eitaa logo
گوناگون 1
116 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
38 فایل
باسلام خدمت شما دوستان محترم باعنایت به اینکه هدف این گروه صرفا ارسال پستهای مذهبی ،اموزشی،سرگرمی،ادبی ،اجتماعی،تربیتی ولطیفه میباشد لذا خواهشمندم درخواست تبادل لینک وتبلیغ نفرمایید باسپاس
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 به افرادی می گویند که بیماری خود را بیش از حد بزرگ جلوه می دهند. ملا نصرالدین در مکتب خانه ای درس می داد و در آن شهر زندگی می کرد. وای به حال شاگردی که ملا از او درس می پرسید و شاگرد درست جواب نمی داد. چوب و فلک وسط کلاس مهیا می شد و دانش آموز تنبل به شدیدترین شکل ممکن مورد تنبیه قرار می گرفت. بعضی دانش آموزان از شدت ترس هرچه خوانده بودند با دیدن چنین صحنه هایی فراموش می کردند. همیشه همه ی دانش آموزان سعی می کردند به نحوی به دانش آموزی که از او سؤال پرسیده شده کمک کنند تا از تنبیه احتمالی جان سالم به در برد. یک روز که ملا قرار بود درس سختی از دانش آموزان بپرسد، بچه ها با هم نقشه ای ریختند تا ملا را از پرسش منصرف کنند چون احتمال می دادند امروز نیمی از بچه ها با چوب و فلک تنبیه شوند. بچه ها تصمیم گرفتند وقتی دیدند ملا به مکتب خانه نزدیک می شود، یکی از دانش آموزان زرنگ کلاس به پیشواز او برود و همین کار را هم کردند. آن دانش آموز نزدیک رفت سلام کرد، ملا از این رفتار او خوشش آمد. با لبخند جواب سلام او را داد. دانش آموز پرسید: ملا خدا بد ندهد! حالتون خوب نیست؟ چرا اینقدر رنگتان پریده؟ ملا که حالش خوب بود و هیچ کسالتی نداشت گفت: خدا نکنه، دهنت رو ببند. ملا و دانش آموز کمی که جلوتر آمدند یکی دیگر از دانش آموزان طبق نقشه به دیدار ملا آمد. سلام کرد و گفت: ملا جان! خدا بد ندهد. حالتون بد شده؟ رنگتان امروز زرد شده؟ ملا اخم کرد و گفت: چه می گویی؟ خودت مریضی؟ من حالم خوب است. ملا به مکتب خانه که رسید قبل از اینکه کفش هایش را درآورد یکی از بچه ها جلو رفت و گفت: سلام، ملا خدا بد ندهد! امروز حالتون خوش نیست؟ ملا این بار جواب سلام را داد، چیزی نگفت و به سمت جایگاهش در مکتب خانه رفت تا سرجایش بنشیند. بچه ها همه با هم سلام کردند. بعد از اینکه ملا با تکان دادن سر جواب همه را داد، یکی دیگر از بچه ها گفت: ملا خدا بد ندهد! ناخوش هستید، همزمان یکی دو تای دیگر از بچه ها حرف او را تصدیق کردند و گفتند: راست می گوید ملا خدا بد ندهد. ملا عصبانی شد و گفت: ساکت! دهنتون را ببندید، کی گفته من مریض هستم؟ همه ی بچه ها سکوت کردند و فکر کردند نقشه شان نگرفته کمی که گذشت ملا در اثر تلقینی که بچه ها به او کرده بودند کم کم احساس ضعف کرد بلند شد تا حالش از این بدتر نشده از مکتب خانه خارج شود. بچه ها گفتند: ملا چی شده؟ ملا گفت: نمی دانم چه شد، احساس ضعف و سرگیجه دارم. می خواهم تا حالم بدتر از این نشده به خانه برگردم و هرچه زودتر جوشانده ای بخورم تا حالم بهتر بشه. بعد رو کرد به شاگرد زرنگ کلاس که همان شاگردی بود که به پیشوازش رفته بود و گفت: تو امروز به جای من مسئول درس و مشق بچه ها هستی. امروز را استراحت می کنم تا زودتر حالم بهتر شود و بتوانم فردا خودم به مکتب خانه برگردم. آن وقت از مکتب خانه خارج شد و به خانه رفت. بچه ها از اینکه نقشه شان گرفته بود در پوست خود نمی گنجیدند آنها با این نقشه حداقل برای یک روز از تنبیه با چوب و فلک نجات پیدا کردند. 🌸🍃🌸🍃 به افرادی می گویند که بیماری خود را بیش از حد بزرگ جلوه می دهند. ملا نصرالدین در مکتب خانه ای درس می داد و در آن شهر زندگی می کرد. وای به حال شاگردی که ملا از او درس می پرسید و شاگرد درست جواب نمی داد. چوب و فلک وسط کلاس مهیا می شد و دانش آموز تنبل به شدیدترین شکل ممکن مورد تنبیه قرار می گرفت. بعضی دانش آموزان از شدت ترس هرچه خوانده بودند با دیدن چنین صحنه هایی فراموش می کردند. همیشه همه ی دانش آموزان سعی می کردند به نحوی به دانش آموزی که از او سؤال پرسیده شده کمک کنند تا از تنبیه احتمالی جان سالم به در برد. یک روز که ملا قرار بود درس سختی از دانش آموزان بپرسد، بچه ها با هم نقشه ای ریختند تا ملا را از پرسش منصرف کنند چون احتمال می دادند امروز نیمی از بچه ها با چوب و فلک تنبیه شوند. بچه ها تصمیم گرفتند وقتی دیدند ملا به مکتب خانه نزدیک می شود، یکی از دانش آموزان زرنگ کلاس به پیشواز او برود و همین کار را هم کردند. آن دانش آموز نزدیک رفت سلام کرد، ملا از این رفتار او خوشش آمد. با لبخند جواب سلام او را داد. دانش آموز پرسید: ملا خدا بد ندهد! حالتون خوب نیست؟ چرا اینقدر رنگتان پریده؟ ملا که حالش خوب بود و هیچ کسالتی نداشت گفت: خدا نکنه، دهنت رو ببند. ملا و دانش آموز کمی که جلوتر آمدند یکی دیگر از دانش آموزان طبق نقشه به دیدار ملا آمد. سلام کرد و گفت: ملا جان! خدا بد ندهد. حالتون بد شده؟ رنگتان امروز زرد شده؟ ملا اخم کرد و گفت: چه می گویی؟ خودت مریضی؟ من حالم خوب است.
ملا به مکتب خانه که رسید قبل از اینکه کفش هایش را درآورد یکی از بچه ها جلو رفت و گفت: سلام، ملا خدا بد ندهد! امروز حالتون خوش نیست؟ ملا این بار جواب سلام را داد، چیزی نگفت و به سمت جایگاهش در مکتب خانه رفت تا سرجایش بنشیند. بچه ها همه با هم سلام کردند. بعد از اینکه ملا با تکان دادن سر جواب همه را داد، یکی دیگر از بچه ها گفت: ملا خدا بد ندهد! ناخوش هستید، همزمان یکی دو تای دیگر از بچه ها حرف او را تصدیق کردند و گفتند: راست می گوید ملا خدا بد ندهد. ملا عصبانی شد و گفت: ساکت! دهنتون را ببندید، کی گفته من مریض هستم؟ همه ی بچه ها سکوت کردند و فکر کردند نقشه شان نگرفته کمی که گذشت ملا در اثر تلقینی که بچه ها به او کرده بودند کم کم احساس ضعف کرد بلند شد تا حالش از این بدتر نشده از مکتب خانه خارج شود. بچه ها گفتند: ملا چی شده؟ ملا گفت: نمی دانم چه شد، احساس ضعف و سرگیجه دارم. می خواهم تا حالم بدتر از این نشده به خانه برگردم و هرچه زودتر جوشانده ای بخورم تا حالم بهتر بشه. بعد رو کرد به شاگرد زرنگ کلاس که همان شاگردی بود که به پیشوازش رفته بود و گفت: تو امروز به جای من مسئول درس و مشق بچه ها هستی. امروز را استراحت می کنم تا زودتر حالم بهتر شود و بتوانم فردا خودم به مکتب خانه برگردم. آن وقت از مکتب خانه خارج شد و به خانه رفت. بچه ها از اینکه نقشه شان گرفته بود در پوست خود نمی گنجیدند آنها با این نقشه حداقل برای یک روز از تنبیه با چوب و فلک نجات پیدا کردند. https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️
🌸🍃🌸🍃 هر وقت عصبانی هستیم ، انتقاد نکنیم. چرا که بهترین نصیحت ها و طلایی ترین پندها را انسان با روی خوش و تبسم می پذیرد. وقتی با عصبانیت با کسی سخن می گوییم، انرژی منفی از ما ساطع می شود، که این انرژی منفی باعث می شود، مخاطب هیچ دقت و اهمیتی به سخنان ما ندهد. بهتر است بدانیم ، انتقاد زیاد باعث می شود ارزش کلام خود را در منزل یا محیط کار، از دست بدهیم. اگر زیاد انتقاد کنیم، انتقاد کردن را عادت ما می دانند و کسی اهمیتی حتی به سخنان مهم ما نمی دهد. با بالا رفتن سن ، خاصیت پر حرفی بی مورد و بی محتوی در انسان بیشتر می شود. https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️
شنبه ۲۷آبان.... 🌸🍃
امروزهمه می آییم برای اقتدار آن چشمهای مظلومتان برای اشک های خونین چادر نماز هایتان که ایام حمله دشمن تمام ساعات بر سرتان است ... برای اذا زلزلت الارض زلزالهای هر لحظه قلبهایتان مادران زینبی غزه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ostad taeb.mp3
17.37M
💠ارتباط یهود و صهیونیسم 🔹چرا جنگ غزه برای غرب مهم است؟ 🔹 خاطره صحبت با یک افسر مصری 🔹جنگ غزه و اسرائیل، جنگ حق و باطل 🔺 🔊 https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️
21.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شجاعت این پسر را مشاهده کنید. در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، در خطبه نماز جمعه، خطیب بیان می‌کند که قصد صحبت از غزه و فلسطین ندارد. این کودک با شنیدن این حرف خودش بلند می‌شود، کنار دیوار می‌ایستد و نمازگزاران را خطاب قرار داد و با خطبه‌اش همه نمازگزاران را متحیر می‌کند. ❣https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کارشناسان اسرائیلی: 🔹در کمال تأسف ایران به آرام‌ترین جای خاورمیانه تبدیل شده است! 🔹 آن‌ها با پهپاد شاهد 136 به ما حمله کرده‌ و برای ما یک غافلگیری راهبردی ترتیب دیده‌اند... ❣️ 🔴 https://eitaa.com/goonagoon_1♥️♥️♥️♥️https://chat.whatsapp.com/FRs9dAx0kLu3siiKu1PBJw♥️♥️♥️♥️