کند اب/.....روی احمدی چنان خرامان رود به میدان چشم بد به دور تابا ند ز چهره نور می پاشد از او غرور بگو به مجنون آید و ببیند که روی محمل لیلی اش نشیند جمال یو/سف گشته ناپدید همینکه او را با اشاره دید شده پریشان جناح عدوان از نگاه او باشد چشم او سپاه چون تابد ز چهره ماه پدر چگونه بر سرش رسیده کسی چنین بابایی ندیده همین که او را دیده و خمید یکی یکی گلبرگش به دیده چید به قلب یعقوب گرفته آشوب وامحمدا در گوش جهان ندا عَلی الدنیا بعدک العفا زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁ :به تماشابیا ای پسر فاطمه... یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 السلامُ علیَ الحسین و اِبن الحسین بر تو شهـــزادهٔ شهــنــشهِ عالمیـــن دلبر فاطمــــی از بنی هاشمی یاعلی جان(۴) اولین هاشمی که اذن میــدان گرفت در وداعش میانِ خیمه ، توفان گرفت مادران ، بی امان همه برســر زنان یاعلی جان(۴) با زره بر تنش ، خوش قد و بالا شده چشـــم بابا بر او غـــرقِ تماشــا شده شیر حیدر نشان اندکی هــم بمان یاعلی جان(۴) ای که عـــالم ، فدای قد رعنـــای تو شـده ام محوِ آن صورت زیبــای تو اشکم از دیدگان بر رخم شد روان یاعلی جان(۴) اَشبَــهُ الناس من به چهرهٔ مصطفی وارث ذوالفقـــار و هیبـت مرتضــی ای علی اکبرم شبه پیغمبرم یاعلی جان(۴) جانِ بابا بیـــا به پیش چشم ترم قبلِ میـــدان کمی راه برو اکبرم حسرتم را ببین اکبر مَه جبیـــن یاعلی جان(۴) پر شد از پاره های پیکرت دشت خون شده صحرا از اعضــای تنت لاله گون ای گل پرپرم قهرمان اکبرم یاعلی جان(۴) لالهٔ ســـرخ کربــلا چــه زیبــا شدی در دل دشــت آلاله شکــــوفا شدی اِربــاً اِربـــا تنـــت تشنه لب کشتنت یاعلی جان(۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 چهره ده صورت احمد مختاره باخ جنگــیده هیبت حیــدر کــراره باخ اوجا بوی یاوریم ای علی اکبـــریم یاعلی جان(۴) صورت ماهی پیغمبــره بنزر بالام پیکرون یاره سی مادره بنزر بالام چکیرم حســرتین او گؤزل صورتین یاعلی جان(۴) عمه زینب سنه خیمه دن هر دم باخور سنه خاطر نجه گؤز یاشی گؤزدن آخوز سنه دیل داغلیور هی یانور آغلیور یاعلی جان(۴) سسیمه سس وئر اوغلوم ، ولدی یا علی گؤر نه دشمـــن منـی دوره لدی یا علی اَل چالیر دشمنیم طاقتیم یوخ منیم یاعلی جان(۴) اُولا سنـــن صورا کؤل بو فلک باشینه اِئتمه دی رحمی بیر گؤزلریمین یاشینه یاندی قلبیـــم اویان اولموشام باغری قان یاعلی جان(۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.» چه بی رحمانه جانم را گرفتند همـه تاب و توانــــم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جـوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی برسرم شد علی اکبر ؛ عــلیِ اصــــغرم شد برایش کوچه واکـردند ای وای چقـــدر اکــبر شبـیه مادرم شد به چـشم خود خزانش را نبیند غــــم آرام جانــــــش را نبیـند دعا کردم سـر نعـــــش جــوانم کسی داغ جوانـــــش را نبیــند مبادا گلشـــنی پـژمــــرده باشد که بی گل باغبان افسـرده باشد کسی میفهــــمد از حال دل من که درغربت جوانش مرده باشد "گلی که خود بدادم پیچ وتابش به اشـک دیدگانـــــم دادم آبـش در این گلشن خدایا کی روا بود گل از من دیگری گـیرد گلابش " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکـنـد حــــــــال نزارت ندارد قــــــوتی پاهایـــــــم اما می آیم با ســــــــر زانو کــنارت امان از ضربه باشدت علی جان تو را کشتند باسرعت علی جان شبیـــه فاطـــمه مـــــادربزرگت زمین خوردی توباصورت علی جان ترک خـــــورده شبـیه من لبانت شبــــیه تکــه چـوبی شد زبانت رمق دیگــــــر ندارد دست هایم بگیرد لخـــته خون را از دهانت همین حس وهمین حال ات مراکشت همین زخـم پر و بالت مرا کشت نمانده جــــــای ســالم در سر تو همیـن لبهای پامالت مـــرا کشت چه آهنگیـــن چـه با آواز کشتند تو را یک عــده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جـــــــرّاحــــه بودی تو را با چنــــدتا مقراض کشتند علی اکبـــــرم ! دردت به جـانم نبی دیگــــــرم! دردت به جـانم نکش پا بر زمین در پیـــش بابا عــزیـــز پرپرم دردت به جــانم " به هرجا بنـگـرم تنها تو بینــم نشان از روید زیبـــــای تو بینم به هرجا ردی ازجسم توپیداست به صحرا بنگرم صحـرا تو بینم" بنازم لحـــــــن بابا گفـــتـنت را نکـش از دســــت بابا دامنت را نشســـــتم روی خـاک و باتحیر تماشا میکنــــــم جان کندنت را فراقــت میکند پیـرم همیــن جا به من باشدکه میمیرم همین جا ندارم پای رفتــــن ســوی خیمه کنـــار تو زمینگـــیرم همـین جا نخواهد کــرد داغ تو رهــــــایم بلرزد مثل دســـــتانـم صـــدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفتـــه بـوی تـو دیگــــر عبایم شعر:علیرضا خاکساری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4_5823671354943081408.mp3
4.15M
قطعه‌ی چشماتو واکن با صدای: سیدعلی میرمحمدی شاعر: قاسم صرافان تنظیم‌کننده: نیما علامه آهنگساز: زنده‌یاد ساناز کریمی بکش رو صورتم دستاتو، بابا می‌خوام آروم بشم، چشماتو وا کن اگه می‌شه، بگیر بالا سرت رو یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن تو رو می‌خوام روی دستام بگیرم بذار لبخندتو دنیا ببینه بذار هر کی دلش لبریز غصه ست، بیاد و پای گهواره‌ت بشینه لالا لالا لالا لالا لالایی لالایی می‌خونم آروم بخوابی کاش می‌شد، تر کنم ماهی نازم لب‌های خشکتو با قطره آبی می‌خوام همیشه این دستای کوچیک تو قابِ قلب آدم‌ها بمونه هرکی عشقو می‌خواد، منو ببینه هرکی منو می‌خواد، تو رو بخونه یه دنیا قلب خسته، بی بهونه به اون دستای کوچیک دل نبسته هنوزم مادری دلتنگ ماهش پای گهواره‌ی خالی نشسته لالا لالا لالا لالا لالایی لالایی می‌خونم آروم بخوابی کاش می‌شد، تر کنم ماهی نازم لب‌های خشکتو با قطره آبی شعر: قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌─‌
السلام علیک یا ابا عبدالله اکبرآن آیینه ایزد نما نور چشم خاندان مصطفی مظهر حُسن وصفات سرمدی انعکاس خُلق و خوی احمدی چون بمیدان امد ان قرص قمر شد در ان صحرا قیامت جلوه گر محو سرو قامتش جن و ملک ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک جمله گفتند این علی یا مصطفاست یا تجلّی جمال کبریاست گفت با تکبیر و با صوت جلی من علیّم وارث خون علی مظهر خشم خدای لم یزل ذوالفقارم قاصد پیک اجل چون عدو بیچاره شد در آن زمان راه را بستند بر جان جهان حمله ور از هر طرف بر او شدند ضربتی بر فرق پاک او زدند چشم عالم دید یکبار دگر در سپهر کربلا شق القمر ناگهان از آسمان افتاد ماه پاره شد از این مصیبت قلب شاه بر سر بالین او چون شه رسید ناله ای جانسوز از دل بر کشید گفت ای آرامش جانم علی ماه رخسارت زخون شد منجلی می زند لبخند هر زخمت بمن داغ تو زخم دل هر انجمن پس بدامانش گرفت آن سرو ناز دید فرقش تا به ابرو گشته باز روی خود بنهاد بر روی پسر گفت ای آرامش جان پدر چشم خود یکدم برویم باز کن بعد از آن تا عرش حق پرواز کن لعل خود بگشای ای نور بصر یک سخن با من بگو جان پدر جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک ای شبیه مصطفی روحی فداک با وضوی خون عبادت کرده ای در قیام خود قیامت کرده ای لاله پرپر بود و چشم باغبان خون چکان از طعنه ی اهریمنان شد دل سرخ "شقایق "داغدار دیده اش تا صبح محشر اشکبار گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع) حمیدرضازاده "شقایق" کرمان محرم ۱۴۰۰ http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ مرکبت راهِ خیمه را گم کرد نیزه نیزه پر از نشانه شدی دیر کردم مرا ببخش علی مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی همه ی دشت را تنت پر کرد در عبا جا نمی شوی پسرم شد شکسته عصای پیریِ من با چه پایی تو را حرم ببرم آمدم سوی تو سراسیمه تا ببینم چه آمده به سرت پسرم باز کن نگاهت را پاسخم را بده منم پدرت عمه ات هم به پیش آمده است تا که فهمید در تنم جان نیست غیرت اللهِ من ، علی اکبر جای عمّه میانِ میدان نیست گریه هایم که شد بلند اینجا لشکرِ ابنِ سعد خندان شد بعدِ پنجاه و چند سال امروز قامت خواهرم نمایان شد عمه ات را بده کمک تا او از کنار جنازه بر خیزد پیکرت چیده در عباست ببین از عبا خونِ تازه می ریزد شعر:رضا یزدی اصل 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض سلام و خیر مقدم به بزرگوارانی که به تازگی عضو کانال شدند التماس دعای ویژه مدیریّت کانال:خادمه الزهرا(س)علیزاده
┄┅✵﷽✵┅┄ : خمیده خمیده رسیدم به تو.... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو خواب دیده بودم که امشب میای چه خوب کردی آخر به ما سر زدی تو خوابم تو بودی روی ذوالجـناح ولــی حـــالا روی طبــــق اومدی نخـــور غصـــه بابا برا دختـــرت نبینی که اشک از چشام می بارم میگم فردا به دخــترک های شام منـم مثـــل اون وقتـــا بابا دارم (بابای مظلومم بابایی)۳ میــگه عمـــه ، هستم مث مادرت ببــین رد ســـیلی روی صـــورتم منم دست به دیوار می گیرم بابا می بینی دیگه خــم شده قامتم به من زهـــرای ثانی میــگن بابا آخه مثــل مادر ، کبــــوده تنــم باید من هم امشب وصیت کنم بِدَن غســـلو از زیر پیـــراهنم (بابای مظلومم بابایی)۳ اگه دختـــرت شد خرابه نشیـــن نخــور غصـــه بابا فـــدای ســرت ســـرت رو به دامــن گرفتــم ولی سؤالم اینه پـس کجاس پیکرت؟ چرا ردِ خاکســـتره رو موهات؟ نشسته روی صــورتت رد خون شکستن چــرا دندونت رو بابا؟ نگو خورده روی لبات خیزرون (بابای مظلومم بابایی)۳ الهی بمیــــرم برا عمــــه جـون بهـــش جای مــن ، تازیونه زدن چقد زجرمون داده زجر و سنان زن و بچـــه رو بی بهــونه زدن از این دنیای بی تو سیــرم بابا منو با خودت هر جا رفتی ببر ببر تا کمـــی عمـه راحت بشه اذیت شـده خیلی تو این سفر (خرابه شد خونه م بابایی بی تو نمی مونم بابایی)۳ (بابای مظلومم بابایی)۳ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۱۷ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
به نام خدا الهی به حیدر.... نبودی ببینی چی اومد سرِ من تو نیزه‌نشینی شکسته پرِ من آتیش پاگرفت و... اومد سمتِ خیمه پاهام سوخته مثلِ  پرِ معجرِ من یکی تویِ گوشم زد و گفت تو گوشم که گوشواره‌یِ تو مالِ دخترِ من برا من عجیبه سرِ تویِ تشتِت برا تو عجیبه پر و معجرِ من بابایی بابایی /۴/ نبودی کشیدن مویِ بچّه‌ها‌تو گرفتن تو خیمه دورِ مَحرماتو شده ضربِ سیلی نصیبِ کسی که‌.... گیر افتاد تو آتیش صدا زد باباتو نه دندونِ سالم نه مویِ سیاهی برام مونده بابا ببین ماجراتو یکی‌شون به طعنه می‌گفت من کنیزم عجیبه برا من عجیبه برا تو بابایی...... شعر:حسین ایمانی https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ما همه نسل به نسل درپناهت هستیم ما همه سینه زنان در سپاهت هستیم یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲) ما همه ملت آقا اَبی عبداللهیم در پناهِ عَلَمِ حضرتِ ثاراللهیم یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲) هرکجا خیمه به پا گشته، حرمخانه توست دل ما سینه زنان ، محفل و غمخانه توست یااباعبدالله یاحسین ثارالله (۲) روضه ات خوشتر از آفاق جِنان است حسین حَرَمت امن ترین جای جهان است حسین یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲) به مشامم برسان عطر خوش کرب و بلا دوست دارم که ببینم حرم پاک تو را یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲) باحسین در دوجهان بی غم و بی واهمه ایم ما همه منتظر منتقم فاطمه ایم یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
شکر خـــدا که امشبــــم / سفره به نام  حسنه روزیِ این سفــره مــونم / دســـت امام حسنه کـــریـــم  اهل بیـــته وو / اما  غــریب  مادره مادرش اشـکای همه  گـــریه کناشـــو می خره غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ روضه رو از کجا بگم ؟/ ازیکی  بود یکی نبود یه کوچه ای بود که روخاک / افتاده بود یاس کبود نیلوفـــری شد از سیلی / صــورت پاک یاسمن تمـوم  ایــن اتفاقا / افتاد  جلو  چـشــم حسن   غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) یه عمری غصه خورد برا / غریبی های مادرش قصه تلخ اون کوچه / هرگز نرفت از خاطرش کینـه دشــمن از علی / تموم نشـــد با این جفا کینه صفیـــن وجمل / رســــید تا دشـت کربلا غریب امام مجتبی / غریب امام مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ قاسم مجتــــبا نشــــون / هیبــت بابا روگرفت مدافـع حـــــرم شـــد و / رتـــبه  والا رو گرفت وقتی که قاسم شب قبل/حرف شهادت روشنید اومد و پرسید از عمـــو/ آیا منم میــشم شهید؟ عموسؤال کردپسرم/مرگ وچطور می بینی تو؟ یه جمله عجیبی گفت / به حیرت آورد عمو رو من می بینم عموجونم/مرگ وشیرین ترازعسل فردا جــواب دشـمنو /نشـــون میدم  توی عمل بالا بلند  نوجـــوون  / توو اوج  غــــربت عمو برای  جـنگ با عــدو / رسیـد به خــدمـت عمو تا اذن میدان رو گرفت /زادهء اون شیـر جمل با هــر رَجَز از دهنش / می ریخـت« اَحلی مِن عسل» ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ من قاسم بن الحــسنـم /صــولت حیدری دارم مثل  پدر ، مثل عمــــو / غــیرت مادری  دارم لشکر  دشمـــن  همگی / مات رخ  ماه  حســن شروع شد ازکیـــنه او /نبرد وجــنگ تن به تن جنگ دلیـــرانه ای کرد /باغیـرت و شجـاعتش تا اینکه بی هــوا زدن /عمیــق شـد جراحتش ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌  پیکـر ماه پـاره ای / افـتاده بود  روی زمــین گرفته بوددور اونو / حلقـه ای از لشـکر کـین تااینکه نیمه جون شد از/ضربت شمشیر عدو صدا زد از بیــن همه /بـرس به داد مــن عمو ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ عمو  رسیـــد کـنار  اون / نوگل  باغ  مجـــتبا دید که تمـوم پیکـــرش / شــده اسیر نیزه ها صورت به صورتش گذاشت/مثل علیِ اکبرش جــاری شد اشـکای حــسین /زِ غربت برادرش غریب آقام غریب آقام(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ می گفت عزیز داداشم /اینقده دست و پا نزن کاری ازم  برنمـیاد / عمو  رو  هِـــی صدا  نزن پاهاتو رو زمین نکش / عمــو رو بیچاره نکن مادرت و با  این  کارت / اســـیر و آواره  نکن ای یادگار مجتبی / ای یادگار مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ حالا بگــو  با چـه رویی / تو رو به خیمه ببرم چقد بزرگ شدی عمو / چــه قد کشیدی پسرم چقد بزرگی که خـودت /رفتی به پیشو از اجل مرگ وبه آغوش کشیدی/نوشیدی از جام عسل ای یادگار مجتبی ای یادگار مجتبی(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ قاســم  نوجـــــوان  مــــن/ تازه  گل  بــــرادرم دوبــاره تــازه شــــد برام / داغ علــیِ اکبــــرم سینه به سینه می کشید/قاسموسمت خیمه ها بین صـــدای خــنــده ی / لشکــــریان بی حــیا غریب حسین غریب حسین(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ اهل حـــرم ، با دیدنش / بـرای  یاری اومـــدن با اشک و آه ومرثیه / برسر و صورت می زدن پیکــر  پاره پاره  رو / گذاشـــت  کنار  اکـبرش بالا بلند نجمه رو / سـپرد به دسـت خواهرش غریب حسین غریب حسین(۴)شعر: رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
