☑️#حکایت_زیبا
🐌حلزون درونت را پیدا کن...
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی🪼 بنام "مدوز" و انواع حلزونهای دریایی است.
هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت میدهد و آنها را به مجرای هاضمهاش انتقال میدهد.
اما پوسته سخت حلزون از او محافظت میکند و مانع هضم آن میشود.
حلزون به دیوارهی مجرای هاضمهی عروس دریایی میچسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند.
زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است.
بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد.
حلزون درون ما می تواند :
عصبانيت ، دلواپسی ، افسردگی ، خشم ، نگرانی ، طمع ، حرص و زیاده خواهی و... باشد.
این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد میکنند و با دندانهای خود، وجود ما را میجوند...
آرامتر از آنچه که فکر می کنیم...
حال زمان آن است که به خود بیاییم و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است...
کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم ...✨👌
#حکایت_زیبا
💢کوزه زهر یا عسل؟
روزی روزگاری در زمانهای قدیم مرد خیاطی کوزهای عسل در دکانش داشت. یک روز میخواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود. به شاگردش گفت: «این کوزه پر از زهر است. مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی.»
شاگرد که میدانست استادش دروغ میگوید، حرفی نزد و استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت و به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید: «چرا خوابیدهای؟»
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: «تو که رفتی من سرگرم کار بودم. دزدی آمد و یکی از پیراهنها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم از ترس شما زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم.»😐😅