eitaa logo
لاویا،🥺🇵🇸💔
383 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
631 ویدیو
10 فایل
"لاویا به معنی نوازش شدن😍 🥺🤍🫂 رمان های دلبر❤ عکس های دلبرانه❤💍 متن های عاشقانه :) تولد کانالون۱۴۰۰/۷/۸ من:) @kasiriiiof2020 https://harfeto.timefriend.net/16840927701495 حرف انتقادی در خدمتم 👀 ما اینجایم یک فضای از جنس عاشقانه ودلبری 💍
مشاهده در ایتا
دانلود
🎞 |بــرادرشہید| ماهمیشه تو خونمون مرور میکنیم اتفاقات مثبت در زندگی خیلی بیشتر بود. من با قبل از اعزام درست ۱/۵تا۲سال,یک فعالیتی داشتیم انجام میدادیم;مدام دفتر من بود وارتباطش تنگاتنگ شده بود با من. بچه های دفتروقتی سرصبح دفترمی دیدن از زیر زمین بیرون میاد. زیر زمین یک اتاقکی درست کرده بود;دیوارهاشو روزنامه گرفته بود. گفتم :" چرا اینجا رو اینجوری کردی؟!" گفت:"رضا هر موقع بالاشلوغ شدما بیایم پایین نماز بخونیم و هر موقع جلسه خصوصی داشته باشیم یا دعایی خواستیم بخونیم اینجا بخونیم" یه روز بچه های دفتر کنجکاو شدند ;کلید رو انداختن;ببینن داخل چیکار میکنه؟! دیدن که داره قرآن میخونه. گفتندکه اون چیزی که فکر میکردیم با اون چیزی که می دیدیم فرق میکرد. •♥️• ┄┅═ll @gordan110 ┄┅═ll
🎞 |دوست‌شہید| "بابک"اعتقادش نسبت به پیامبر و ائمه اطهار خیلی بالا بود. تو جامعه همیشه یک شخصی و خانومی رو میدید ، مثل خواهر خودش میدونست..حتی یه جورایی مراقبشون بود، و دوست نداشت اتفاقی براشون بیفته؛ کلا "بابک"خیلی شخصیت مهربونی بود و از اون دسته آدم هایی بود که راحت به دل می نشست. ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @gordan110 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🌿 اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد☺️✨ که آن شخص اشتباهاتی داشت،😣 دیگران به او اعتراض میکردند. 😤 اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد.😍🦋 او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند.😌👌 ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند:)☘ «مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.»✌️💓 @gordan110
🍃📚| بین عملیات ها بود که داشتیم تو مسجد محل استقرارمون استراحت می کردیم. شب قبل از خواب با کلی صحبت می کردیم؛ یه شب بهش گفتم الان چیکاره ای؟ - درس می خونم. - کجا؟ - مدرسه شهید مطهری. با شوخی گفتم طلبه ای؟! - نه بابا حقوق می خونم. - اِ چه جالب منم حقوق می خونم. - می خوای چیکاره بشی بعد درس؟ - فعلا که دارم درس می خونم می خوام یه کار نیمه وقت پیدا کنم، حالا بعدش یه فکری می کنم. - بابا بیا درس و بیخیال شو برو خدمت، زود کارت پایان خدمت و بگیر بیا با هم همکار شیم. - آره خیلی خوبه، اتفاقا این جور کارا که و از داره رو خیلی دوست دارم. درسم تموم شه حتما تو آزمون استخدامی شرکت می کنم. اینجا بود که این شعر یادم افتاد: کوه باشی، سیل یا باران ... چه فرقی می‎‌‌کند؟ سرو باشی، باد یا توفان ... چه فرقی می‎‌‌کند؟ مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان... آسمانِ شام یا ایران چه فرقی می‎‌‌کند؟ قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم.... حصرِ الزهرا و آبادان چه فرقی می‌‎‌کند؟ مرز ما است، هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌‎‌کند؟ هر که را صبح نیست شام مرگ هست... بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌‎‌کند؟ شعله در شعله تن ققنوس می‎سوزد ولی لحظۀ آغاز با پایان چه فرقی می‌‌‌‎کند؟ 🔺نقل از دوست و همرزم 🍁@ gordan110 🍁
ای شهید
از شهید
♥️✨ . ...🌿 . شب عملیات پلاکشو کَند وانداخت سمت سیم خاردارها! بهش گفتن این چه کاریہ! اگه شهید شدۍ خونوادت چه گناهۍ کردن که یه عمر چشم انتظار بچشون باشن! گفت: یه لحظه توۍ ذهنم امد اگه شهید بشم جنازمو میبرن توۍ محل و عجب تشیع جنازه باشکوهۍ توےمحل واسم راه میفته! از ڪشیدم...... . .... @gordan110
✍شهید پور جعفری می گفت: روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه،خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه. همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما. حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار ،گلوله ای نشست کنار گوشش روی دیوار ، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند 🗯بعداز این اتفاق حاجی به من گفت:حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف. 📚راویت کننده: سردار حسنی سعدی در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۸ @gordan110
🎞 ﴿دوست‌ شهید﴾ سال ۹۵_۹۶ وارد هلال احمر شدیم،اوایل دوره‌های مختلف را با هم سپری کردیم و در دو حوزه جوانان و امداد فعالیت داشتیم و پوشش‌های مختلف امدادی مثل کشیک در پایگاه دریایی که در تابستان‌ها برگزار می‌شود و هم‌کشیک در درمانگاه هلال احمر را گاهی با هم شیفت بودیم. هدف اصلی برای حضور در برنامه های هلال احمر را یادگیری می‌دانستیم و قدم بعدی ما با توجه به آموزش‌هایی که دیده بودیم کمک کردن به مردم، بود. در کنار این کارها، بابک یکسری عقیده و باورهایی داشت که یکی از آنها رفتن به سوریه و مدافع حرم شدن بود، گفت: بالاخره به خواسته اش رسید. قبل از این سفر سه بار دیگر هم اسم بابک اعلام شده بود که ظاهرا بنا بر دلایلی از رفتنش ممانعت کرده بودند، البته طبیعی است و هر بچه‌ای برای خانواده‌اش عزیز است و حتی به دلیل کم سن بودن بابک، خود سپاه هم مخالفت می‌کرد که برای همین سه بار اسمش خط خورد ولی بالاخره قسمت بود برود و وقتی قسمت باشد و طلبیده شده باشی دیگر کسی نمی‌تواند جلوی آنرا بگیرد.🍃🥀 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @gordan110 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
یا زینب: ‍ 🌹🕊🕊🌹 آمده بود مسجد. از من سراغ دوستان آقا ابراهیم را گرفت. این شخص می‌خواست از آن‌ها در مورد این شهید سوال کند. پرسیدم: کار شما چیه؟ شاید بتوانم کمک کنم. گفت: هیچی، می‌خواهم بدانم این کی بوده؟ قبرش کجاست؟ کمی فکر کردم. مانده بودم چه بگویم. بعد از چند لحظه سکوت گفتم: ابراهیم هادی شهید گمنام است و قبر ندارد مثل همه شهدای گمنام، اما چرا سراغ این شهید را می‌گیرید؟ آن آقا که خیلی حالش گرفته شده بود ادامه داد: منزل ما اطراف تصویر شهید هادی قرار داره، من دختر کوچکی دارم که هر روز صبح از جلوی تصویر ایشان رد می‌شه و می‌ره مدرسه. یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: این‌ها رفتند با دشمن‌ها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد می‌شد به عکس شهید هادی سلام می‌کنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را می‌بینه! شهید هادی به دخترم می‌گوید: دختر خانم، تو هر وقت به من سلام می‌کنی من جوابت رو می‌دم! برای تو هم دعا می‌کنم که با این سن کم، اینقدر حجابت را خوب رعایت می‌کنی. حالا دخترم از من می‌پرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ 🌹 بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر می‌خوای آقا ابراهیم همیشه برات دعا کنه مواظب نماز و حجابت باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: «رفاقت و ارتباط با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آن‌ها باشی آن‌ها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرف‌ها داشت. 🌷 @ gordan110