السلام علیک یا اباعبدالله 🍁علی اصغر🍁 بالای دست نو گل خود را گرفت و گفت این آخرین ذخیره ، علی اصغر من است در سنگر جهاد وعقیده براه حق همرزم وهم عقیده وهم سنگر من است با خیل عاشقان شده همراه و هم صدا کوچکترین شهید ره داور من است هست افتخار کلّ سپاهم در این قیام طفلی بلند مرتبه سر لشکر من است شد لحظه عروج من از فرش تا بعرش سیمرغ عشق هستم و او شهپر من است زیر و زبر اگر که شود کاخ ظالمان اعجاز خون پاک گل پر پر من است در دادگاه عدل الهی به روز حشر این طفل بی گنه سند اکبر من است دارد " شقایق" از کرم شاه این امید گوید که این غلام سیه نوکر من است شعر:استادحمید رضازاده "شقایق" کرمان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
زبان حال حضرت لیلا سلام الله علیها علیه السلام ماه "می آمد و رخساره برافروخته بود " گل سرخ لبش از داغ عطش سوخته بود پدر آن روز به او رزم که آموخته بود به لباس تن او کاش که پر دوخته بود نازپرورده ی ما بال و پری می خواهد روی یوسف ز نظر ها سپری می خواهد گفته بودم که من از چشم و نظر می ترسم از پریشانی گیسوی پسر می ترسم گفته بودم برود سوی خطر می ترسم از صدای خوش و تحریر دگر می ترسم من نباشم که قوی تر ز مرام زهرا روضه اش خوش ننشسته ست به کام زهرا قل هوالله احد خواندم و او تنها ماند قل اعوذین سپر کردم و او قرآن خواند دل به دریا زدم او کلک سخن را می راند باز با اینهمه او داغ به این دل بنشاند گفتم الله و دلم نور الهش را خواست گفتم اکبر که اذان از لب ماهش برخاست مصلحت بود نباشم که سرانجام نشد بی خبر هر چه که ماندم دلم آرام نشد لیل و لیلا شدنم سد بلایام نشد به صف لیلی و لیلا که کم ایهام نشد جای لیلی که نباشد وسط جنگ و قتال جای لیلا ست به شعر و غزل و عشق و وصال آه گفتند تنت مزرعه تیر شد و پدرت موقع جمع تن تو پیر شد و عمه آمد به سراغ تو ولی دیر شد و جای هر بوسه ی من بوسه ی شمشیر شد و پدرت. ، خاک بسر کرده جهان را بی تو تو بگو پس چه کند لیلی لیلا بی تو زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ اگه دلت پر از غمه / دلت گرفته از همه اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
❁﷽❁ سبک:صل الله علیک یافاطمه(تسبیحات) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ برلب دارم ذکــر نام تو ابوفاضـــل اسم تو زینت هر محفل عشقت حک شده توو جان و دل الله اکبر سقـــای حــــرم الله اکــــبر ارباب کــــرم تومشکل گشای دردای منی الله اکبــــرســایه ســـرم ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) آب فرات شــرمنده شد از لبای تو افتاده به زیــــر پای تو می سوزه برا غمــای تو سبحان الله از ایـن همه وفا سبحان الله ازلحظه ی وداع سبحان الله از مشـک پاره و آه ازاون سه شعبه ای که شدرها ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) دستای تو یادگار حـیــــــــدره آقا توو  دســــتای مادره آقا بهــــر روز محشــــره آقا ای سلطـان باوفا یاعباس اقای گـره گــــشا یاعباس توالگوی غیرت واحساسی ای آقای با حـــیا یاعباس ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) نهر علقم دنیای قشـنگ احســـاسه رد پایـــی از گل یاســــه مـــادر بالا ســــر  عباسه الحمــدلله مـــاه علقمــه داره سر بر زانوی فاطمه الحمـدلله  دشـــت کربلا قـــدمـگاه بانوی عــالمه سقــای حـــرم ابوفاضل دریای کرم ابوفاضل(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
بسم رب الحسین(۹) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت موجِ خروشان شد فرات از این هیبت وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ  ارباب آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل ضربهٔ سر خورد از  عمود نا غافل ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد دست علم گیرش به روی صحرا بود سرش به دامان حضرت زهرا بود غریب مـــادر وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس علقمــــه را پر کرد نوای  یا عبــاس "اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۵ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
به نام خدا   ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ چه می شود که بزودی اماممان برسد دراین مصیبت عظما به دادمان برسد چه می شود که به محشر،ز جانب مولا به دست منتظرانش ،خطِ اَمان برسد رسیده وقت مصیبات اعظم زینب خدا به دادِ دل صاحب الزمان برسد شب  وداع حسین و شب مناجات است طلوع صبح ، مبادا که بی امان برسد به  خارهای  بیابان  سفارشی  دارد مباد ، خار  به  پاهای  کودکان  برسد شروع می شود آه و بُکاء اهل بهشت همین که زینب کبری به سر زنان برسد تمام  عرش الهی به  لرزه  می افتد اگر که آه  غریبی  به  آسمان  برسد خدا، به حق شهیدان دشت کرب وبلا امید  قلب  تمامی  شیعیان  برسد ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
به نام خدا گفتگوی حضرت سکینه علیهاسلام با ذوالجناح 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر زمیــن کمتـر بزن پا از دلـم بُـردی قــرار اسب زیبــای پدر! حرفــی بـزن کمتـر ببـار سر به روی شانه ام بگذار و در گوشم بگو با پدر رفتی چرا برگشته ای بی شهسوار؟ آمـدی جانم به قربانت بگو بابا کجــاست؟ شهـرعشـق ما نگو دیگر شـده بی شهـریار در خضاب خون نشسته یال زیبـایت چرا؟ داغ سنگینی ست قطعاً علتِ این حالِ زار می خراشـد شیهــه ات روح تمام دشت را چشـم تو آلاله می پاشد به خـاک این دیار آتشــی انگــار در زیر سُـمَــت پنهــان شده پا بکوب آتـش بزن بر قلب سنـگ روزگـار در نگاهت راه گم کرده ست حیرت حیرتا! در صـدایت آه می سـوزد نهـان در آشکــار سایــهٔ مـــژگانِ  رازآلــود  را  بـرهــم  بـزن تا بریزد  چکه چـکه  غـربت از چشمان تار آمـدی تا طرح قابِ «عصرعاشورا» شـوی تا که این غربت  بماند تا همیشــه ماندگار آمــدی درس وفـا معنــا شـود بر کوفیــان رو شــود دســت جفــای مردمـان نا بکـار تا کجاهــا با پدر بودی؟ بگو ای ذوالجناح دیدی آیا پیــکرش را زیرِ سـُمّ  دَه سوار؟ گرچه حق رادریَمِ خون سر بریده دیده ای دیده خواهد شدحقیقت بر سرِ نِیْ آشکار نور مصبـاح الهُـدا هرگز نگردد بی فـروغ عالَـمـــی از او گرفتــه  آبِـرو  و اعتبــــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🖊رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعار در ایتا☝️
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ سلام ما به ساکنِ /بهشتِ دشتِ کربلا سلام ما به غربتِ /امیر و شاه نینوا به سوز دشت نینوا /به آه و گریه هاسلام به ناله ی بُنَیَّ و / به اشک روضه هاسلام سلام ما به خواهری /که یاور برادره به دختر سه ساله ای /که خیلی مثل مادره به کودکان زینب و /به حُرّ و مسلم غریب سلام بر رشادتِ/ زهیر و عابس و حبیب سلام ما به غربتِ /دو یادگار مجتبی به حنجر بریده ی/ رضیع دشت کربلا سلام ما به غربتِ /جوان شِبه مصطفا به پاره پاره پیکری /که خفته لای یک عبا به دستای بریده ی/ امیر لشکر حسین سقای دشت کربلا / پناه و یاور حسین رسیده روضه های ما /به سمت گودال بلا کسی نمونده برسه /به دادِ ناموس خدا پیچید صدای غربتِ /حسین توو دشت نینوا «کیست مرا یاری کند»/کسی نمونده اِی خدا اومد به سمت خیمه ها /برا وداع آخرش چه سخته دل بریدنِ /یه خواهر از برادرش هیچ خواهر و برادری /حسین و زینب نمیشن حتی یه روز نبوده که /از همدیگه جدا باشن جمع شدن اهل حرم /برا وداع ، دور و برش با دل خون ، زینب اومد / بوسه ای زد به حنجرش فغان و آه و گریه ها /بلند شد تو خیمه ها عزیز فاطمه می رفت /بشه اسیر نیزه ها امیر بی سپاه رفت /به جنگ سی هزار تن نبود اگر سوز عطش /حریف مولا نبودن می بارید از هرطرفی /بارون تیر و نیزه ها غریب گیر افتاده بود/ میوون قوم اشقیا تااینکه روی مَرکبش /زدن یه تیر بی هوا از روی مرکبش حسین /افتاد رو دشت نینوا هرکی با هر چیزی که داشت /میزد به پیکر حسین تشنه بودن قوم عدو /همه برا سرِ حسین میزدنش با نیزه و /باشمشیر و تیر جفا حتی پیرمرداشونم /زدن با چوب و با عصا کاش به همین راضی بودن /رها میکردن بدنو حرامیا اسباشونو / نعلای تازه زدنو... کاش یکی بود توو این بلا /به داد زینب می رسید وقتی که از سوز جگر/ فریاد و ناله میکشید تا آسمونها می رسید /فریاد "وامحمدا" گاهی می رفت به خیمه ها /گاهی به گودال بلا یه وقتی دید شمر لعین /به سمت گودال اومده نشسته روی سینه ای /که بوسه گاه احمده وای غریب مادرم / وای حسین برادرم غریب گیر آوردنت /وای شهید بی سرم صدا زد ای خواهر من /برو به سمت خیمه ها همیشه یاور حسین /برس به داد بچه ها صدای یابُنَیَّ باز /پیچید تو دشت کربلا سر عزیز فاطمه /به ضرب دشنه شد جدا میگفت حسین من چرا /با لب تشنه کشتنت؟ به زیر سنگ و نیزه ها /با ضرب دشنه کشتنت آخرِ روضه مون باشه /زینب و گودال بلا میگشت به دنبال حسین /زیر شکسته نیزه ها صدا میزد حسین من /کجایی ای برادرم جواب اومد کنار بزن /این نیزه ها رو خواهرم به زیر سنگها چرا / افتاده پیکرت حسین الهی من فدای این / پیکر بی سرت حسین خم شد و لبها رو گذاشت /روی رگای حنجرش با آه و گریه بوسه زد/ خانم به جای مادرش سلام آخرم باشه /به ماه روی نیزه ها سلام ما به خواهرِ/ شهید دشت کربلا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعاردرایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
بسم رب الحسین(۱۰) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ (به سمت گـودال از خیــمه دویدم من) وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم  من سوختـــم از داغِ غـــربت  و تنهـــاییت وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن برای  امـــداد   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به نــی دیـدم ، برابرم  داداش امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه بــه روی  زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــــی به حنجــــر پاره همنـفـــس مــادر ، نالــه کشیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خیمه به غارت رفت دور از چشای تو بی تو دل از  دنیــا دیگـــه بریــدم من به خیمـــه آتیش زد کوفیِ بی احساس به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تاعَلَـمت داداش نیفتـــد از شــــونه م مقــــاومـت کــردم تا نخَـمیــــدم من برای  تکـــرارِ   پیــام   این   نهــضــت رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی (کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج جواد حسینخانی همایش تاسوعایی بم شاعر: زینت کریمی نیا برادرم ابالفضل دلاورم ابالفضل بیا برای تسکین به خواهرم ابالفضل آه دست تو قطعه دشمن آماده به قلع و قمعه کمر شکسته ام من ببین که خسته ام من چگونه پابشم که زمین نشسته ام من باید هزار سال بشه که شیعه احیا بشه به زیر خیمه عشق بزم تو برپا بشه.............. .................. http://eitaa.com/sheydayezeynab
