eitaa logo
گوناگون
52 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
14.7هزار ویدیو
143 فایل
ارتباط با ما: @Goonagoun_admin . . . کانالهای ما: https://eitaa.com/Goonagoun https://splus.ir/Goonagoun
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 🔘 می‌روم کابل. ترانه احمد ظاهر گوشه مغزم پلی می‌شود. در میزانسنی کاملا افغانستانی. در خانواده‌ای پرجمعیت. بین برادران و خواهرانی از اهل سنت. در لوکیشنی زیر خط فقر. تا بنشینیم پدر عکسی از پسرش را نشان می‌دهد. از روی گوشی. داخل بیت‌الزهرا کنار تصویر سردار چشماش می‌درخشد. با ذوق به بقیه نشان می‌داده که باعموجان عکس گرفتم. پدرش به قول کرمانی‌ها گریه می‌شود. _می‌گفت نمی‌خواد بری کارتون جمع کنی، خودم بعد مدرسه تو مغازه‌ها کار می‌کنم. زبان می‌کشد دور لب خشکیده‌اش. _کمک‌خرج‌مان بود. مادرش زیر چادر اشک می‌شود. مرد از هر ایرانی، ایرانی‌تر حرف می‌زند. بدون لهجه افغانستانی. زن جوانی جلو می‌آید. عروس خانه است. _از بچگی من بزرگش کردم؛ حتی بهش شیر دادم. پدرمادرش مریض بودن با ما زندگی می‌کرد. ته‌تغاری بوده. پدرش دیابت داشته؛ مادرش مشکل قلب و دیسک کمر. _ ماه رمضان، گفت امروز افطاری می‌گیرم. یک گونی پلاستیک و مقوا جمع کرده بود. ظهرِ گرما برده بود دم کارگاه. در رو باز نکرده بودن. ناراحت بود نتونسته بفروشه! گوشی‌اش زنگ می‌خورد. قطع می‌کند. ذهن پریشانش را جمع می‌کند. _تازه آپاندیس عمل کرده بودم. التماس می‌کرد بریم گلزار. گفتم بخیه دارم؛ رو پاش بند نبود. مادرش زیر چادر اشک می‌شود. ذهن عروس خانواده فلش‌بک می‌خورد. _ وسیله نداشتیم. سیزده‌به‌در اصرار در اصرار برویم کنار حاج‌قاسم. اونجام هی بطری آب می‌کرد می‌ریخت رو قبر شهدا. ✍ محمدعلی جعفری نویسنده کتاب تاوان عاشقی @m_ali_jafari https://eitaa.com/Goonagoun https://splus.ir/Goonagoun