eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بسم رب المهدے» ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ مردی  از جنــس نـور می آیـد از  کـران هــای  دور   می آیـد سبزپوشی پر از طراوت عشق مهـــربـان ، بی غـــرور می آید پا به پای نسیـــم  روح افـــزا عطــــر ناب ظهـــور می آیــد می دمد نرگس از نگاه چمــن اشک شـوقم به شور می آیـد در هوایی که نام او جاریست آســـمان در ســــرور می آیــد از "محمـــد" گرفته نامـش را از دل  کــوه نـــور  مـی آیــد ذوالفـقــار علیست در دستش مثــل  مــولا  غیــور  می آیــد با عصایی که در ید بیضاست از   بلنـــدایِ  طـــور  می آیــد هــر نفــس با دَمِ مسیـــحـایی غمگســـاری صــــبور می آیــد جـام کوثــر به دست خود دارد با  شـــراب  طَهـــــور   می آیـد حشـمت و شوکتش سلیـمانــی* شاه دین ، سمتِ  مور می آیــد صوت داوودی اش چه روح افزا بـــا کــــلام  زبـــور  می آیـــد غصــه پر می کشد از این عالم وقت شــادی و شـــور می آیـد می رسد فصـــل آخرِ غیبـــت فصل ســبز حضــور  می آیــد باغ نرگس ، شمیـــم نو دارد عطر ناب ظهـــور   می آیــد ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─ ✏📗رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۲/۱۷ *سلیمانی: حضرت سلیمان نبی علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ لینک کانال اشعاردر ایتا👆        ─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
بسم الله الرحمن الرحیم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «هدیه به حضرت رقیه سلام الله علیها» تهنیـت ای مؤمنان آمد گل جـود و سـخــا دخـتـری،باب الحــوائــج از تـبار مـرتضـــــــا در فلک شادان ومسرورندجملـه عرشیان از بــرای نـازدانــــــــــــه ، نـوگل شــــــــاه ولا می کندتوصیف این محبوبه جبریل امین او که فـردا می شود نالان به دشت کربلا آن سه سـاله غنچه گلزار ختم المرسلیـن رخ کبود و قدخمیده مانده زیر دست وپا شد نوازش صورت مه گونه ی آن نازنین باهمان سیلی که زجربی حیا زد بی هوا خــادمانـش را پـــــناه و یـار روز واپـســـــیـن مهر او رمــز نجــات و شـــــــافـع روز جــــــزا شد شبـیـه مـادرش فخـر نساء العالمین می گشــاید هــر گــــــره را قبله حاجات ما شعر:خادمه الزهرا (س)-علیزاده 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
🌼﷽🌼 ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ بر یاس سه ساله شِبــه زهـرا صــلوات بر عشق حسیــن و جان سـقا صـلوات در روز تــولـــدش دمـــادم بفـرست بر بــاب حـوائـج گـل طـاهـا صــلوات ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ محبـــوبهٔ حـق ، روح منــاجات رسید دریــای کـــرم ، قبـــلهٔ حـاجـات رسید چشم و دل صاحب الزمان روشن باد دُردانـه تــرین عمـــهٔ ســـادات رسید ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ بر شـــامِ مدینـــه ، نور مهتـــاب آمد آن گنـــــج نهـــان ، گوهـر نایاب آمد با زمـزمـه در عرش ، ملائک ، همگـی گفتنـــــد کــه دردانــهٔ اربـاب آمد ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ زهرای سه ساله،جلوه ای از یاس است هر دانهٔ اشک چشـــم او المــاس است محبـــوب دل حضــرت ارباب است و هم زینت دوش حضـرت عباس است ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۲/۱۹ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ بوی گل در همۀ ارض و سما پیچیده بازهم باغ جنان جامه نو پوشیده دست مولاست به این سفره نمک پاشیده در کویر دل من باز گلی روئیده به روی خاک ملائک همه گل می بارند همگی بر لبشان سوره کوثر دارند خبر آمد که شب هجر سحر خواهد شد انتظار دل عشاق به سر خواهد شد ماه رخساره ای از پرده بِدَر خواهد شد باز هم حضرت ارباب پدر خواهد شد عطر بانوی مدینه همه جا منتشر است بیشتر از همه ساقی حرم منتظر است گریه طفل بگوش آمد و شد غوغایی عمه زینب به خودش گفت عجب زهرایی عشق باباست عجب نیست شود بابایی! گفت عباس که به به چه شب زیبایی گفته بودند که او جلوه زهرا دارد واقعاً