#مسیحای_عشق
#قسمت_دویست_وپنجاه
ڪرایہ را بہ طرف راننده مےگیرم و پیاده مےشوم.
هوا ڪاملا تاریڪ شده و صداے رفت و آمد ماشینها در گوشم مےپیچد.
با ڪلید در را باز مےڪنم و وارد لابی ساختمان مےشوم.
آرام بہ نگہبان سلام مےڪنم و دڪمہ ے آسانسور را فشار مےدهم.
درب آسانسور باز مےشود،وارد مےشوم و منتظر مےایستمـ.
بہ طرف آینہ برمےگردمـ.
زیر چشمهایم گود افتادهـ.
هرچقدر خواستم مقاوم باشم و حداقل جلوے حنانہ گریہ نڪنم،نشد...
وقتے از اولین بارے ڪہ صداے قلب دخترشان را،تنہا شنیده بود،وقتے از طعنہها و ڪنایہهاے دوست و فامیل
مےگفت،وقتے از مجروحیت سید جواد حرف مےزد....
نتوانستم خودم را ڪنترل ڪنمـ.
دست در گردنش انداختم و بلند بلند گریہ ڪردمـ.
طورے ڪہ خانمهایے ڪہ براے مجلس تفسیر قرآن جمع بودند،برگشتند و نگاهم ڪردند.
آهے از تہ دل مےڪشمـ.
آسانسور مےایستد.
بہ آرامے پا در راهرو مےگذارم و بہ طرف خانہ قدم برمےدارم.
نرسیده بہ در،دست در ڪیفم مےڪنم و بہ دنبال ڪلید خانہ مےگردم.
قبل از اینڪہ ڪلید را درون قفل بیندازم،در واحد باز مےشود.
مسیح،با چہره اے عبوس پشت در ایستاده.
آرام،سلام مےدهم و وارد خانہ مےشوم.
ڪاش مےشد بہ این پسربچہ ے تخس و پر سر و صدا یاد بدهم،جواب سلام واجب است.
مےخواهم بہ طرف اتاقم بروم ڪہ مےگوید : ڪجا بودے؟
بہ طرفش برمےگردمـ.
،نیڪی چند سال پیش را نشانش دهم و مثل خودش، لجبازے ڪنم. مےخواهم باز
اما یاد حرفهاے حنانہ،یاد قرارے ڪہ با خدا بستم...
من نمےتوانم مغرور باشم.
همین نیڪے ساده و آرام را ترجیح مےدهمـ.
حس مےڪنم این نیڪے،بہ خدا نزدیڪتر است.
سرمـ را پایین مےاندازم
:+رفتہ بودم مسجد....
مسیح سعے مےڪند صدایش بالا نرود.
:_نیڪے یہ نگاه بہ ساعتت بنداز،ساعت هشت شبہ....
با گوشہ ے روسرےام بازے مےڪنم.
:+ببخشید....
:_میشہ لطفا بگے اون گوشے واسہ چے همراهتہ؟؟
واسہ اینڪہ اگہ یہ بدبختے اینور خط،از ساعت چہار بعد از ظہر،تا هشت شب، بال بال زد تا صداتو بشنوه،تو جواب
بدے...
مےدونے تا بیاے ُمردم از نگرانے؟
سرم را بلند مےڪنم.
چشمهایش بہ خون نشستہ اند اما صداقت میان برق چشمانش پرواز مےڪند.
نگران من شده...
براے بار دوم..
چقدر مسئولیت پذیر!
:+ببخشید پسرعمو...
اصلا حواسم بہ ساعت نبود...
اگہ مےدیدم زنگ زدین حتما جواب مےدادمـ..
ببخشید...
مےخواهم قصد اتاق ڪنم ڪہ مےگوید:میشہ بعد از این هرجا ڪہ میرے بہ من یا طلا بگے؟ حتے اگہ یہ یادداشت
ڪوچولو برام بذارے...
سر تڪان مےدهم
به قَلَــــم فاطمه نظری
_______
@gordan110