آسمان روی زمین زیر سُم اسبان است سر خورشید به نیزه وسط میدان است باز تکرار شده حیله ی صفین انگار بر زمین سوره ی فجر وسر نی ، . قرآن است نظم افلاک به هم ریخته در این صحنه چرخ حیرت زده در دایره سرگردان است نبض هستی بگمانم زتپش افتاده عالم انگار که روی گسلی لرزان است گوییا پاره شده رشته منظومه عشق که چنین دشت پر از کوکب نورافشان است آسمان ریخته دارایی خود را بر خاک هر ستاره که بخون خفته در این پیمان است حجت اکبری از تیره ی خورشید وشان ارباً اربا شده در مهلکه ی طوفان است دور او گله ی کفتار زده حلقه مرگ شیر افتاده و این هلهله ی گرگان است حلق یک غنچه پژمرده بریدند به تیر کس نفهمید که او منتظر باران است بر سر دست پدر داشت تلظی میکرد نتوانست بگوید که لبش عطشان است آن طرف تر لب شط پیکر ماه افتاده کز غمش سینه ی خورشید جهان سوزان است فرق نورانی او نسخه ی شق القمر است حیف در هاله ی خون معجزه اش پنهان است شد قلم دست بلندش که نویسد بر خاک عشق دردیست که در تیغ بلا درمان است تا ابد آب ز شرم لب او می سوزد عشق از اینهمه ایثار و ادب حیران است در طواف حرمش علقمه مانده ست هنوز اشک میریزد و در حسرت آن دستان است از در سوخته آتش به کمینگاه رسید سوخت آن خیمه که آرامگه طفلان است کرد خورشید غروب و شب هجران آمد تازه این اول راهیست که بی پایان است کهکشانها سر سجده به زمین آوردند این مقامیست که در خاک در سلطان است اشک خونین "شقایق" چکد از چشم قلم سرخی رنگ شفق خون دل یاران است حمید رضازاده " شقایق" کرمان
دو بند اول مربع ترکیب آغاز رسالت بانویم زینب سلام الله علیها شده کار دل من از دل امشب آغاز فاطمه باز سپرده است به من امری باز پیش چشمم شده یک سال دگر سخت دراز این نشیب است اگر، پس چه شود بخش فراز دستت آرامش محض است به قلب خواهر تو نگاهی بکنی چاره کند بر مضطر باید اینک همه برنامه بچیند زینب اولا فکر به سجاد کند در این تب بعد فکری به رباب و اثر خشکی لب بیشتر فکر به آن دختر نازت امشب دست تو معجزه کرده است به قلب خواهر کاش فکری بکنی بر شب سخت دختر http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گــریان تر از نگـــاه تو ، پیــدا نمی شود ماننـــد اشک چشـــم تو ، دریا نمی شود زخمی که شامیان به دلت با زبان ، زدند مـرهـــم پذیر نسیت ، مــداوا نمی شود داغی که جا گرفته به سینای سینه ات در قلب آسمان و زمین جا نمی شود گرچه عطش نشانده به دل ، زهر کین، ولی ماننـــد تشنـــه کــــامیِ بـابـا نمی شود آتـش کشیـــده بر دلم الشّـــام گفتنت جــانکاه تر از این غم عظمـا نمی شود هرگز کسی در این غــم غربت شبیه تو درد آشنــــایِ  زینـــب کبـــری نمی شود بر انهــدام کاخ ستــم ،هیـــچ خطبه ای مانند خطبــــه های تو غَـــــرّا نمی شود ما داغهـــای کرب و بلا را شنیـــده ایـم امــا شنیــــده مثـــل تماشــــا نمی شود یک عمـــر ، روزه دار عــــزای مُحـــرّمی افــــطار تو به آب و غـــذا وا نمی شود بـا خــاطرات ظهــــر عطـــــشناک کربلا آب  زلال ، بــر تــو گــــوارا  نمی شود با اشک و آه و روضه دلت خو گرفته است لبهای تو به خنــــده شکـــوفا نمی شود سجاده شـــاهدِ نَفَسِ سینه سوز توست ســجاده ات بـــدون تو معنـــا نمی شود ســجادهٔ تو فرش ستاره ست بین عرش فرشــی شبیــه عرش تو زیبــا نمی شود ماه فلک ز مــاه جبیــن تو روشــن است زیــرا ، بـدون نـورِ تـو پیــــــدا نمی شود پیشانی ات به مُهر و به معـراج می روی روحت به وقت سجده به تن جا نمی شود بر درگه تو حور و مَلَک بوســه می زنند هــر کــس عـــزیز عــــالم بالا نمی شود از غــــربت مــــزار تو ، امـا دلم شکست شمعـــی سرِ مــــزار تو پیـــدا نمی شود آبـــادیِ بقیـــــع تـــو ، ماننــــد کـــربــلا جز با ظهـــور مهـــدی زهـــرا نمی شود ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۲۱ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