بوسه به دستش بزنم جادارد در اصالت به نبی رفته به مولارفته صورتش هاله نور است به بابا رفته در شهامت به خود زینب کبری رفته همه تأیید نمودند به زهرا رفته آنقدر بر سر دستان عمو زیبا بود عمه می گفت فقط”بترکد چشم حسود” چه شبی بود شه علقمه زهرا را دید دور گهواره او ام ابیها را دید دیده واکرد رقیه رخ سقا را دید لب خندان علی اکبر لیلا را دید ماه و خورشید و ستاره همه زیبا بودند همه شان منتظر خواندن لالا بودند آمده تا حرمش قبله حاجات شود آمده نسل معاویه خرافات شود آمده حرمله با گریه مجازات شود شک نکن آمده که عمه سادات شود گرچه ارباب علی داشت پیمبر هم داشت شب میلاد رقیه شد و مادر هم داشت لب اگر باز کند قند و شکر می ریزد چادرش باز شود درو گهر می ریزد چشم او اشک مناجات سحر می ریزد سائلش باش که در دست تو زر می ریزد هیچ کس اینقدر احساس ندارد دارد؟ چون رقیه عمو عباس ندارد دارد؟ جای دارد که همه خلق به او رو بزنند در برش ماه و ستاره همه سوسو بزنند تا زبان باز کند چنگ به گیسو بزنند در حضورش شه و سائل همه زانو بزنند گاه زهرا و گهی زینب کبری می شد تا می آمد عمو عباس ز جا پا می شد یک تنه او به دوصد شام حریف است حریف چه کسی گفته که این طفل ضعیف است ضعیف کاش بر خاک نیافتد که ظریف است ظریف صورتش مثل گل یاس لطیف است لطیف کاش ضربه نخورد چونکه پرش می شکند کاشکی داغ نبیند کمرش می شکند همه گویند رقیه به پدر حساس است یک نفر نیست بگوید که به سر حساس است؟ کاش از ناقه نیافتد چقدر حساس است نوه فاطمه به درد کمر حساس است خواب بود و پدرش رفت به میدان نبرد ماند بیدار شبی و پدرش را آورد   شعر: مهدی نظری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه از دار دنیا تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بار أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنار أُمِّ إِسحاق در چشمهای تو نجابت خانه کرده ای سوگلی با وقار أُمِّ إِسحاق دختر به خوبی تو این دنیا ندارد غمخوار بابا! خانه دار أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا خورشید زاده! شاهکار أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق کل می کشم امشب به یمن مقدم تو کف می زنم به افتخار أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه ات می آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشید روی بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماه شب های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو یا اینکه تو گرم تماشای حسینی سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی هانیه حسنا زهره زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد حورای حسینی با مادری هایی که کردی می توان گفت در کودکی أم أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل می برد چادر نمازت از ملائک مأموم شب های مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده! خیر مقدم ارباب زاده! شاهزاده! خیر مقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی شکننده دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما در هر نفس هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه ای بر شانه ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون! نگاهی به عوام الناس داری؟ جودِ حسن مهرِ علی احسانِ زهرا در تو نهفته بی گمان میراث داری آیینه دار نور ناب پنج تن تو زهرا حسین و مرتضی احمد حسن تو از عزم جزم ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کر کرد آنقدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سر بر روی نی سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالم به هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه ی ترفند تو کلی ضرر کرد با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد با همت ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه ات امروز عالم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد یا خود بخشکان ریشه ی جور و ستم را یا که به من بسپار شمشیر دو دم را هَیهاتْ مِنَّ الذِّلّه ام معنی اش این است از کودکی نذر غمت کردم سرم را گلدسته هایت روی چشمم جای دارند دلواپسم این بارگاه محترم را قربانی راهت شدن مرزی ندارد مهرت کشانده هم عرب را هم عجم را عشق حرم شوق شهادت جمع کرده در صحن تو افغانیان با جنم را اهل امان نامه نه عباس تو هستم از من پذیرا باش دستان قلم را من إرباً أربا هم شوم روزی به دشمن هرگز نخواهم داد کاشی حرم را یک صبح جمعه منتقم می اید از راه در دست مهدی می دهد رهبر علم را قطعا نه تنها شهر خان طومان که آن روز آزاد خواهد کرد مولا قدس هم را بر هر ستون مسجد ألاقصی نویسم با اذن او شعر شریف محتشم را باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است شعر:علیرضا خاکساری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ امشب قلم مسیر تولا گرفته است اذن سرودن از خود مولا گرفته است کار جنون هر شبه بالا گرفته است بعضی کنایه ها پر ما را گرفته است خواهم که باز حق سخن را ادا کنم دستم قلم اگر که قلم را رها کنم لبریز شد ز عشق و محبت سبوی چشم دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم وقف جمال آینه شد جستجوی چشم گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم چشمی که روشن از جبل النور می شود سرمه ز تربتش نکشد کور می شود گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز خاتمه گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش در بُعد مادی، ثمر باغ عصمت است در بُعد معنوی که سراپا قیامت است این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است دختر به مادرش نرود جای حیرت است این بی قرین، تجلی سیمای مادر است یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است این گل برای خرمی روزگار، بس این لاله بر طراوت باغ و بهار، بس نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس باشد به کارنامه اش این افتخار بس او را نسب به سوره ی والفجر می رسد با دست او به گریه کنان اجر می رسد هرچند هستی اش همه تاراج رفته است در موج خون به سینه ی امواج رفته است احرام اشک بسته، به حجاج رفته است او با سر حسین به معراج رفته است او تُعرِجُ الملائکه و ذی المعارج است باب المراد و دختر باب الحوائج است تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم فرمود با حسین که ای در غمم سهیم چون می وزید بر سر زلف شما نسیم می شد دل رقیه ات از غصه ها دونیم گفتم به خویش آنکه به نی ربنا کند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟ حالا که آمدی و نشستی مقابلم حالا که آمدی و شدی شمع محفلم حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم راضی نمی شود به جدایی دگر دلم بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود انگار سال هاست که در خواب رفته بود بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود بر زخم های پیکر او ناله مانده بود رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود او مانده بود و آن زن غساله مانده بود با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟ ای نور چشم و دختر غم پرور حسین یادآور غم و محن مادر حسین جان تو شد فدای حسین و سر حسین دست مرا بگیر تو ای دختر حسین لطفی نما که سختی هجران کشیده ام چندی شده است کرببلا را ندیده ام شعر:حجت الاسلام والمسلمین سید روح الله موید 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ازجمعه های بی تو چه دلگیر میشوم جانِ خودم زجانِ خودم سیــــر میشوم با هر نفس که میکــــــشم اقرار میکنم از این نبــــــودنت به خـــــدا پـیر میشوم با این دلِ خراب رسیــــدم به محضرت زیرا فقط به دســــت تو تعمیر میشوم از اینکــــه انتظار تو را میکشـــــم ببــــین از مردمان شــــــهر چه تحقیــــر میشوم فکـــــــــر ندیــــــدنِ تو رهایــــــــم نمی کنــد پس حق بده که اینهمه درگیر میشوم تنها نه جمعه ها که تمامی طولِ سال از روزهای بی تو چـــــه دلگیــــر میشوم شعر:محمد حسن بیات لو 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من مانده ام و گناه ، کی می آیی؟ شد زندگی ام تـــــباه ، کی می آیی؟ یابنَ النَبإِ العَظـــــــیم ما منتظــــریم ای مــاه ترینِ مــــــاه ، کی می آیی؟ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ خورشـــــید فــــــدای روی دتابان تو باد جان هـــــــمه ی جهـــان به قربان تو باد تو حضرت صـاحب الزمان هستــی پس هـــر مــــاه فــــدای ماه شـــعبان تو باد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با گریه و اضطــراب اگر خواهیمت آری بدهی جـــــواب اگر خواهیمت گفتی که ظــــــهور می نمایی ، حتی اندازه جــــــــرعه آب اگـر خواهیمت 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای گمشده ی اصـــلی انسان برگرد ای داد رس داد ضعیــــــفان برگرد اطفال گرســــــنه ی یمــن منتظرند فـــــــــریاد رس فـغان افغان برگرد 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام حال و هوای اسفند در آستانه تحویل سال تحویل من نمیشود این سال بی حرم باید که رزق سال خود از مشهد آورم گویند دوستان که چرا مشهد این قدر گویم که منزل پدرم هست و مادرم آغوش مشکبار رواقش همیشه گرم دامان مادرانه صحنش پراز کرم آنجا پدر گشوده دو گلدسته را چنان دستی به روی شانه و دستی ست بر سرم باید به پای دامن مادر دخیل بست باید به دست بوس پدر رفت لاجرم گفتم به بغض روز وداعم ز کربلا آخر همان رضاست خریدار آخرم او عشق اولین من و آخر من است حتی به کعبه جلوه کند در برابرم خورشید گنبدش به یقینم رسانده چون روزی طلوع گرده به آفاق باورم با او همیشه بوده وهرگز نکرده ام از او وداع طبق رسالات مادرم کاری ندارم اینکه کجا هست منزلم انگار مشهدی اصیل است این دلم چرخانده چرخ قافیه را هم نسیم او تا منزلم که هیچ به دنبال محملم هر صبح و شام ساعت هشتم به سرنوشت هم سوی هر نسیم سلامی است بر بهشت هر سال نو به وسوسه‌ها می کند عبور از پیش چشم کلبه دل با رواق نور گاهی کشد سپند دلم را چنان دمی در نای عود سوز به دستان خادمی من آدمم که تنگ دلم بر بهشت اوست هر جا روم غریبم وآخر بهشت اوست قسمت کند به گندم یک سال می رسم پابست او شوم به پر و بال می رسم اسفند بی امید رسیدن به او دی است آوای دل گرفته تنهایی نی است امسال دل هوای تو کرده است بیشتر نسبت به پیش تر شده ام با تو خویش تر اینجا ضمیر او به تو تبدیل می شود یعنی که بعد فاصله تقلیل می شود یعنی که پای پنجره ات بسته ام دخیل از پشت فاصله ،چه به قاف و جوار نیل آمد نسیم شرق تو تحریک تر شدم از جاده های دور چه نزدیک تر شدم با اشک های شوق نوشتم رضا رضا دیدم شکوه گنبد افلاکی تو را دادم بهای دیدن گنبد نما به چشم آمد به ناز ، گنبد و باب الرضا به چشم دیدم که خادمت شده جارو به دستم است برگ ضمان ضامن آهو به دستم است چشمم که باز شد قلمم توی دست بود احساس لمس پنجره بر روی دست بود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «همصدا با اهل راز» رود شعبان ، رسد ماه خدا آهسته آهسته رسد ماه خــــــــــدا ، ماه عطا آهسته آهسته دلم نام خدا سرمی دهد آماده باش اکنون که بایدگشت با دل همصدا آهسته آهسته اگر که وصل می گـــــــــردیم بر ماه صیام امّا شویم از ماه شعبان هم جدا آهسته آهسته رسد ماه صیام ، از حنجر گلدسته ها یاران به پیچــــــــد باز صـــــــــوت رَبَّنا آهسته آهسته رسد ماه گذشت از بنده ی اهل خطا برخیز مُبَــــــــرّا کن دل خود از خطا آهسته آهسته بود ماه عبادت چشمه ی آب حیات ای دل بنوش از چشــمه ی آب بقا آهسته آهسته چه زیبا رَبَّنا اِغْـــــفِرْ لَنا بنشسته بر لب ها بیا تکرار کن اِغْـــــــــــفِرْ لَنا آهسته آهسته بلای معصیت افتاده بر بال و پرت افسوس رها کن خویش را از این بلا آهسته آهسته گدایی کن ز درگاه الــــــهی آنچه می خواهی که خرج خویش می گیرد گدا آهسته آهسته به اشک دیده زین ایّام باقیمانده از شعبان بده جان و دل خود را صفا آهسته آهسته شود هر روزه داری تشنه امّا سوخت می باید به یاد تشـــــــــنگان کـــــــــربلا آهسته آهسته اگر گیرد عطش دامان جانت را بیا "یاسر" بگیر آتش ز داغ نیـــــــــــــنوا آهسته آهسته شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا